۲۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۶

برای گرانی و تورم واکسن ندارید؟

گرانی و تورم، برای بخشی وسیعی از مردم از کرونا خطرناک‌تر است. آنها حاضر هستند در زمانه کرونا دل به بازار، مترو و اتوبوس بزنند تا درآمدی کسب کنند و شرمنده خانواده خود نشوند.
کد خبر : ۵۴۵۵۲۶

واکسیناسیون کرونا در ایران هم مانند دیگر کشورهای جهان آغاز شد. مرحله اول با واکسن روسی و احتمالا مراحل بعدی هم با این واکسن هم با واکسن ایرانی انجام خواهد شد و به زودی همه ایرانی‌ها این واکسن را دریافت خواهند کرد.

به گزارش عصرایران ای کاش در میان این واکسن زدن، می‌شد واکسنی هم برای گرانی و تورم پیدا کرد. واکسن را بزنیم و ناگهان ببینم قیمت‌ها کاهش یافته است.

کاربران شبکه‌های اجتماعی با میزان یارانه‌ها شوخی کرده بودند و نوشته بودند:« پول ۳عدد موز امشب واریز می‌شود. مبلغ این یارانه به ازای هر نفر ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان است.»

یک شوخی تلخ بود. ارزش پول کشور به اندازه‌ای پایین آمده است که می‌شود با 45 هزار و 500 تومان سه عدد موز خرید. به طور اتفاقی بخشی از سریال مرد هزار چهره را در شبکه آی فیلم دیدم.

مسعود شصت‌چی(مهران مدیری) را داماد کرده بودند که با عروس(بهاره رهنما) که دختر یک خلافکار بود، ازدواج کند. شصت‌چی قصه، قیمت کت و شلواری که پوشیده بود را پرسید و جواب شنید که 5 میلیون تومان! چشم‌هایش از حدقه بیرون زد که 5 میلیون تومان؟ و بعد پرسید بعد از عروسی می‌توانم این کت وشلوار را بفروشم و با پولش یک ماشین بخرم؟

این سریال در نوروز 88 پخش شد. یعنی 11 سال از آن می‌گذرد و در این عرض این سال‌ها ماشین 5 میلیون تومانی پیش از 100 میلیون تومان قیمت دارد.

یک آدم معمولی شاید با دو ماه از حقوقش و یک وام کوچک، می‌توانست ماشین بخرد اما حالا باید سال‌ها بیاید و برود تا او بتواند با کمک وام و حقوق‌های دست نخورده‌اش یک پراید بخرد!

در مورد خرید خانه هم حرف نمی‌زنیم که خود هفت خوان رستم است. در جنوبی‌ترین نقاط پایتخت، قیمت خانه به میلیارد رسیده است و خرید خانه را برای آدم‌های عادی جامعه تبدیل به آرزوی محال کرده است.

زدن واکسن گرانی که یک شوخی بود اما راه‌حل‌های ساده‌ای برای کنترل تورم در جهان وجود دارد و و احیاجی نیست دوباره چرخ را اختراع کنیم.

گرانی و تورم، برای بخشی وسیعی از مردم از کرونا خطرناک‌تر است. آنها حاضر هستند در زمانه کرونا دل به بازار، مترو و اتوبوس بزنند تا درآمدی کسب کنند و شرمنده خانواده خود نشوند.

شرمندگی نه به خاطر خرید خانه یا ماشین، بلکه به ناتوانی در مهیا کردن نیازهای اولیه یک زندگی. واقعا گاهی هرچه فکر می‌کنی به نتیجه‌ای نمی‌رسی که چگونه می‌شود یک سرپرست خانواده با حقوق دو نیم میلیون تومان، زندگی خود را می‌چرخاند؟

باید هرچه زودتر فکری به حال این اقتصاد نابسامان که بل‌بشو شبیه است کرد و گرنه دیگر کمرها طاقت راست ماندن زیر این آوار وحشتناک قیمت‌ها را ندارد.