ماشال

برچسب ها - ماشال
از هر طرف خیل جمعیت می آمد و از میان هر جمعیتی فریاد گریه و ناله به آسمان بلند بود.
کد خبر: ۴۴۵۵۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۵

براتعلی در کنار مادرش، با آرامشی وصف نشدنی ذکر شهادتین را گفت و چشم‌هایش را روی هم گذاشت و به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۴۵۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۴

براتعلی از همان دوران کودکی به اسم ماشاالله ( ماشال ) مشهور شد و او را به این نام می‌شناختند.
کد خبر: ۴۴۵۱۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۲

من مسئول شما هستم. اگر خطری می خواد تهدیدمون کنه، اول من باید سپر خطر بشم.
کد خبر: ۴۴۴۷۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۹

براتعلی بدون آن که از مسیرش منحرف شود، در یک لحظه هر دویشان را گرفت و سرهایشان را به هم کوبید!
کد خبر: ۴۴۴۴۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۶

داخل یکی از سنگرها چند تا جنازه‌ عراقی افتاده بود. پوتین یکیشان خیلی قشنگ بود.
کد خبر: ۴۴۴۲۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۵

کف دستش عقربی نیمه جان دست و پا می زد. وحشت این که نیش عقرب از پا در بیاوردش همه‌مان را لرزاند.
کد خبر: ۴۴۴۰۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۴

هیچی نشده، فقط یه ترکش کوچیک از خمپاره قسمت ما شده! که الان الحمدلله خوب خوب هستم. شما هم دیگه نمی‌خواد نگران باشی.
کد خبر: ۴۴۳۷۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۱

حاج آقا؛ من مخلصتم؛ فردا دارم عازم می‌شم جبهه، فقط می‌خواستم از ته دل حلالم کنی و ازم راضی باشی.
کد خبر: ۴۴۳۶۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۰

تنها شرط من این است که بعد از شهادتم یکی از برادرها باید با خانم من ازدواج کند و مسئولیتش را برعهده بگیرد.
کد خبر: ۴۴۳۴۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۹

بعد از چندی شربت شهادت را سر کشید. نوش جانش! دست پروده‌ی براتعلی شهید نشود، پس چه کسی شهید بشود؟
کد خبر: ۴۴۳۰۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۷

وقتی حسابی قانع و شیرفهمم کرد، لبخندی زد و گفت: نوبت بعدی که از منطقه برگشتم اگه اینجا دیدمت، خودم می‌کشمت!
کد خبر: ۴۴۲۹۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۶

به دیواری تکیه زده بود و به تصویر رفیق شهیدش نگاه می کرد. چیزی هم زیر لب زمزمه می کرد. دقیق که شدم، شنیدم می‌گفت: میرزا محمد، به خدا قسم انتقام خون به ناحق ریخته‌شده‌ات را می‌گیرم.
کد خبر: ۴۴۲۷۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۴

هر چیزی را به راحتی قبول نکنید. هر خبری را الکی نپذیرید. برای گوش دادن به چیزهایی که آن‌ها می‌گویند، باید هم اطلاعات‌مان بالا باشد، هم قدرت تأمل، تفکر و تحلیل داشته باشید.
کد خبر: ۴۴۲۳۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۲

وقتی یک دور زدیم، حلقه‌ای بزرگ از بچه‌ها را در حال ورزش کردن به سر گروهی آیت‌الله خامنه‌ای دیدیم. تا این لحظه را دیدیم، سریعا خودمان را به جمع آنها اضافه کردیم.
کد خبر: ۴۴۲۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۱

گاهی این جلسات برای نوجوانان و حتی جوانان هیچ جذابیتی نداشت. چون صرفا طلبه‌ای، که بیشتر مواقع مسن بود، می‌آمد و یک ریز و بدون رعایت اصول سخنرانی، چیزهایی می‌گفت.
کد خبر: ۴۴۲۰۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۰

دو نفر در محل اسم‌شان علی بود. یکی که از بزرگترها و زحمت‌کش‌های مسجد بود، قد بلندی داشت. همین قد بلند او را به «علی بلند» معروف کرده بود. براتعلی این اسم را ورانداخت.
کد خبر: ۴۴۱۳۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۲

براتعلی از همان اول صبح که انتخابات و رأی گیری شروع شد موتورش را برای خدمت به مردم آماده کرد.
کد خبر: ۴۴۱۰۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۳۰

دوست داشت همه‌ اهالی محل، مخصوصاً جوانان و نوجوانان، در مسجد حضور داشته باشند. برای این کار همه گونه تلاش می کرد و کارهای خلاقانه‌ای هم انجام می‌داد.
کد خبر: ۴۴۰۸۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۹

پشت مسجد محوطه‌ای بود که داشت کم کم زباله‌دانی باشکوهی می‌شد! پیش از آنکه بیش از اینها به شکوهش افزوده بشود، براتعلی تصمیم گرفت تر و تمیزش کند.
کد خبر: ۴۴۰۶۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۸