۳۰ آذر ۱۳۸۸ - ۱۹:۰۴

موقعيت سياسي – اجتماعي شيعيان در کشمير از گذشته تا به امروز

کد خبر : ۶۳۵

پرچم هاي برافراشته شده، تصاوير رهبران شيعه ايران و لبنان نشان مي دهد که چگونه شيعيان حيات دوباره پيدا کرده اند و چگونه مذهب شيعه حتي در جايي که شيعيان آن اندک هستند و تاريخي دردناک دارند مي تواند دوباره حيات و اقتدار خويش را بازيابد.
براي شيعيان کشمير پيروزي شيعه در ايران، لبنان، عراق همچون پيروزي آنان است. آسودگي خيال از اينکه سرانجام پس از آنکه قهرمانان آنان در 1500 سال پيش در صحراي کربلا جان دادند بار ديگر کساني آمدند تا شيعه را زنده کنند و اين زنده شدن شيعه براي شيعيان کشمير زندگي دوباره است.
شيعيان کشمير با برافراشتن و علم کردن بيرق هاي سياه و حمل آن از محلي به محل ديگر به رغم نبود راهبري در درون خويش، به ياد قهرمانان شيعه در بيرون از مرزهاي کشمير ياد محرم و شيعه را زنده نگه مي دارند .
شيعيان در کشمير با اين اميد در "سرينگر" ، "باراملا" ، "بادگم" و حتي در دورترين نقظه "کارگيل" يا "کارجيل" محرم را زنده نگاه مي دارند.
شيعيان کشمير
اگرچه آمار رسمي در مورد جمعيت شيعيان کشمير وجود ندارد اما بر اساس يک برآورد محافظه کارانه در سراسر ايالت ( تحت کنترل هند و پاکستان ) در حدود يک و نيم ميليون شيعه زندگي مي کنند و براساس يک برآورد تقريبي جمعيت شيعه در ايالت جامو و کشمير تحت کنترل هند يک ميليون مي باشد که 10 درصد از کل جمعيت اين ايالت را تشکيل مي دهد .
براساس اين براورد شيعيان بيشتر در مناطق شمالي " گيلگت –بالتستن" حضور دارند که تحت کنترل پاکستان است. در حدود 89 درصد جمعيت در "بالتستن " و 60 درصد "گيلگت" را شيعيان تشکيل مي دهند. اين درشرايطي است که اين مناطق که تحت کنترل پاکستان مي باشند همواره با سياست پراکندگي جمعيتي که از سوي اسلام اباد دنبال مي شود مواجه بوده اند.
دولت هاي وقت پاکستان در واقع سعي کرده است با تغيير ترکيب جمعيت مانع از تشکيل احزاب و گروه هاي سياسي شيعه داراي منافع يکسان شوند.
در کشمير تحت کنترل هند جامعه شيعه بطور اخص در سرينگر پايتخت تابستاني ايالت جامو وکشمير تمرکز پيدا کرده اند. همچنين باراملا، بادگم و بخش هايي از "بندي پور" و منطقه " لاداخ " محل زندگي جمعي از شيعيان است.
براساس شواهد، شيعيان در منطقه جنوبي کشمير ديده نمي شوند و بطور واقعي در دره "چيناب" که از نظر تاريخي مورد هجوم مغول و افغان ها در طول قرن هاي 16 تا 18 بوده اند، حضور ندارند.
نگاه تاريخي
براساس شواهد تاريخي فرماندار مغول "ميرزا حيدر دوغلت کاشغري" در سال هاي 1540 تا 1551 به منظور درهم شکستن مقاومت مردم کشمير و دائمي ساختن فرمانروايي خويش اقدام به تقسيمات منطقه اي و سرکوب شيعيان کشميري کرد. اگرچه دوره آخرين فرمانداران مغول در سال 1587 در کشمير به پايان رسيد اما انزجار و نفرت نسبت به فرمانروايان خارجي در ميان مردم باقي ماند.
در اواسط قرن شانزدهم زماني که امپراطوري مغول دوران طلايي را در هند بوجود آورد تعدادي از نجيب زادگان و اشراف کشميري از امپراطوري مغول در هند دعوت کردند تا ارتش خويش را به اين سرزمين بفرستد و حکومت را از دست حاکمان "چاک" بستاند. اما در اواسط قرن 18 زماني که افول امپراطوري مغول فرا رسيد بار ديگر نجيب زادگان سني، مذهب کشميري از " احمدشاه عبدعلي" فرمانرواي جبار افغانستان براي مبارزه و آزادساختن کشورشان از فرمانروايي مغول دعوت بعمل آوردند بدين ترتيب افغان ها بر کشمير مسلط شدند اما آنان به گونه اي سخت گيرانه بر مردم کشمير حکومت مي راندند، افزايش ماليات به ميزان دو برابر، آزار شيعيان از سياست هايي بود که " عبدعلي" به دليل وحشت از اتحاد شيعيان به انجام رساند اين سياست براي 50 سال در دوران حکومت افغان ادامه پيدا کرد.
بذر مخالفت با مذهب سياسي شيعه که توسط کاشغري در ميان حکومت هاي کشميري کاشته شد نابودي شيعيان کشمير را براي ساليان ادامه داد. غارت و چپاول و تاراج مردم شيعه کشمير از سال هاي 1548 ، 1585، 1635، 1686، 1719 ، 1741 ، 1762 ، 1801 ،1830 ، 1875، از جمله اين موارد بود. در طول اين سال ها پيروان مذهب شيعه در کشمير غارت شدند و آزادي آنان نيز از دست رفت.
در اين شرايط براي حفاظت جامعه، شيعيان کشمير سياست تقيه را برگزيدند تا بتوانند جان و ناموس خويش را حفظ کنند. جامعه شيعيان اندک اندک در روستاها پراکنده شدند و برخي نيز به سمت شمال مهاجرت کردند. اين تهاجم و تاراج در اين قرن موجب شده که بهبود و پديدار شدن جامعه شيعيان همچنان نيازمند زمان باشد.
اقليت گرايي
دهه 1980 زماني است که در پاکستان فعاليت هاي ضد شيعي افزايش پيدا کرد اين موج با حمايت سياست هاي دولت وقت شدت گرفت. اين موج ضد شيعه در کشمير نفوذ کرد و به گونه اي شيعيان را در محاصره قرار دادند. در سرينگر نيز طرفداران سياست هاي ضدشيعي و حامي پاکستان شيعيان را تحت فشار قرار دادند.
مناطق شيعه نشين در کشمير تحت کنترل هند همچون "زاديبل" ، "باگوانپور" ،"شاليمار" و "بمينا" شاهد هجوم نيروهاي ضد شيعي بودند.
در مقابل اين وضعيت بسياري از مردم کم درآمد شيعي در مناطق از سرينگر همچون "کمانگارپورا" ، "شمسواري"، "فتح کدال" ، "چينکرا محله" و ... با اکثريت سني ترکيب شدند و اين مساله باعث شد تا مناطق شيعه نشين بطور مجزا وجود نداشته باشد تا مورد حمله افراد ضد شيعي قرار گيرد.
شايد بتوان گفت فشارها بر شيعيان سابقه تاريخي دارد و حتي موقعيت هاي مشابه باعث شد تا برخي از خاندان و رهبران شيعي به کشمير مهاجرت کنند.

ارتباط با ايران
در دوران خلافت امويان و عباسيان 1258 - 661 شکنجه و آزار شيعيان شدت پيدا کرد و اين مساله باعث شد تا شيعيان براي نجات خويش مهاجرت از وطن را در پيش گيرند.
بنابراين بسياري از سادات شيعه و يا حتي مبلغان مذهبي اقدام به مهاجرت به سرزمين هاي بسيار دور از وطن خويش کردند. کشمير يکي از سرزمين هايي بود که مردم آن از مهاجران شيعي استقبال کردند و بدين ترتيب در اندک زماني کشمير يکي از مطلوب ترين سرزمين ها براي شيعيان شد تا بدان پناه برند.
يکي و شايد اولين سادات شيعي معروف که به کشمير پناه آورد "سيد شرف الدين" معروف به "بالبال شاه" از شهر اردبيل بود. وي همراه با يکي ديگر از سادات به نام "سيد علي" که از شهر همدان بود به کشمير مهاجرت کرد.
مردم مناطقي از کشمير که اين افراد در آنجا سکني گزيدند نام فاميل خويش را برهمين اساس برگزيده اند و لذا اسامي با نام فاميل همداني، سمناني، کاشاني، کرماني، گيلاني، مازندراني، شيرازي، اصفهاني، قزويني و اراکي از اسامي مشهور در کشمير مي باشد.
مساله جالب توجه اين است که در ميان شيعيان پناه آورده به کشمير کمتر نام فردي با اصالت عرب ديده مي شود و در واقع بيشتر شيعيان از ايران به اين منطقه آمده اند.
درحال حاضر خانواده هاي با اسامي "جليلي"، "انصاري"، "رضوي"، "حکيمي"، و "صفوي" وجود دارند که ريشه و اصالت ايراني دارند.
اگر چه مهاجران مذهبي حتي کساني که مبلغ مذهبي بودند براي امرار معاش به حرفه هاي گوناگون از جمله صنعتگري و يا پزشکي مشغول شدند اما تمامي آنان به فعاليت و ترويج مذهب شيعه نيز ادامه دادند.

شيعه سياسي
همزمان با بيداري مردم هند در مقابل استعمار در قرن نوزدهم ، يکي از رهبران شيعي "سيد حسين شاه جليلي" نيز در خارج از ايالت کشمير " انجمن اماميا" را در سال 1885 تاسيس کرد.
بدنبال تاسيس اين انجمن موسسه آموزشي با نام دبيرستان "اماميا" نيز توسط "مير واعظ رسول شاه" تاسيس شد.
جليلي که به عنوان رييس مجلس مققنه کشمير توسط مهاراجه " هاري سينگ" معرفي شده بود توانست پس از 300 سال برنامه و مراسم محرم را در روزهاي سوگواري در جامو و کشمير به اجرا درآورد.
پس از مرگ جليلي فرزند وي به نام حسين شاه جليلي به عنوان نماينده مسلمانان کشمير در پارلمان هند حضور پيدا کرد.
از ديگر رهبران شيعي مي توان به "منشي محمد اسحاق" اشاره کرد که جبهه برگزاري رفراندوم و همه پرسي را در کشمير بنيان گذارد.
اما دو خاندان "انصاري" و "بودگام" از خانواده هايي مي باشند که نقش آنان در اوضاع سياسي شيعيان در کشمير غيرقابل فراموش شدن است.
در واقع اين دو خاندان به رغم فعاليت هايشان در فضاي اسلامي کشمير، فرقه هايي را تاسيس کردند که با نام فرقه جديد و قديم باعث شکاف در ميان شيعيان مسلمان شد.
خانواده انصاري پيروان فرقه قديمي را تشکيل مي دهند و خانواده "بودگام" يا صفوي پيروان فرقه جديد مي باشند.
براي سال ها اين اختلاف باعث کاهش قدرت شيعيان کشمير شده است و وحدت آنان را در امور سياسي کاهش داده است.

فرقه قديمي
"مولا عالم انصاري" بنيانگذار خاندان انصاري از زماني که به عنوان يک محقق شيعي به همراه "ميرسيد رضوي قمي" در دوران سلطان "زين العابدين بودشاهي" 1470-1420 وارد کشمير شد تاثير بسزايي را در جامعه شيعي کشمير برجاي گذاشت.
خانواده انصاري از دانش آموختگان نجف اشرف در عراق بودند اما در سال 1962 با انتخاب يکي از اعضاي خيلي جوان خانواده به نام "مولوي افتخار حسين انصاري" به عنوان جانشين پدر و رييس خانواده اختلاف و شکاف بين اين خانواده بوجود آمد. در واقع انتظار مي رفت برادر زاده مولانا انصاري با نام "مولوي محمد عباس انصاري" که در الهيات داراي مدارج عالي بود به عنوان جانشين انتخاب شود.
بدين ترتيب خانواده انصاري به دو شاخه تقسيم شد و در واقع اين آغاز تقسيم در فرقه قديمي نيز بود. در اين شرايط مولوي محمد عباس انصاري "انجمن اتحاد المسلمين" را به جهت ارتقاي موقعيت مسلمانان پايه گذاري کرد. اما حزب با ترکيب شيعي باقي ماند. اين حزب پس از آن در آموزش جوانان و ايجاد مراکز و موسسات آموزشي نقش مهمي را در کشمير ايفا کرد.
از سوي ديگر "مولوي افتخار حسين انصاري" نيز "انجمن شيعي" را پايه گذاري کرد. اگرچه اختلافات ميان دو خاندان وجود داشت اما هر دو در نشر مذهب شيعي و سياست تاثير داشتند.
حزب "اتحاد المسلمين"، نشريه "سفينه " را منتشر کرد اين نشريه تا سال 2002 منتشر شد اما پس از آن به شکل مختصر تا 2007 انتشار يافت و سرانجام بطور کامل از انتشار بازماند.
"مولانا مصطفي انصاري" رييس جديد خانواده انصاري بود که در سال 1987 به عنوان عضو " جبهه مسلمين " انتخاب شد.
از سوي ديگر "انجمن شيعي" نيز اقدام به انتشار مجله "صداقت" کرد که در اوايل دهه 1970 بسته شد. اين انجمن سپس نشريه اي را با نام "معرف العلوم" به چاپ رساند. انجمن شيعي به رياست "مولانا افتخار" به فعاليت خويش تا ساليان کنوني ادامه داده است.
مولانا افتخار بتدريج از اوضاع مذهبي خارج شد و کمتر لباس روحانيت برتن کرد اما در مقابل بيشتر به مسايل سياسي روي آورد و هم اکنون نيز نماينده مجلس قانونگذاري در کشمير است و ازسوي مخالفان دولت با نام "حزب دمکرات مردم" به رهبري "مفتي محمد سيد" در مجلس ايفاي نقش مي کند.
"مولانا عباس" نيز توانست با توجه به ساختار حزبي " اتحادالمسلمين" با مشارکت احزاب ديگر حزب " کنفرانس حريت " را پايه گذاري کند.
وي هم اکنون قصد دارد فرزند خويش "مسرور" را به عنوان رهبر حزب " اتحاد المسلمين" جايگزين خويش در حزب "حريت " کند.

فرقه جديدي ها
فرقه معروف به جديدي ها به طرفداران و پيروان "بودگام" يا "خاندان آقا" که بزرگترين گروه شيعه ناشي از انشعاب فرقه قديمي ها مي باشند، اطلاق مي شود.
اين گروه برخلاف شاخه انصاري سيد مي باشند و با داشتن عمامه سياه مشخص مي شوند . آنان از نسل "ميرشمس الدين اراکي" 1526 -1481 مي باشند که از شاخه صوفي نوربخشي ها که در اراک ايران اقامت داشتند به کشمير مهاجرت کردند.
رييس خاندان آقا، "آقا سيد يوسف الموسوي الصفوي" که با نام " آقا صاحب بودگام" نيز شناخته مي شد از علماي معروف بود که حتي غيرشيعيان نيز عدالت وي را مورد تاييد قرار مي دادند.
پس از مرگ سيد آقا فرزند وي " آقا فضل الله" عمامه را به کنار گذاشت و با نام صفوي ادعاي رياست خاندان را کرد اما اين ادعا از سوي پسرعمو و همسر خواهر وي " آقا سيد مصطفي" رد شد.
انجمن شريعه شيعيان که در زمان " آقا سيد يوسف الموسوي الصفوي" تاسيس شده بود نيز با اين انشعاب منشعب شد. فرزندان آقا مصطفي درحال حاضر مشغول فعاليت هاي سياسي مي باشند. آنان با نام هاي آقا سيدحسن و آقا مهدي به ترتيب به حزب حريت و حزب کنگره پيوستند.
آقا مهدي براي چندين بار براي انتخابات مجلس نمايندگان هند " لوک سابا" نامزد شد اما شکست خورد. وي در سال 2000 به دليل انفجار مين کشته شد. فرزند آقا مهدي با نام "روح الله" هم اکنون يکي از وزيران حکومت ايالتي کشمير به سروزيري "عمر عبدالله" مي باشد.
"فضل الله" اما از سياست کنار گيري کرد و برادر وي با نام محمود براي دو بار در انجمن ملي حکومتي سمت وزارت را بر عهده گرفت. وي سپس به عضويت "حزب دمکرات مردم" درآمد اما پس از مدتي از حزب استعفا داد و هم اکنون تنها در انجمن ملي حکومتي حضور دارد.
" انجمن شريعه شيعيان " نيز اگر چه تضعيف شده اما همچنان به فعاليت خويش ادامه مي دهد.
هم اکنون آقا سيد باقر" يکي از علماي حاضر از خاندان آقا است که در امور مذهبي نقش موثري دارد و پيروان بسياري را نيز با خود همراه کرده است .

شيعه کارجيل
منطقه کارجيل يا کارگيل در شمال کشمير و 205 کيلومتري سرينگر پايتخت اين ايالت واقع شده است که اکثريت جمعيت آن را شيعيان تشکيل مي دهند. اگرچه منطقه کارجيل در محدوده " لاداخ" که يک منطقه با اکثريت جمعيت بودايي مذهب است در ناحيه هيماليا واقع شده، اما 25 درصد مردم منطقه " لاداخ" را مسلمانان تشکيل مي دهند که 18 درصد آنان در منطقه کارجيل واقع شده اند.
در اين منطقه شيعيان کشميري به سازماندهي فعاليت هاي اجتماعي – سياسي متاثر از شيعه و تاثير پذيرفته از رهنمودهاي امام خميني(ره) به عنوان رهبر بزرگ شيعيان جهان پرداخته اند.
مردم اين منطقه همچنين متاثر از انقلاب اسلامي ايران به تحول در ساختار اقتصادي – اجتماعي پيرامون خويش پرداخته و سعي کردند با افزايش سطح تحصيلات و بهبود اوضاع اقتصادي وضعيت جامعه شيعي خويش را ارتقا دهند.
وجود مظاهر اسلامي همچون سازمان هاي اسلامي در ابعاد اقتصادي همچون بانک اسلامي همگي در اين منطقه متاثر از انديشه شيعي امام خميني (ره) مي باشد.
شيعيان کارجيل همچنين با وجود اختلافاتي که درميان آنان بوجود آمده است همچون تفاوت ديدگاه در مورد تقليد سعي کرده اند از فرامين امام خميني(ره) بهره جويند. بسياري از مردم اين منطقه که براي ساليان زياد پيرو علماي نجف به مانند آيت الله خويي بودند با پيروزي امام خميني(ره) مرجعيت تقليد خويش را تغيير و اصل ولايت فقيه را برخلاف نظر علماي نجف پذيرا شدند.
در حال حاضر مذهب شيعه در اين بخش بشدت جنبه سياسي خويش را باز يافته است و باعث مشارکت علماي شيعي در سياست شده است .

سخن آخر
اقليت شيعي در کشمير بارها شاهد تبعيض و سياست هاي نادرست بويژه از جانب گروه هاي طرفدار پاکستان بوده است. اما پيشرفت هايي براي زودودن اين رنج ها در تمامي عرصه انجام شده است تلاش هايي که براي کاهش سياست هاي تبعيض آميز در عرصه هاي مختلف اجتماعي – سياسي و اقتصادي بوده است.
اما در هر حال هنوز وجود اين تبعيض ها در مناطق شيعه نشين مشهود است در واقع بايد توجه داشت که مناطق شيعه نشين چه در پايتخت ايالت کشمير "سرينگر" و در چه ساير شهرها نيازمند توجه بيشتر مي باشند. اين مناطق که اغلب در مرکز شهرهاي ايالت جامو وکشمير قراردارند اگرچه داراي پيشرفت هايي بوده اند اما همچنان با مشکل تبعيض مواجه هستند.
تبعيض عليه شيعيان در مناطق روستايي به شکل عيان تري قابل مشاهده است و اين مسووليت بزرگي است که بايد رهبران شيعي براي برطرف کردن آن تلاش کنند.