"صراط" - سرویس سیاسی/ بی شک دهه اول انقلاب با وقایعی مانند تصویب قانون اساسی برگزاری اولین انتخابات مجلس و ریاست جمهوری جنگ تحمیلی ماجرای آیت الله شریعتمدار و کودتای نوژه تسخیر لانه جاسوسی پر حادثه ترین و قابل تامل ترین دهه انقلاب است یکی از این حوادث مهم در این دوره داستان انتخاب بنی صدر به ریاست جمهوری تا فرار وی از کشور می باشد.
بنی صدر روحانی زاده و فرزند آیت الله بنی صدر و از فعالین انجمن اسلامی خارج از کشور بود وی در پاریس از همراهان امام بود و حتی گاهی به عنوان سخنگوی امام در پاریس ظاهر می شد و تا جایی که بر اساس برخی از اسناد امام خمینی (ره) ده درصد سهم امام را به بنی صدر اختصاص میدهد تا برای تهیه و توضیع کتب اسلامی مصرف کند . بنی صدر جزء افرادیست که از هواپیما با امام پیاده می شوند .
دو کودک که برای تبلیغ نامزدی بنیصدر در اولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران، عکسی از وی در دست دارند
نگاهی گذرا به لیست نگارشات وی نظیر اقتصاد توحیدی ، برنامه حکومت اسلامی ، اصول راهنمای اسلام ،تضاد و توحید ، خانواده در اسلام و رابطه مادیت و معنویت و .... چهره ای اسلام شناس از وی به نمایش می گذارد.
وی برای نشان دادن میزان ولایت پذیری خویش کاندیداتوری خود برای ریاست جمهوری را بعد از ملاقات با امام و هنگام خروج از بیت امام (ره) اعلام مینماید و در جریان انتخابات و حمایت افراد از کاندیداها نیز افراد شاخصی از بیت امام از ایشان حمایت می نمایند و در بین گروهها نیز روحانیت مبارز حمایت رسمی خود را از وی اعلام میکنند روز تنفیذ برخلاف تصور بسیاری از افراد وی ابتدا بر دست امام(ره) بوسه میزند پس از ریاست جمهوری نیز در بسیاری از تصاویری که از وی منتشر میشود وی بر سجاده نماز ایستاده یا در در لباس رزم است یا دست بر شانه محرومین.
رفتار بنی صدر بعد از ریاست جمهوری تغییر میکند و به تقابل با مجلس که اکثریت آن نیروهای خط امام بودن می پردازد همچنین حزب جمهوری را که غالبا از اصحاب امام بودند را متهم به تلاش برای ایجاد دیکتاتوری می نماید و نهادهای انقلابی را متهم به چماقداری میکند صدا و سیما را انحصاری و در دست عده ای خاص معرفی میکند و به شدت به روزنامه های مخالف حمله میکند و آنها را متهم به نشر اکاذیب می کندد به نصایح و فرامین امام که در زمینه های مختلف صادر میشود کمترین توجهی نمیکند سرانجام جمهوری اسلامی را متهم به شکنجه زندانیان مینماید و میگوید این جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی ای نیست که من به آن افتخار کنم و بعد از عزل از فرماندهی کل قوا مردم را به استقامت در مقابل جمهوری اسلامی و تجمع و تظاهرات دعوت می نماید و مدعی می شود که نظام با صندق سازی قصد تقلب در انتخابات را دارد و پس از انتخاب رجایی نیز ادعای تقلب را مطرح میکند و تنها انتخاباتی ،که خود در آن پیروز شد را صحیح میداند.
وقتی حق و باطل باهم ممزوج میشوند آنگاه است که انتخاب سخت میشود و در این غبار است که تمیز راه از بیراهه دشوار میشود . همانگونه که ذکر آن گذشت در فضایی غبار آلود بود که بنی صدر در غالب یک شخص انقلابی و روشنفکر مسلمان کاندیدای ریاست جمهوری می شود و بر همین اساس با اکثریت 75 درصدی پیروز انتخابات میشود این پیروزی قاطع باعث میشود تا او به سرعت نقاب مسلمان انقلابی خود را کنار بگذارد و آن روی سکه خود را به نمایش بگذارد و نظرات خود و القائات اطرافیانش را به صراحت بیان کند و شخصیت واقعی خود را آشکار نمایند ، غافل از دلبستگی مردم به اسلام ، انقلاب و امام و بر همین مبنا هنگامی که مردم این تخطی از خط اسلام و امام را در بنی صدر مشاهده میکنند با تجمع مقابل مجلس و راهپیمایی های خودجوش خود خواستار برکناری وی میشوند وسرانجام همان توهم کودکانه بنی صدر مبنی بر بیشمار بودن هوادارنش باعث میشود تا حقیرانه با لباس زنانه از کشور بگریزد تا شاید در خارج کشور بتواند رهبری جبهه مقاومت در مقابل جمهوری اسلامی را بر عهده گیرد.
اگر با نگاه خوشبیناننه به ماجرای بنی صدر بنگریم و او را تربیت شده فرانسه و عامل فرماسونری یا جاسوس و عامل آمریکا ندانیم آنچه باعث شد وی به ورطه سقوط بیافتتد اولا نگرش وی به اسلام بود اسلامی که او میپنداشت نه اسلام ناب فقاهتی بلکه اسلامی التقاطی بود و او خود را اسلام شناس و بی نیاز از عالمان اصیل اسلامی میدانست تا جایی که امام در مورد ایشان میفرمایند آخر هم او نفهمید اسلام چیست عامل دیگر کمرنگ بودن خصائل اخلاقی در وی بود وی از لحاظ شخصیتی متکبر و مغرور و قدرت طلب بود عامل موثر دیگر در سیر قهقرایی وی اعتماد وی به گروهک های التقاطی و مخالف جمهوری اسلامی بود که وی این اقلیت را همه مردم تصور میکرد و تحت القائات این گروه ها بود.
روزنامه جمهوری اسلامی پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا
نگاهی گذرا به دلایل استیضاح بنی صدر
۱- بی حرمتی به قانون اساسی:
رئیسجمهور صلاحیت و کفایت خود را باید در احترام به نهادهای قانونی ثابت کند. چرا که مشروعیت او مبتنی بر حرمت قانون اساسی است که آن نهادها بخشی از تحقق خارجی آن را تشکیل میدهند. آقای بنیصدر بارها به نهادهای قانونی بیحرمتی روا داشته و به این طریق پایه مشروعیت خود را سست کرده است… وقتی رئیسجمهور با بیحرمتی به این نهادهای قانونی خود را که جزئی از مجموعه دولت است از آن جدا میکند، در حقیقت قانون اساسی را که قاعدهی وجود خود اوست سست میکند که این حد اعلای بیکفایتی است.
۲- تحقیر جمهوریت نظام:
رئیسجمهور بالاترین مقامی است که حفظ حرمت نظام جمهوری اسلامی از او انتظار میرود. تحقیر جمهوری، تحقیر رئیسجمهوری است.
۳-کارشکنی در کار کسانی که نمی پسندد:
آقای بنیصدر در مقابله با کسانی که وی آنها را دشمن خود فرض میکرد، از هیچ اقدامی کوتاهی نکرد و حتی از اینکه رویههای تخریبیاش، اساس جمهوری و استقلال کشور را خدشهدار میکند، پروایی نورزید… یکی از نقشههای آنان این بوده است که پس از روی کار آمدن دولتی که مجلس به آن رأی تمایل داده است، آقای بنیصدر او را نمیپسندد، با کارشکنیها و مخالفتخواهیها جلوی موفقیت او را بگیرند. بیآبرو و ساقط شود و با یک جدال سیاسی کارها را خود قبضه کند.
۴- سیاست بازی:
آقای بنیصدر در مقر ریاست جمهوری این روش را نقض کرد و سیاستبازی را جانشین حقیقتگرایی کرد.
۵- عدم صدق و راستگویی:
یکی از اصول اخلاقی اسلام و مصداق بارز تقوا که جزء صلاحیتها و شرایط رئیسجمهور بهشمار آمده است، صداقت و راستگویی است. آقای بنیصدر این را نقض کرد و اساس کار خود را بر عدم صداقت در اظهار و در عمل نهاده است.
۶- عدم حفظ شأن کشور در خارج:
رئیسجمهور باید حیثیت جمهوری را در خارج از کشور حفظ کند. تخلف از این کار قطعاً اگر خیانت نباشد، بیکفایتی سیاسی و اخلاقی و خیلی بیکفایتیهای دیگر است.
۷- نامه سرگشاده:
آیا واقعاً میتوان تصور کرد که این رئیسجمهور یک کشور است که درباره کشور و نظام خود سخن میگوید؟… نامه سرگشاده آقای بنیصدر به امام که در آن همه این اتهامات تحقیرکننده جمهوری اسلامی به اضافه نسبت تلویحی خیلی از اشکالات به شخص امام گنجانده شده است، چگونه پخش شد؟
۸- انتخاب همکاران ناسالم:
کمترین حد کفایت سیاسی آن است محدودهی مشاوران نزدیکتر و یاران و همکاران رئیسجمهور، از عناصر بدسابقه و بدنام و لااقل مشکوک و مورد سوءظن پاک باشند.
۹- عدم حرف شنوی از رهبری:
کفایت سیاسى رئیسجمهور در درک صحیح پایههاى رهبرى و حرکت در جهت رهنمودهاى آن، تجلى مىکند. آقاى بنىصدر نه تنها در این جهت حرکت نکرد، بلکه عملاً در مقابل رهبرى ایستاد و رهنمودهاى امام امت مبنى بر خط آرامش و جلوگیرى از تشنجآفرینى را آشکارا زیر پا نهاد.
۱۰- توهین و مخالفت با مجلس:
ایشان برخلاف صریح قانون اساسى که قوا را از یکدیگر منفک و مستقل مىشمارد و برخلاف اصول مردمگرائى معتقد بود که باید مجلس هماهنگ با رئیسجمهور باشد. این توهینى آشکار به مجلس و نمایندگان مردم بود که بارها از طرف ایشان تکرار مىشد.
۱۱- خودبزرگ بینی:
خصلتهاى شخصى ایشان نیز هرکدام در سلب صلاحیتهاى لازم براى یک رئیسجمهورى دولت اسلامى داراى نقش و تأثیر است. غرور وى که خود را اندیشه بزرگ قرن و کتاب خود را بزرگترین اثر تاریخ اسلام مىشناسد… مقامپرستىِ او که اطرافیان متملّق و چاپلوس را در دایره نزدیک به او نفوذ مىدهد. خودبزرگبینىِ او، که معتقد است پس از امام کسى از او مناسبتر براى رهبرى نیست و بسى خصلتهاى منفى دیگر در او عواملى هستند که از او آدمى فاقد صلاحیتهاى لازم براى احراز ریاست جمهور مسلمانان و ریاست یک کشور و جامعه اسلامى مىسازند.
۱۲- توهم محبوبیت:
یکى هم ماجراى به نظر من فُکاهى نظرخواهى ایشان هست در مورد محبوبیت در بین مردم، که ایشان یک نظرخواهى کرده بودند که نتیجهاش این بود که آقاى بنىصدر – حالا شاید ارقام را من یک مقدارى اشتباه کنم چون یادم نیست درست، لکن نسبتها تقریباً همان اندازه هست- آقاى بنىصدر در میان مثلاً ۸۰ درصد مردم محبوبیت دارد، امام در میان پنجاه و مثلاً سه درصد مردم محبوبیت دارد و بقیه هم که جاى خود دارند.
۱۳- استفاده از انواع روشهای تخریبی:
جان کلام اینجاست که وقتی وجودت با استفاده از انواع روشهای تخریبی برای همین جمهوری به صورت آتشی بیعلاج درمیآید و او در مقام ریاست جمهوری بزرگترین مدعی جمهوری اسلامی و تحقیرکننده و بلندگوی مخالفان آن میشود، آیا باز هم حمایت از او به معنی حمایت از جمهوری اسلامی است؟
امام و بنی صدر
تقدیر چنین بود که ایران انقلابی بنی صدر را از میان دیگر نامزدهای متعهد به ریاست جمهوری انتخاب کند بی آنکه بداند رای رهبر انقلاب چیز دیگری است. امام 10 سال بعد از این نخستین انتخاب ششم فروردین 1368 در نامه ای به آیت الله منتظری به این انتخابات اشاره می کند و رای خود فاش می سازد: «واللَّه قسم، من رأى به ریاست جمهورى بنى صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.» (صحیفه امام، ج21، صص 331)
یک مساله قابل تامل در رفتار امام، مخالفت او با پیشنهاد نخست وزیری حاج سیداحمدآقا از سوی بنیصدر است. امام خمینی(س) برخلاف تمام رهبران تاریخ که فرزندان و منصوبان خود را در اولین فرصت به قدرت می رسانند، در پاسخ به نامه بنی صدر که نخست وزیری سیداحمدآقا را عین صواب می دانست، با هوشیاری تمام نوشت: «بسمه تعالى. بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى این امور شود. احمد، خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادى بهتر مىتواند خدمت کند. والسلام علیکم. روح اللَّه الموسوى الخمینى» (صحیفه امام، ج13، ص: 56)
سرانجام بنی صدر، هفتم مرداد 1360، هجده ماه بعد از جلوس بر تخت ریاست جمهوری، با لباس زنانه پای بر هواپیمای بوئینگ 707 گذاشت و همراه با سرکرده منافقین و با مساعی خلبان مخصوص شاه، پس از پنج هفته اختفای بی سرانجام از کشور فرار کرد. او قبل از فرار عجیب خود، مورد نصیحت امام خمینی قرار گرفت و سفارش به توبه و بازگشت به صف انقلاب شد اما بنی صدر راه خود را انتخاب کرده بود. «شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بکن، خداوند مىپذیرد تو را. آبروى تو را اعاده مىدهد. حیثیت تو را اعاده مىدهد.» (صحیفه امام، ج14، صص 493)
اکنون سه دهه از ماجرا بنی صدر میگذرد و آنچه که این ماجرا را در حال حاضر حائز اهمیت تر از سابق نموده است شباهت بی اندازه آن با حوادث پس از انتخابات سال 88 است که اولا این شباهت در بعد راهبرد و در بعد تاکتیک ها نشان از آبشخور واحد هر دو فتنه دارد و ثانیا الگوی رفتاری واحد مردم در مقابله با هردو غائله و عدم مماشات آنها با فتنه جویان نشان از پایبندی آنها به اصول امام و انقلاب دارد که هردو مورد برای خواص جامعه قابل بهره برداری و عبرت آموز می باشد.
..........................................
منابع :
1) مرکز اسناد اسلامی / http://www.irdc.ir/fa/content/9927/default.aspx
2) پرتال امام خمینی (ره) / http://topic.imam-khomeini.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=2512
***
بنی صدر روحانی زاده و فرزند آیت الله بنی صدر و از فعالین انجمن اسلامی خارج از کشور بود وی در پاریس از همراهان امام بود و حتی گاهی به عنوان سخنگوی امام در پاریس ظاهر می شد و تا جایی که بر اساس برخی از اسناد امام خمینی (ره) ده درصد سهم امام را به بنی صدر اختصاص میدهد تا برای تهیه و توضیع کتب اسلامی مصرف کند . بنی صدر جزء افرادیست که از هواپیما با امام پیاده می شوند .
دو کودک که برای تبلیغ نامزدی بنیصدر در اولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران، عکسی از وی در دست دارند
نگاهی گذرا به لیست نگارشات وی نظیر اقتصاد توحیدی ، برنامه حکومت اسلامی ، اصول راهنمای اسلام ،تضاد و توحید ، خانواده در اسلام و رابطه مادیت و معنویت و .... چهره ای اسلام شناس از وی به نمایش می گذارد.
وی برای نشان دادن میزان ولایت پذیری خویش کاندیداتوری خود برای ریاست جمهوری را بعد از ملاقات با امام و هنگام خروج از بیت امام (ره) اعلام مینماید و در جریان انتخابات و حمایت افراد از کاندیداها نیز افراد شاخصی از بیت امام از ایشان حمایت می نمایند و در بین گروهها نیز روحانیت مبارز حمایت رسمی خود را از وی اعلام میکنند روز تنفیذ برخلاف تصور بسیاری از افراد وی ابتدا بر دست امام(ره) بوسه میزند پس از ریاست جمهوری نیز در بسیاری از تصاویری که از وی منتشر میشود وی بر سجاده نماز ایستاده یا در در لباس رزم است یا دست بر شانه محرومین.
رفتار بنی صدر بعد از ریاست جمهوری تغییر میکند و به تقابل با مجلس که اکثریت آن نیروهای خط امام بودن می پردازد همچنین حزب جمهوری را که غالبا از اصحاب امام بودند را متهم به تلاش برای ایجاد دیکتاتوری می نماید و نهادهای انقلابی را متهم به چماقداری میکند صدا و سیما را انحصاری و در دست عده ای خاص معرفی میکند و به شدت به روزنامه های مخالف حمله میکند و آنها را متهم به نشر اکاذیب می کندد به نصایح و فرامین امام که در زمینه های مختلف صادر میشود کمترین توجهی نمیکند سرانجام جمهوری اسلامی را متهم به شکنجه زندانیان مینماید و میگوید این جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی ای نیست که من به آن افتخار کنم و بعد از عزل از فرماندهی کل قوا مردم را به استقامت در مقابل جمهوری اسلامی و تجمع و تظاهرات دعوت می نماید و مدعی می شود که نظام با صندق سازی قصد تقلب در انتخابات را دارد و پس از انتخاب رجایی نیز ادعای تقلب را مطرح میکند و تنها انتخاباتی ،که خود در آن پیروز شد را صحیح میداند.
عکسی از تبلیغات بنی صدر برای انتخابات ریاست جمهوری
وقتی حق و باطل باهم ممزوج میشوند آنگاه است که انتخاب سخت میشود و در این غبار است که تمیز راه از بیراهه دشوار میشود . همانگونه که ذکر آن گذشت در فضایی غبار آلود بود که بنی صدر در غالب یک شخص انقلابی و روشنفکر مسلمان کاندیدای ریاست جمهوری می شود و بر همین اساس با اکثریت 75 درصدی پیروز انتخابات میشود این پیروزی قاطع باعث میشود تا او به سرعت نقاب مسلمان انقلابی خود را کنار بگذارد و آن روی سکه خود را به نمایش بگذارد و نظرات خود و القائات اطرافیانش را به صراحت بیان کند و شخصیت واقعی خود را آشکار نمایند ، غافل از دلبستگی مردم به اسلام ، انقلاب و امام و بر همین مبنا هنگامی که مردم این تخطی از خط اسلام و امام را در بنی صدر مشاهده میکنند با تجمع مقابل مجلس و راهپیمایی های خودجوش خود خواستار برکناری وی میشوند وسرانجام همان توهم کودکانه بنی صدر مبنی بر بیشمار بودن هوادارنش باعث میشود تا حقیرانه با لباس زنانه از کشور بگریزد تا شاید در خارج کشور بتواند رهبری جبهه مقاومت در مقابل جمهوری اسلامی را بر عهده گیرد.
اگر با نگاه خوشبیناننه به ماجرای بنی صدر بنگریم و او را تربیت شده فرانسه و عامل فرماسونری یا جاسوس و عامل آمریکا ندانیم آنچه باعث شد وی به ورطه سقوط بیافتتد اولا نگرش وی به اسلام بود اسلامی که او میپنداشت نه اسلام ناب فقاهتی بلکه اسلامی التقاطی بود و او خود را اسلام شناس و بی نیاز از عالمان اصیل اسلامی میدانست تا جایی که امام در مورد ایشان میفرمایند آخر هم او نفهمید اسلام چیست عامل دیگر کمرنگ بودن خصائل اخلاقی در وی بود وی از لحاظ شخصیتی متکبر و مغرور و قدرت طلب بود عامل موثر دیگر در سیر قهقرایی وی اعتماد وی به گروهک های التقاطی و مخالف جمهوری اسلامی بود که وی این اقلیت را همه مردم تصور میکرد و تحت القائات این گروه ها بود.
روزنامه جمهوری اسلامی پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا
نگاهی گذرا به دلایل استیضاح بنی صدر
۱- بی حرمتی به قانون اساسی:
رئیسجمهور صلاحیت و کفایت خود را باید در احترام به نهادهای قانونی ثابت کند. چرا که مشروعیت او مبتنی بر حرمت قانون اساسی است که آن نهادها بخشی از تحقق خارجی آن را تشکیل میدهند. آقای بنیصدر بارها به نهادهای قانونی بیحرمتی روا داشته و به این طریق پایه مشروعیت خود را سست کرده است… وقتی رئیسجمهور با بیحرمتی به این نهادهای قانونی خود را که جزئی از مجموعه دولت است از آن جدا میکند، در حقیقت قانون اساسی را که قاعدهی وجود خود اوست سست میکند که این حد اعلای بیکفایتی است.
۲- تحقیر جمهوریت نظام:
رئیسجمهور بالاترین مقامی است که حفظ حرمت نظام جمهوری اسلامی از او انتظار میرود. تحقیر جمهوری، تحقیر رئیسجمهوری است.
۳-کارشکنی در کار کسانی که نمی پسندد:
آقای بنیصدر در مقابله با کسانی که وی آنها را دشمن خود فرض میکرد، از هیچ اقدامی کوتاهی نکرد و حتی از اینکه رویههای تخریبیاش، اساس جمهوری و استقلال کشور را خدشهدار میکند، پروایی نورزید… یکی از نقشههای آنان این بوده است که پس از روی کار آمدن دولتی که مجلس به آن رأی تمایل داده است، آقای بنیصدر او را نمیپسندد، با کارشکنیها و مخالفتخواهیها جلوی موفقیت او را بگیرند. بیآبرو و ساقط شود و با یک جدال سیاسی کارها را خود قبضه کند.
۴- سیاست بازی:
آقای بنیصدر در مقر ریاست جمهوری این روش را نقض کرد و سیاستبازی را جانشین حقیقتگرایی کرد.
۵- عدم صدق و راستگویی:
یکی از اصول اخلاقی اسلام و مصداق بارز تقوا که جزء صلاحیتها و شرایط رئیسجمهور بهشمار آمده است، صداقت و راستگویی است. آقای بنیصدر این را نقض کرد و اساس کار خود را بر عدم صداقت در اظهار و در عمل نهاده است.
۶- عدم حفظ شأن کشور در خارج:
رئیسجمهور باید حیثیت جمهوری را در خارج از کشور حفظ کند. تخلف از این کار قطعاً اگر خیانت نباشد، بیکفایتی سیاسی و اخلاقی و خیلی بیکفایتیهای دیگر است.
۷- نامه سرگشاده:
آیا واقعاً میتوان تصور کرد که این رئیسجمهور یک کشور است که درباره کشور و نظام خود سخن میگوید؟… نامه سرگشاده آقای بنیصدر به امام که در آن همه این اتهامات تحقیرکننده جمهوری اسلامی به اضافه نسبت تلویحی خیلی از اشکالات به شخص امام گنجانده شده است، چگونه پخش شد؟
۸- انتخاب همکاران ناسالم:
کمترین حد کفایت سیاسی آن است محدودهی مشاوران نزدیکتر و یاران و همکاران رئیسجمهور، از عناصر بدسابقه و بدنام و لااقل مشکوک و مورد سوءظن پاک باشند.
۹- عدم حرف شنوی از رهبری:
کفایت سیاسى رئیسجمهور در درک صحیح پایههاى رهبرى و حرکت در جهت رهنمودهاى آن، تجلى مىکند. آقاى بنىصدر نه تنها در این جهت حرکت نکرد، بلکه عملاً در مقابل رهبرى ایستاد و رهنمودهاى امام امت مبنى بر خط آرامش و جلوگیرى از تشنجآفرینى را آشکارا زیر پا نهاد.
۱۰- توهین و مخالفت با مجلس:
ایشان برخلاف صریح قانون اساسى که قوا را از یکدیگر منفک و مستقل مىشمارد و برخلاف اصول مردمگرائى معتقد بود که باید مجلس هماهنگ با رئیسجمهور باشد. این توهینى آشکار به مجلس و نمایندگان مردم بود که بارها از طرف ایشان تکرار مىشد.
۱۱- خودبزرگ بینی:
خصلتهاى شخصى ایشان نیز هرکدام در سلب صلاحیتهاى لازم براى یک رئیسجمهورى دولت اسلامى داراى نقش و تأثیر است. غرور وى که خود را اندیشه بزرگ قرن و کتاب خود را بزرگترین اثر تاریخ اسلام مىشناسد… مقامپرستىِ او که اطرافیان متملّق و چاپلوس را در دایره نزدیک به او نفوذ مىدهد. خودبزرگبینىِ او، که معتقد است پس از امام کسى از او مناسبتر براى رهبرى نیست و بسى خصلتهاى منفى دیگر در او عواملى هستند که از او آدمى فاقد صلاحیتهاى لازم براى احراز ریاست جمهور مسلمانان و ریاست یک کشور و جامعه اسلامى مىسازند.
۱۲- توهم محبوبیت:
یکى هم ماجراى به نظر من فُکاهى نظرخواهى ایشان هست در مورد محبوبیت در بین مردم، که ایشان یک نظرخواهى کرده بودند که نتیجهاش این بود که آقاى بنىصدر – حالا شاید ارقام را من یک مقدارى اشتباه کنم چون یادم نیست درست، لکن نسبتها تقریباً همان اندازه هست- آقاى بنىصدر در میان مثلاً ۸۰ درصد مردم محبوبیت دارد، امام در میان پنجاه و مثلاً سه درصد مردم محبوبیت دارد و بقیه هم که جاى خود دارند.
۱۳- استفاده از انواع روشهای تخریبی:
جان کلام اینجاست که وقتی وجودت با استفاده از انواع روشهای تخریبی برای همین جمهوری به صورت آتشی بیعلاج درمیآید و او در مقام ریاست جمهوری بزرگترین مدعی جمهوری اسلامی و تحقیرکننده و بلندگوی مخالفان آن میشود، آیا باز هم حمایت از او به معنی حمایت از جمهوری اسلامی است؟
امام و بنی صدر
تقدیر چنین بود که ایران انقلابی بنی صدر را از میان دیگر نامزدهای متعهد به ریاست جمهوری انتخاب کند بی آنکه بداند رای رهبر انقلاب چیز دیگری است. امام 10 سال بعد از این نخستین انتخاب ششم فروردین 1368 در نامه ای به آیت الله منتظری به این انتخابات اشاره می کند و رای خود فاش می سازد: «واللَّه قسم، من رأى به ریاست جمهورى بنى صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.» (صحیفه امام، ج21، صص 331)
یک مساله قابل تامل در رفتار امام، مخالفت او با پیشنهاد نخست وزیری حاج سیداحمدآقا از سوی بنیصدر است. امام خمینی(س) برخلاف تمام رهبران تاریخ که فرزندان و منصوبان خود را در اولین فرصت به قدرت می رسانند، در پاسخ به نامه بنی صدر که نخست وزیری سیداحمدآقا را عین صواب می دانست، با هوشیاری تمام نوشت: «بسمه تعالى. بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى این امور شود. احمد، خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادى بهتر مىتواند خدمت کند. والسلام علیکم. روح اللَّه الموسوى الخمینى» (صحیفه امام، ج13، ص: 56)
سرانجام بنی صدر، هفتم مرداد 1360، هجده ماه بعد از جلوس بر تخت ریاست جمهوری، با لباس زنانه پای بر هواپیمای بوئینگ 707 گذاشت و همراه با سرکرده منافقین و با مساعی خلبان مخصوص شاه، پس از پنج هفته اختفای بی سرانجام از کشور فرار کرد. او قبل از فرار عجیب خود، مورد نصیحت امام خمینی قرار گرفت و سفارش به توبه و بازگشت به صف انقلاب شد اما بنی صدر راه خود را انتخاب کرده بود. «شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بکن، خداوند مىپذیرد تو را. آبروى تو را اعاده مىدهد. حیثیت تو را اعاده مىدهد.» (صحیفه امام، ج14، صص 493)
***
اکنون سه دهه از ماجرا بنی صدر میگذرد و آنچه که این ماجرا را در حال حاضر حائز اهمیت تر از سابق نموده است شباهت بی اندازه آن با حوادث پس از انتخابات سال 88 است که اولا این شباهت در بعد راهبرد و در بعد تاکتیک ها نشان از آبشخور واحد هر دو فتنه دارد و ثانیا الگوی رفتاری واحد مردم در مقابله با هردو غائله و عدم مماشات آنها با فتنه جویان نشان از پایبندی آنها به اصول امام و انقلاب دارد که هردو مورد برای خواص جامعه قابل بهره برداری و عبرت آموز می باشد.
..........................................
منابع :
1) مرکز اسناد اسلامی / http://www.irdc.ir/fa/content/9927/default.aspx
2) پرتال امام خمینی (ره) / http://topic.imam-khomeini.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=2512
جالب بود
تکرار بعضی چیزا باعث یادآوری و بیداری بیشتر می شه
البته یه جاهاییش یه بوهایی می داداااااااا
این مطلب را میزنید؟؟
اما خودمونیما واقعا مطالب بالا و روحیات بنی صدر با .... شباهت داره !
بنی صدر هم تا آنجا که می توانست به حزب الله و بسیج و ولایت خیانت کرد.
جناب ممل ، انصاف داشته باش.
قیامت در پیش است.
در عین اینکه مردم خوبی هستیم اما قدرناشناسیم والله
ضمن اینکه آرمان ! اح ........... از بسیج و حزب الله و ولایت دفاع کرد یا اینا از اح ........... ؟؟ !!!!!!!! چطوری یه نفری از این همه ملت دفاع کرد ؟ تنهایی ؟ کی میره اینهمه راهو ؟
تا اونجایی که اطلاعات و مشاهدات موثق نشون میده یه طرف از طرف دیگه حمایت کرد و به جایی رسوندش اما طرف دیگه خط سبزها رو در پیش گرفت
در مورد کامنت زهرا خانوم هم یه نکته این که: یه روز رجایی زمان میشه که جای رجایی پر بشه نه نام رجایی لکه دار بشه. رجایی اگه رجایی شهید شد به خاطر ولایتمداریش بود نه چیز دیگه. با ولایت باشی خدا هم هواتو داره. احمدینژاد کاری کرد که ما معنای واقعی "میزان حال فعلی افراد است" را متوجه بشیم.
حال کسانی که بعد از ۳۴. سال. تازه هم نظر با بنی صدر شدن از چادر و روسری زدن بنی صدر عبرت بگریند
روندی که از زمان انقلاب شروع شده و تا حال ادامه دارد .
از خارج پاشد اومد، مردم به تخصصش اعتماد کردن شد رئیس جمهور.
خیانت کرد، خواست امام و مردمو دور بزنه ولی ... زهی خیال باطل
فرزندان انقلاب جونشونو برا انقلاب میدن نه اینکه از ترس با لباس زنونه فرار کنن.
جرئت داره برگرده، مردم میدونن با این فرزند انقلاب چه کنن!
سفید جان بیشتر دقت کن
ثانیا من کی گفتم هر کی از خارج میاد بده،شهید چمران هم از خارج اومده بود...
من با فرزند انقلاب بودنش مشکل دارم.
شهید بهشتی و شهید چمران زندگیشونو برای انقلاب دادن ولی بنی صدر چی؟میخواس انقلاب رو نابود کنه!
بهشتی و چمران و همه کسانی که برای این انقلاب زحمت کشیدن فرزند انقلابن نه اون بنی صدر خائن....
اتاقا خوبه میگی اکثرا یادشونه اون روزارو.تو مبارزات بنی صدر قبل از انقلاب رو انکار میکنی؟تو رای ببالای ایشونو انکار میکنی؟تو نزدیکی ایشان به امام را انکار میکنی؟همراه نشدن بنی صدر با صدام رو انکار میکنی؟اگه آره که مردم میفهمن کی دروغ گو هست.عکس های بالا مصداق حرف های منه با شما هم بحث ندارم چون میدانم قد یک سر سوزن که بنی صدر زمان شاه برای این انقلاب و به ثمر رسیدن آن تلاش کرد زحمت این انقلابو نکشیدی فرهاد
یه جوری از اون روزا !! میگی انگار جنابعالی از زمان قاجار مبارز بودی و با همه مبارزین هم همرزم ! جهت یاد آوری ، خیلیها قبل از انقلاب بودن که یه کارهایی میکردن قطب زاده کودتاچی و مسعود رجوی خائن و خیلیهای دیگه هم بودن این چیزا که باعث تطهیر مادام العمر کسی نمیشه این که دلیل نمیشه سو مدیریت و خیانت یه ادمو بخاطر سوابق گذشتش نادیده گرفت ، این شرط عقله !
لابد توقع دارید مردم باور کنند که طرف موقع خروج از ایران با روسری وایساده ازش عکس بگیرند!
یه سوال
امثال شما 20:30 رو تحریم میکنید
چرا بی بی سی که به امام زمان توهین شد رو هیچ وقت تحریم نمیکنید
یعنی یکی از شما خوب بگه ولی به امام زمان توهین کنه خوبه ولی یکی از شما بد بگه ولی به امام زمان هم توهین نکنه بده؟
شما جنبشتون رو چقدر بیش از امام زمان دوست دارید؟
مرد مومن چرا دنبال حاشیه ای به اصل مطلب فکر کن دیدی تعصب داره میکشه شماها رو آخه بنی صدرم قابل دفاعه که تو ازش دفاع میکنی.
"بنی صدر خودش منکر با روسری فرار کردنش نشده" مهتاب خانم میشه بفرمایید مرجع شما برای این حرف چیه؟ لطف کنید بفرمایید در چه زمانی ایشون این حرف رو گفتند و شما این نقل قول رو از کجا ذکر کردید.
مجید جان شما کی از من شیندید که 20:30 رو تحریم کردم. بنده بخاطر جایی که زندگی می کنم نه می توانم بی بی سی فارسی نگاه کنم (چون ساعاتش با اینجا خیلی فرق داره ) نه 20:30 شما. چرا بیخود حرف دهن بنده میذارید.
آن یکی گفته اصل عکس تو اینترنت پیدا میشه برادر من خیلی عکسها مثل این تو اینترنت پیدا میشه اینم شما مدرکصحت عکس؟ مگه زمان بنی صدر اینترنتی بوده هر کسی میتونه این عکس کذایی رو اسکن کنه و تو اینترنت بذاره!
ژانو جان بنی صدر خطا زیاد داشت ولی به شهادت فرماندهان سپاه خودتون مرد وطن پرستی بود و مدیریتش بمراتب از کسانی که بعد از وی بر سرکار آمدند بهتر بود. افسوس که بعضی ها بخاطر دو روز قدرت تمام مشکلات جنگ را به پای وی انداختند و در حالی که او در جبهه ها مشغول بود در تهران بعضی ها مشغول توطئه علیه وی بودند تا خودش به قدرت برسند.
تکذیب کرذه، چقدر رو داره این بشر...
کی فرمانده های ما اینارو گفتن؟؟ حرفای فرمانده های جنگ رو خوب میدونم چون 20:30 نگاه میکنم.. وطن پرست بوده که سلاح و.. به نیروها نمیداده؟؟
چقدر هم بنی صدر در جبهه ها حضور پررنگی داشته.
وطن پرست؟؟ اگه هم بوده که نبوده ، ما برای جنگمون اول خداپرست و اسلام دوست نیاز داشتیم بعد وطن پرست.
سال 61 انقدر از نظر کامپوتر پیشرفته بودیم؟؟ چقدر خوب عکسو درست کردن!
چون دقیقا با بنی صدر و عقبه فکریش و عملکردش در زمان جنگ مخالف بودند و این رو مطمئنم که یکی از مهرهای ماسون زده همین آقای بنی صدر است.
شما بگو برای چی رفت این ابوالیزید.
از كى تا حالاجاسوسى براى دشمن وبمباران كردن هوابيماى سقوط كرده امريكا وبه شهادت رساندن فرزندان وطن كه براى بيرون اوردن اسناد امريكاييها به انجا رفته بودند وهمكارى وعروس داماد بازى با وطن فروش منافقى به نام رجوى منافق خونخوارىكه در زمان جنك با هم كارى دشمن به وطن خودش حمله ميكند. اسمش شده وطن پرستى؟؟؟؟؟!!!!!
ایراد نداره برو استراحت!!!
ولی زود بیا دلمون واست تنگ میشه!
بر حذر باش که میزان آنجاست
وخداست که آگاه است اکثر کسانی هم که سجاده آب می کشیدند !!!!!!!!ماهیت شان مشخص شد؟؟؟؟؟؟
اجاره یک زیر زمین نمور در شهرستان (نه تهران) شده ده میلیون پیش ماهی 400 هزار تومان اونوقت بیاید سر مردم را با این ....... گرم کنید انشالله ..... نمایندگان ملت هیچ قانونی برای مسکن که امروزه به امنیت ملی پیوند خورده نمی کنند.... ایول بابا ایول
کسی در مورد مرحوم رجایی صحبتی نکرد. مرحوم رجایی فی نفسه انسان بی آزاری بود ولی خوب بعضی ها در ..... اون بنده خدا رو جلوی بنی صدر قرار می دادند ولی ایشون هیچ نقشی در برکناری بنی صدر نداشتند.
من نمی دانم چرا نظر بنده در مورد وجود برخی عناصر حزب زحتمکشان مظفر بقایی در حزب ...... آن زمان سانسور میشه. کینه عناصر این گروه به افرادی که بنوعی طرفدار مصدق بودند قابل کتمان نیست. خود مظفر بقایی و همپیماننش صرفاً بخاطر اینکه مصدق قدرت آنها را محدود کرد با شاه و زاهدی همداستان شدند تا مصدق سرنگون شود و بعد هم پیام تبریک برای اعلیحضرت فرستادند.
مثلاً با شادروان مهندس بازرگان خیلی خوب برخورد کردید چندبار تو مجلس کتکش زدند و فحش دادند چندبار تهدیدش کردند چندبار اطرافیانش رو زندانی انفرادی کردند.
بنی صدر اگر نمی رفت همون بلایی رو سرش می آوردین که سر قطب زاده، کاظم سامی، فروهر و غیرهم آوردید. در بهترین حالت وضعیت نهضت آزادی ها و ملی مذهبی رو داشت .....
بنی صدر بعد از مصالحه رجوی با صدام ارتباطش رو با مجاهدین خلق و اون خائن قطع کرد. دخترش هم طلاق گرفت. لابد اینها هم دروغه. فرهاد جان شما مرجعت در مورد پوشیدن لباس زنانه چیه؟ میشه بگی؟ گیرم فرض مخال لباس زنانه پوشیده آدم می تونه اینقدر احمق باشه که با لباس زنانه و روسری عکس بگیره که سوژه برای افرادی مثل شما باشه؟ به جه مناسبتی باید عکس بگیره؟
بنده 39 سالمه شما چند سالته؟
امیداورم بازهم سانسور نشه چون بعضی ها به مظفر بقایی و حزب زحتمکشان حساس هستند.
شما از یه طرف داری چشم و گوش بسته از امریکائیها و همه کسایی که دشمنی شون با ما ثابت شده حمایت میکنی بعد تا یه سوال ازت میپرسن ترش میکنی و میگی بهت انگ زدن !! اصلا یه نگاه به تمام کامنتهای خودت و همفکرات بنداز این حرف همه جا تکرار میشه که با فرار به جلو مخاطبتو متهم به انگ زدن می کنی ، خوب عزیز برا هر ایرانی باید جای سوال باشه که چرا باید بعضیها این جوری مرغ همسایه رو غاز ببینند اون هم چه همسایه ای همسایه ای که اگه دستش برسه بلایی سر این مملکت میاره که بشه بدتر از افغانستان ، مگه اون دوستمون چی گفت که شما ناراحت شدی سوال در مورد هولوکاست شما را هم ناراحت میکنه !؟ گذشته از این شرایط امریکا رو با کشور خودتو اینجوری سطحی مقایسه میکنی و مایکل مور را با پناهی مقایسه میکنی ! اگه شرایطی که تو کشور ما حاکم بود یعنی توطئه برا ی براندازی و هدایت گسترده اون از خارج ، تو امریکا حاکم بود انوقت برای ادمای سطحی نگر ، اون روی آزادی به سبک غربی روشن میشد!
سرکوب خشن اعتراضات مردمی تو انگلیس نمونه بارزشه ، در مورد مایکل مور هم تا وقتی فیلمهای مستندش به حاکمیت لطمه ای نزنه معلومه کاری به کارش ندارن همین ادم هم میدونه از خطوط قرمز عبور کنه خیلی راحت سرشو زیر اب میکنن ضمن اینکه اینقدر شعورش میرسه که کاری نکنه که دشمن کشورش از اون بهره برداری کنه و کارش بوی وطن فروشی نده !! اما کسی که برای دشمن کشورش و به سفارش اونا فعالیت بکنه اسمش خیانت و وطن فروشیه و هر جای دنیا که باشه باهاش برخورد میکنند .
مى خواتم بدا نم انها كه سانديس خورهاى قديمى را به شهادت رساندند.
الان تمام قد به طرف دارى سا نديس خور جديدها ،برخاستند ؟؟!!!!!!!يا يا ور وپشتيبان وبارى رسان
وپناه دهنده وتجهيز كننده ودر بوق كرنا كننده سران فتنه هستند؟؟؟؟؟؟ ممنون.
لطفاً دقت کنید
بنی صدر خاین بود و با رجوی و صد ام هم پیمان شد مگر جریان حمله به خرمشهر رو نمی دونی که اون زمان بنی صدر فرمانده کل قوا بود و نیرو به خرمشهر نفرستاد و محمد جهان آرا چند روز یک تنه شهر نگه داشته بود
ارزشهاى امريكاست. !!