"صراط" - طی چند روز گذشته شایعه ای دهان به دهان چرخید که اسرائیل به نیروگاه بوشهر حمله کرده است.
به گزارش سرویس سیاسی صراط، البته این شایعه خیلی زود و در همان نطفه خفه شد ولی سوالی که این میان در افکار عمومی مطرح شد این است که آیا امکان بروز چنین اتفاقی وجود دارد یا خیر؟
برای دست یافتن به پاسخ این سوال بهتر است به مواضع متقابل جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا به عنوان اصلی ترین پشتیبان رژیم جعلی اسرائیل در برابر هم بپردازیم.
موقعيت ژئوپلتيک ایران ، ذخاير نفتی ، گنجینه ی جمعيتی ، موقعيت بازگاني و نفوذ بالای ایران در جهان اسلام در دنیا و علی الخصوص منطقه ی خاورمیانه موجب شده است تا آمريکا در خصوص مسائل مختلف مربوط به ايران دست به عصا راه برود.
آمریکا برای پیاده سازی نقشه ی شوم خود در خاورمیانه راهی جز تضعیف جمهوری اسلامی ایران و از بین بردن نقاط قوتی که در بالا ذکر شد نمی بیند و به همین منظور سر فصل هایی را نیز تعریف کرده است:
1- نظام جمهوری اسلامی ایران بايد سرنگون شده يا حداقل موقعيت آن در منطقه در حد پاكستان تنزل يابد .
2 - موقعيت تركيه و بالطبع آن رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه ارتقاء يابد .
3 - ایجاد همكاري متقابل میان اروپا، روسيه، چين و دیگر کشورها براي برخورد با ايران .
با تمام اين تفاصيل آمريکا يک سياست کلي در برخورد با مسئله هسته اي ایران را همواره دنبال کرده است و آن چيزي نيست جز تغيير نگرش خود در اين خصوص.
بعد از ایجاد مناقشه و بحث درباره ی مسائل سیاسی - هسته ای ایران چه در آمریکا و چه در ایران افراد و بعضا گروه ها مواضعی را اتخاذ می کنند و در راستای مواضع خود دست به اقداماتی نیز می زنند که می تواند یکی از آن اقدامات حمله ی نظامی باشد. در زیر به این مواضع اشاره خواهد شد.
گرايشهاي مختلف ايالات متحده آمريكا درباره ایران:
در ایالات متحده ی آمریکا درباره ی ایران مواضع مختلفی وجود دارد که در زیر به آنها می پردازیم.
1) گرايش خصمانه: طرفداران اين گرايش بيشتر در كنگره آمريكا و محافل يهودي حضور دارند. رئيس كنگره آمريكا ، كينگريچ از حزب جمهوريخواه و افرادي مانند سناتور داماتو از جمله کسانی هستند که خواهان شدت عمل بيشتر در مقابل ايران هستند. این شدت عمل شامل فشارهاي اقتصادي ، سياسي و حتي نظامي است.
2) گرايش متعادل: طرفداران اين گرايش که سیاست رسمی دولت آمریکا نیز به شمار می آید، بيشتر در وزارت امورخارجه آمريكا هستند. اين ديدگاه به دنبال تغيير نظام حاکم نیست بلکه خواهان تغيير برخي جنبههاي رفتاري ایران در مواضع هسته ای - سیاسی خود است. البته لازم به ذکر است که افراد این گروه ايران را مانعی بسیار خطرناک براي دست یافتن آمریکا به اهداف خود در منطقه می دانند.
3) گرايش مصالحه جويانه: بيشتر محققان و مقامات سابق آمريكا طرفدار اين نظريه هستند. افرادي مانند برژنسكي ، اسكوكرافت ، ريچارد مورفي ، گرسيك و شيرين هانتر از این نظریه طرفداری می کنند.
گرايشهاي موجود در ايران نسبت به آمريكا :
در ایران نیز گرایش های مختلفی نسبت به آمریکا و مواضعش و نوع روابط ایران با این کشور در بین عموم و سیاستمداران وجود دارد که در زیر به بررسی آن ها می پردازیم.
1) گرايش تداوم قطع رابطه با آمريكا: اين گرايش هرگونه مذاكره با آمريكا را مردود دانسته و قطع رابطه با آمريكا را يكي از اصول اساسي انقلاب اسلامی ميداند كه با برقراي رابطه با آن كشور زير پا گذاشته ميشود.
2) گرايش برقراري ارتباط با آمريكا : اين گرايش دقيقا در مقابل ديدگاه قبلي قرار گرفته است و امنيت ملي ايران را در گرو برقراري رابطه با آمريكا ميداند. چهره شاخص اين ديدگاه رجايي خراساني است.
3) گرايش ميانه : اين گرايش عليرغم اين كه آمريكا را مظهر استكبار و دشمن اصلي انقلاب اسلامي ميداند ، برقراري رابطه از موضع قدرت را مردود نميداند. لازم به ذکر است که این گروه برقراي رابطه با آمریکا را فاقد هیچگونه منفعتی برای جمهوری اسلامی ایران می دانند.
گزينههاي آمريكا در قبال برنامه هستهاي ايران :
1) اقدام شوراي امنيت سازمان ملل متحد به تصويب قطعنامهاي مبني بر اعمال تحريمهاي اقتصادي عليه ايران: اين تحريمها عمدتا متمركز بر سه حوزه ی جلوگيري از انتقال تكنولوژي ، جلوگيري از گردشهاي مالي ایران (شامل مسدود كردن داراييهاي ايران ) و محدود سازی تواناييهاي مقامات ايراني در مسافرت به خارج از کشور هستند.
تحريم بيش از چهل و پنج ساله بر ضد كوبا ، تحريمهاي حدود 70 ساله بر ضد كره شمالي و تحريم حدود سه دههاي بر ضد ايران ، در تغيير سياست حكومتهاي مذکور تاثير مهمي نداشته است . مطالعات گري هاف باور ، جفري امكات و كيمبرلي اليوت در 115 مورد تحريم نشان ميدهد كه تنها 41 مورد و تقريبا در 36 درصد از آنها ، دولتها بر اثر تحريم رفتار خود را تغيير دادهاند.
2) افزايش تلاشها براي تغيير حکومت در ايران: طی سال های گذشته واشنگتن برنامه متعادلي را براي انجام اين گزينه در پيش گرفته است. اما چنين راهبردي نيز ممكن است با نتيجه عكس رو به رو شود و مشروعيت داخلي مخالفان حكومت را تضعيف كند و هيچ اطمينان و قطعيتي كه ايران دموكراتيك گزينه غيرهستهاي بودن را انتخاب کند وجود ندارد.
در این میان نئومحافظهكاران از جمله مايكل لدين ( از فعالان موسسه اينترپرايز) اميدوار به گروههاي مخالف دولت ايران به عنوان پیاده نظام خود هستند. او ميگويد « شما به من بيست ميليون دلار بدهيد و انقلاب را از من تحويل بگيريد» تصويب قانون حمايت از آزادي در ايران از سوي كنگره در سال 2005 و همچنین تصويب 66 ميليون دلار در دولت بوش در رابطه با فعاليتهاي تبليغاتي و كمك براي اتحاديههاي مخالف حكومت از جمله ی اقدامات در اين راستاست .
البته تاييد آشكار مخالفان داخلي ایران ممكن است بهانه دست حکومت بدهد . مخالفان داخلي از حكومت دلسرد و نااميدند ولي ضرورتا عاشق آمريكا نيستند و احتمال بيزاري مردم از نقش ظالمانه آمريكا نيز بسيار زياد است .
3) گزينه حملات هوايي پيشدستانه: هواداران اين اقدام ، حمله موفقيتآميز اسرائيل به راكتور اوزيراك عراق در سال 1981 را الگوي خود در برخورد با برنامه هستهاي ايران تلقي ميكنند. اين حملات يا مستقيم توسط آمريكا صورت ميگيرد و يا به وسيله اسرائيل و با تشويق آمريكا، در نتيجه تصور اين است كه توطئه آمريكاست .
4) پذيرش ايران به عنوان عضوي از باشگاه هستهاي جهان با بيميلي ، و همچنین اتكاء بر قدرت بازدارندگي تسليحات هستهاي آمريكا.
اگرچه اين راهبرد نيز برای آمریکا بدون خطر نيست ، اما آمريكا توانسته است تنها در برخي از كشورها از جمله چين دوران مائو از این طریق به موفقيت برسد .
بايد اذعان كرد كه پذيرش و بازدارندگي مرحله آساني براي حمايت نيست ، اما اين مرحله واقعبينانهتر است و خطر كمتری را نسبت به گزينههاي مواجههاي برای آمریکا در بر دارد.
5) تلاش براي چانهزني گسترده: بهترين گزينه آمريكا در قبال برنامه هستهاي ایران تلاش براي به راه انداختن يك چانزني گسترده با جمهوری اسلامی است در عين حال ، واشنگتن بايد در قبال توافق ايران براي باز گذاشتن برنامه هستهاياش به روي بازرس های بينالمللي بدون هیچگونه هماهنگی قبلی، روابط اقتصادي و ديپلماتيك خود را با ايران عادي سازد و اين عاديسازي روابط در گرو تضمين ايران در داشتن اهداف صلحآميز از ساخت سلاح هستهاي خواهد بود .
گزينههاي نظامی پيش روي آمريكا در برابر برنامه هستهاي ايران :
1 - توقف مسلح شدن ايران به سلاح هستهاي از طريق حمله هوايي ، اشغال سرزمين و يا نوعي عمليات پيچيده و مخفي (جفري كمپ و ژنرال توماس) .
2 - بمباران بوشهرر و نطنز به عنوان آخرين راه حل (ژنرال توماس): براي عمليات نظامي به اطلاعات دقيقتري نياز است و نگران از تلافي ايران (ايزنشتات) نیز برای آمریکا وجود دارد.
3 - بازدارندگي (آمريكا ، اتحاديه اروپا و روسيه به ايران تفهيم كنند كه اگر اقدامات خود را متوقف كند، از تحريم ها جلوگیری خواهند کرد) بازدارندگي بايد تا حد ممكن از اقدامات نظامي دور باشد . (رز گوتمولر)
4 - گفتوگوي مستقيم بين ايران و آمريكا براي به تعويق انداختن برنامه هستهاي.(رز گوتمولر)
5 - تسريع در تحولات دموكراتيك در ايران (به حدي كه حكومت ايران در بيتالمقدس سفارتخانه داشته باشد) . اين امر نگرش ها را نسبت به برنامه هستهاي ايران تغيير خواهد داد.
6 - جایگزینی بمباران كه نتيجه معكوس خواهد داشت با فشار بر ايران: عمليات نظامي به شرطي موفق خواهد بود كه زمينه داخلی فراهم گردد.
با توجه به تمام نکاتی که در بالا ذکر شد مشخص است که راه حل های نظامی پیش روی آمریکا همه به ضرر این کشور و متحدانش تمام خواهد شد و از بررسی مواضع آمریکا در قبال ایران اعم از نظامی و غیر نظامی می توان نتیجه گرفت که آمریکا راهی جز سازش با ایران ندارد و البته نباید فراموش کرد که مردم ايران و نظام جمهوري اسلامي ، محکم و استوار و با تلاش اجاره نخواهند داد، مشکلي بوجود آيد و قطعاً دست هر بیگانه ای که بخواهد از مرزهای اعتقادات عمیق مردم ایران اسلامی عبور کند را قطع خواهند کرد.
مرگ بر اسرائیل
مرگ بر فراماسون
مرگ بر کافر
مرگ بر حامیان این گروه ها
مرگ بر شیاطین
مرگ بر ظالمان
مرگ خائن
مرگ بر پلیدان
مرگ بر خبیثان
مرگ بر جاهلان
یا اینکه دلش به حال مسئولان ما سوخته
یه چیزی میگی که خودت هم خنده ت میگیره :)
ابر قدرت نیست
ابر جنایت کاره
مرگ بر آمریکا
که زیر دست یهود
صهیون
فراماسون
اداره میشه
صد البته که اگه بجز اوباما بشه رئیس جمهور قطعا به نابودی آمریکا نزدیک تر میشیم.