۲۸ آذر ۱۳۸۸ - ۱۲:۵۶

دفاع هديه تهراني از مشايي و مخالفت با دولت

کد خبر : ۵۳۹
هدیه تهرانی هنرپیشه سینما که در ایام انتخابات با موضع گیری بر علیه دولت نهم، برای میرحسین موسوی تبلیغ می کرد به دنبال افشای کمک مالی سازمان میراث فرهنگی به وی، این روزها به شدت مورد انتقاد همفکرانش قرار گرفته است.

به گزارش جهان وی که اخیراً با برپایی نمایشگاه عکس و مهمانان ویژه اش دوباره خبر ساز شده است در توضیحاتی که در برخی روزنامه ها منتشر شده بر مشی مخالفت خود با دولت تاکید نموده و تلویحاً از اسفندیار رحیم مشایی دفاع نموده است.

در بخشی از نامه هدیه تهرانی آمده است:

نمايشگاه آبانگان من که ديروز در خانه هنرمندان نمايش آن پايان گرفت نيز حاشيه هاي بسيار داشت که در دو جبهه گسترش يافته است؛ يکي نقدها و تحليل هايي است که منتقدان حوزه تجسمي و عکاسان حرفه يي کشور به آن داشته و دارند و اصولاً درباره ماهيت و کيفيت عکس ها مي گويند و مي نويسند. در اين مورد همان طور که قبلاً هم گفتم از آنجايي که ادعايي در تکنيک ندارم و اين نمايش را تلاشي در راه بروز علاقه ام به جزييات طبيعت مي دانم، بدون انعکاس هر نوع واکنشي اين دسته مطالب را دنبال مي کنم. دوستاني که رفتار مرا در سال هاي حضورم در سينما دنبال کرده اند و به خصوص نويسندگان و منتقدان عزيز مطبوعات بهتر مي دانند که همواره از پاسخگويي به نقدها و شايعات پرهيز کرده ام و چندان نيز تمايلي به پرگويي در حيطه کار خود نداشته ام. حال نمي دانم اين رويکرد تا چه حد مثبت است ولي تا به حال که اين گونه بوده...

اما درباره نمايشگاه آبانگان اتفاق روي ديگري به خود گرفته است. غير از نقدها که غالباً نيز منفي است و البته باز هم کمتر معطوف به خود کارها، بيشتر متمرکز است بر اينکه چرا اصلاً بازيگران و سينمايي ها به عکاسي روي آورده اند و حاشيه اصلي هم ذکر مبالغي است که به عنوان هزينه هاي نمايشگاه صرف شده است و اينکه گفته مي شود بخش اعظم اين هزينه ها از سوي دولت و نهادهاي وابسته به آن پرداخت شده. نقل چنين حرف هايي است که باعث مي شود با خود فکر کنم يک بار براي هميشه به اين پرسش ها که ذهن عده يي را در زمانه حاضر به خود مشغول کرده، پاسخ گويم. سوالي که نه بايد به گوش من مي رسيد و نه به ذهن شما خطور مي کرد. مگر در ايران زندگي نمي کنيم. مگر بخشي از زمان خود را مقابل صدا و سيماي جمهوري اسلامي صرف نمي کنيم. مگر انبوهي از همکاران سينما و تئاتر درآمدي از ساخت آثارشان با اين سازمان ندارند. مگر در سينما براي ساخت هر فيلم و تامين بودجه مجبور به اخذ وام از بنياد فارابي و ساير مراکز دولتي نيستيم. مگر ما براي چاپ و نشر و ساخت هر اثر هنري با وزارت ارشاد سر و کار نداريم. مگر شهروندان اين مملکت با سازمان هاي آب و برق و کشتيراني و ميراث فرهنگي مي توانند کاري نداشته باشند. حال خوب مي دانم که بسياري از هموطنانم اين روزها از همه چيز عصباني هستند و هرگونه تماسي با مراکز دولتي را از سوي هنرمندان و امثال من تاب نمي آورند. اينجاست که لازم مي دانم دقايقي آنها را به تامل دعوت کنم. ضمن اينکه اين گروه از دوستان که بسيار هم در امور رسانه يي توانا هستند با مروري بر موضع گيري هاي سياسي و انتخاباتي در ماه هاي منتهي به انتخابات به حتم مي توانند بار ديگر مواضع روشن مرا بخوانند و ببينند.

بر خود چندان هم لازم نمي دانم که از تبعات آن مواضع چيز زيادي بگويم که در مقابل شهروندان عزيزي که اعلام صادقانه نظرشان مشکلات بسياري برايشان به وجود آورده، تنها عقيده ام را گفته ام و مي گويم. اما درباره استفاده از منابع تامين مالي نمايشگاه که گويا پرسشي جدي شده؛ پروژه «آبانگان» چهار سالي است که در دوري گزيدن از سينما مرا به خود مشغول داشته بود. تعداد عکس ها زياد بود و عذر آن را در بروشور نمايشگاه گفته ام و بعد ارائه آنها سختي هاي خاص خودش را داشت. در مرحله چاپ و قاب کردن مشکل اصلي هزينه هاي بالا بر من و ساير همکاراني که مرا در اين کار ياري کرده اند مشخص شد. گمان ما بر اين بود که چاپ و قاب کردن عکس ها، ساخت دکورها و کليپ ها بيش از صد ميليون تومان تمام نمي شود. روزي که کار تمام شد با صورت حسابي 170 ميليون توماني تنها براي ساخت دکور و قاب ها روبه رو شديم. چاره يي نداشتيم که هزينه ها را از جايي تامين کنيم. چند اسپانسر خصوصي اعلام آمادگي کردند ولي کمک مالي آنها موجب مي شد برندهاي تجاري آنها را نيز تبليغ کنيم و با خود فکر کردم اين کار باعث مي شود مضمون آبانگان تحت الشعاع قرار گيرد و در آن صورت نيز عده يي گمان کنند از ابتدا هدف يک کار تجاري بوده است. در اين بين بود که متوجه شديم صندوق تازه تاسيسي در سازمان ميراث فرهنگي شکل گرفته که براي انجام پروژه ها به هنرمندان وام مي دهد. تاکيد مي کنم وام. چون چک هاي بازپرداخت آنها هم پيش از گرفتن وام به آن صندوق به مانند هر نهاد مالي ديگر تحويل داده شد. در مذاکره با صندوق حمايت از هنرمندان آنها موافقت کردند 80 ميليون تومان وام به اين پروژه تعلق گيرد. البته وام، يعني نه 80 ميليون نقدينگي خالص و بلاعوض. همان ابتدا 20 ميليون پول را بابت هزينه هاي بيمه و تامين اجتماعي کم کردند. سپس 20ميليون ديگر را هم بابت چاپ کاتالوگ و راه اندازي سايت کم کردند و ماند 40 ميليون تومان که هنوز هم آن را به طور کامل به ما پرداخت نکرده اند. من همه جا صادقانه گفتم 220 ميليون تومان هزينه نمايشگاه بوده؛ هزينه چاپ و ارائه عکس ها، قاب ها و کليپ ها و دکورها و دستمزدهايي که براي حداقل 50 نفر از کساني که در اين پروژه همکاري داشتند پرداخت شد و هيچ جا نگفتم 220 ميليون وام گرفته ام يا کمک بلاعوض و نمي دانم اين تعبيرها از کجا آمده است. کاش به همين جا ختم مي شد و نمي شنيدم که گفته اند آقاي اسفنديار رحيم مشايي خريدار يکي از گران ترين آثار بوده است که اگر مي بود من نيز بايد مطلع مي شدم. و گفته اند ايشان اختصاصاً براي بازديد از اين نمايشگاه آمده اند. آيا آقاي مشايي رئيس کميسيون فرهنگي دولت از تئاتر شهر و تمرين هاي نمايش هاي خانه هنرمندان به صورت سرزده بازديد نکردند؟ نمي دانم چرا مجموع اين حوادثي را که گرد نمايشگاه من رخ داد برخي از دوستان به شناي در مسير مخالف جريان هاي مردمي تعبير کردند. درحالي که تلاش من نمايش تصوير آب، شفافيت و زلالي آن براي مردم بوده است. درست است که نمايشگاه من درباره آب است؛ زلال آب و شفافيت آن ولي تصوري غير از براي مردم بودن اين نمايشگاه نداشته ام و حتي درست يا غلط خانه هنرمندان را به اين دليل برگزيدم که نمايشي براي همه مردمان شهر و کشورم باشد که اين روزها خيلي خسته اند.

از اين رو به همه خسته نباشيد مي گويم و اميدوارم توضيحاتم کمي از بار گناهان نکرده ام کاسته باشد و تنها مي گويم در اين سرزمين کويري با آب دعوا نکنيم.

گفتنی است روزنامه ها و سایتهای اصلاح طلب در روزهای گذشته حملات زیادی را به این بازیگر سینمای کشور به خاطر دریافت کمک از دولت و دیدار مشایی با وی داشته اند.