۳۰ آذر ۱۳۸۸ - ۲۰:۱۰

نقش تلويزيون در تحكيم بنيان‌هاي خانواده

کد خبر : ۶۴۲

خانواده به عنوان كوچك‌ترين واحد تشكيل‌دهنده جامعه نقش بسيار مهمي در تربيت نسل جديد و آموزش و پرورش آنها دارد. در اين ميان خانواده‌ها نيز خود بايد به طور مستمر با روش‌ها و راهكار‌هاي جديد براي انسجام و استحكام بيشتر آشنا شوند.

به گزارش جام جم ، در اين ميان رسانه‌ها و مخصوصا راديو تلويزيون نقش بيشتر و پررنگ‌تري دارند. در اين رسانه هم به طور طبيعي برنامه‌هاي نمايشي و فيلم‌ها و سريال‌ها به خاطر جذابيت‌هاي بصري شان نقش بيشتر و پررنگ‌تري دارند.

براي بررسي بيشتر ابعاد اين موضوع ، سراغ يك كارگردان و يك نويسنده رفته‌ايم تا ببينيم آنها درباره اين موضوع چه نظري دارند.

شاخصه‌هاي يك خانواده خوب

كيانوش عياري از آن دسته فيلمسازاني است كه با فيلم‌هايش نشان داده نسبت به موضوع خانواده حساسيت ‌هاي خاص خودش را دارد. او در اين باره مي‌گويد: «ما براي فيلم يا سريال خانوادگي تعاريف گوناگوني داريم.

گاهي ساخت يك فيلم خانوادگي براي ما هدف است و نتيجه هم در حد فيلم‌هاي ملودرام رقيق آبكي با ارزش‌هاي پايين درمي‌آيد. ولي گاهي مي‌بينيم كه در يك فيلم پليسي و علمي- تخيلي هم عنصر اصلي كه كار را پيش مي‌برد، خانواده است. گرچه موضوع اصلي خانواده نيست ولي عامل پيش برنده است و محور اصلي كار است و اصلا باعث گرما و دل‌نشيني كار مي‌شود.»

خانواده به عنوان كوچك‌ترين واحد تشكيل‌دهنده جامعه نقش بسيار مهمي در تربيت نسل جديد و آموزش و پرورش آنها دارد. در اين ميان خانواده‌ها نيز خود بايد به طور مستمر با روش‌ها و راهكار‌هاي جديد براي انسجام و استحكام بيشتر آشنا شوند.
عياري ادامه مي‌دهد: «نمونه خوب اين كار در سينما فيلم معروف «پدرخوانده» است كه اصلا هستي و موجوديتش را مديون عنصري مثل خانواده است. و گرچه محملي براي نمايش مافياي آن دوران است، ولي همه چيز از كانال روابط عاطفي خانوادگي امكان بروز پيدا مي‌كند. غير از آن فيلم‌هاي زيادي در تاريخ سينما پيدا مي‌شود كه بدون اين كه آنها را صرفا خانوادگي بدانيم به خوبي به اين موضوع پرداخته‌اند و اصلا موتور محركه و عامل پيش برنده داستانشان همين خانواده بوده است.»

كارگردان سريال «روزگار قريب» تاكيد مي‌كند كه اين حرف‌هايش علاوه بر سينما در مورد فيلم‌ها و سريال‌ها و آثار نمايشي تلويزيون هم مصداق دارد. او اعتقاد دارد كه نبايد ساخت فيلم خانوادگي را به عنوان ژانري از فيلمسازي در نظر گرفت بلكه بايد شاخصه‌هاي يك خانواده خوب و منسجم را در هر جور كاري كه ساخته مي‌شود بگنجانيم تا اين ويژگي‌ها به مرور در وجود مخاطب نهادينه شود: «فيلم در درجه اول بايد قابل قبول ساخته شود و بعد در صورت نياز به سراغ مفاهيم ديگري مثل سياست، خانواده، ترس و دلهره يا چيزهاي ديگر برود البته نمي‌خواهم افراطي حرف بزنم. چون در مواردي هدف اصلي ما اين است كه در درجه اول يك فيلم ترسناك و دلهره آور بسازيم و اين چيزي است كه من هم ممكن است زماني مرتكبش شوم. ولي در اين جور كارها هم سعي مي‌كنم چيزي را كه گفتم در نظربگيرم ولي اين كه به اين عموميت بدهيم و به صورت سفارشي اين كار را انجام بدهيم به نتيجه مطلوبي كه مي‌خواهيم نخواهيم رسيد.»

«نمونه خوب اين كار در سينما فيلم معروف «پدرخوانده» است كه اصلا هستي و موجوديتش را مديون عنصري مثل خانواده است. و گرچه محملي براي نمايش مافياي آن دوران است، ولي همه چيز از كانال روابط عاطفي خانوادگي امكان بروز پيدا مي‌كند.
باورپذيري آثار را بيشتر كنيم

فريدون فرهودي، نويسنده و فيلمنامه‌نويس در ابتداي صحبتمان تاكيد مي‌كند كه قضاوتش بر اساس همان ميزان كمي است كه فرصت مي‌كند برنامه‌هاي تلويزيون را ببيند: «اصل هميشگي من در مورد برنامه‌هاي نمايشي تلويزيون اين است كه هرچه آنها به واقعيت نزديك‌تر باشند، هم باورپذيرترند و هم دوست داشتني‌تر. همين ماجرا در فيلم‌هاي سينمايي هم هست و به استثناي فيلم‌هاي طنز كه فضاي فانتزي خودشان را دارند، فيلم‌هايي مورد توجه قرار مي‌گيرند كه به واقعيت نزديك‌ترند. اين باورپذيري را بايد هم در مسائل مربوط به خانواده و مخصوصا مشكلاتي مثل اشتغال و ازدواج و مسكن كه نسل جوان با آن درگير هستند ايجاد كرد و هم در نمايش ميزان تعهد و مسووليت اعضاي خانواده نسبت به هم و مسائل عمده ديگر. بخش ديگر هم مربوط به عرصه‌هاي اجتماعي است. خانواده يك واحد از اجتماع است و هر وقت مسائل اجتماعي كم تر است، خانواده‌ها هم مشكلات كمتري دارند. چون شخصيت آدم‌ها سالم‌تر است. شلوغي روابط اجتماعي به خانواده هم آسيب مي‌زند.»

اين فيلمنامه نويس ادامه مي‌دهد: «به نظرم مهم‌ترين چيزي كه تلويزيون بايد در برنامه‌هاي نمايشي‌اش پي‌گيري كند، تشديد و ازدياد اين باورپذيري است. الان به نظرم بيشتر روابط و آدم‌ها آن چيزي است كه ما دلمان مي‌خواهد باشد. آدم‌هاي سريال‌ها با چيزي كه در جامعه مي‌بينيم يا در مطبوعات مي‌خوانيم متفاوتند و در نتيجه خيلي كمتر از آني كه بايد، بازتاب جامعه را مي‌بينيم. البته منظورم فقط پرداختن به مشكلات و معضلات نيست. بلكه شادي‌ها و صميميت اعضاي خانواده و حتي راه رفتن و غذاخوردن هم هست. روابط خانوادگي اكثر ما در واقعيت صميمانه‌تر از اين است.»

او به عنوان نمونه مثال مي‌زند: «اين عامل در جزييات زيادي مي‌تواند نمود پيدا كند. از نوع پوشش و گريم گرفته تا حتي در راه رفتن و نوع نگاه آدم‌ها به يكديگر. خيلي از گريم‌هاي ما عروسكي است و اين صميميت چهره آدم‌ها را از بين مي‌برد. در حالي كه براي پخش برنامه‌ها و سريال‌هاي خارجي مثل «پرستاران» آن قدر خودماني اند و وجه باورپذيري كار قوي است كه نگراني‌هايي از اين دست وجود ندارد.»

فرهودي ادامه مي‌دهد: «براي ما عادت بدي شده كه همه چيز بايد آنكادره باشد. از گريم بازيگران بگير تا روابط و شادي‌ها و همراهي‌ها و همدلي‌هايشان هنوز تا زندگي واقعي فاصله دارد. البته مشخص است كه تلويزيون اين كار را به خاطر مسووليت و رسالتي كه به عنوان يك رسانه عام بر دوش خودش احساس مي‌كند انجام مي‌دهد و همين نكته مخاطبش را كمي زيادي مقرراتي كرده است.»

رعايت معيارهاي اخلا‌قي

وي البته لازم مي‌داند روي ويژگي‌هاي منحصر به فرد تلويزيون به عنوان رسانه‌اي كه با رعايت معيارهاي اخلاقي و نگه داشتن حدود و حريم ما را از تلويزيون‌هاي ديگر دنيا استثنا مي‌كند، تاكيد كند. او كه علاوه بر فيلمنامه‌‌نويسي تا به حال كارگرداني چندين تله فيلم را هم در كارنامه كاري‌‌اش گنجانده است، ادامه مي‌دهد: «به هر حال كم كم داريم به آن روابط خاص به مفهوم عامش در زندگي ايراني خيلي نزديك مي‌شويم. البته به استثناي كارهاي طنز كه فانتزي خاص خودشان را دارد.

ضمن اين كه سريال‌هايي كه مسائل خانوادگي را مطرح مي‌كنند، خيلي بهتر و متنوع‌‌تر شده‌اند. شايد اگر معضلات مالي توليد حل شود، شايد نتيجه هم خيلي بهتر بشود.»

فرهودي اضافه مي‌كند: «اگر مسائل و شخصيت‌هاي يك روستا را به نحو باورپذيري ارائه كنيم، بيننده‌هاي زيادي جذب مي‌شوند. اما اين كه آدم‌هاي بالاي شهر را جوري تصوير مي‌كنيم كه انگار فقط به دارايي و پول و مظاهر تجملات فكر مي‌كنند و بر عكس پايين شهري‌ها زندگي بي‌مشكل و سرشار از معنويتي دارند درست نيست و باورپذيري را از بين مي‌برد. اگر آدم‌هاي سريال‌ها را همان جوري تصوير كنيم كه هستند، شخصيت‌هاي جذاب‌تر و باورپذيرتري خلق مي‌شوند و مخاطب هم بيشتر با آنها همراهي مي‌كند.»