۱۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۱
«رومینا اشرفی»؛ دختری که جامعه او را به مسلخ‎گاه سوق داد

قاتل حقیقی کیست؟ داس پدر یا لایف استایل غربی؟!

اگرچه پدر قسی‎القلب و سنگدل این مقتول نوجوان، حاصل زندگانی اش را فقط و فقط به بهانه زیر پا گذاشتن حدود ناموسی و شرعی، با دست های خودش دریده است اما به صرف معرفی مجرم و قاتل نباید قناعت کرد و واجب است تا ابعاد مغفول مانده این فاجعه را با دیدی وسیع‎تر نگریست.
کد خبر : ۵۰۷۲۱۸

دختری نوجوان و 13 ساله به اتهام عبور از خطوط قرمز ناموسی خانواده، پس از فرار با پسری حدوداً 30 ساله، توسط پدرش و به وسیله داس، به قتل رسید! شاید تصور شود که عبارت بالا خلاصه ای از سناریوی یک فیلم هالیوودی در ژانر وحشت باشد اما شوک آور است که بدانیم این ماجرا، نه یک داستان، بلکه واقعیتی‎ست که بر سر «رومینا اشرفی» آوار شده است!

اگرچه پدر قسی‎القلب و سنگدل این مقتول نوجوان، حاصل زندگانی اش را فقط و فقط به بهانه زیر پا گذاشتن حدود ناموسی و شرعی، با دست های خودش دریده است اما به صرف معرفی مجرم و قاتل نباید قناعت کرد و واجب است تا ابعاد مغفول مانده این فاجعه را با دیدی وسیع‎تر نگریست.

همانگونه در پرونده های قضایی مرسوم است، در بررسی جرائم باید علاوه بر معرفی مجرم، پیش زمینه ها و بسترهای وقوع جرم را نیز مورد کندوکاو قرار داد و علل و عوامل تاثیرگذار بر بروز نابهنجاری‎های اجتماعی را بررسی نمود. در مورد قتل این دختر نوجوان نیز اگرچه ظاهر امر نشان از گناهکاری بی قید و شرط پدر نامبرده دارد؛ اما باید در نظر داشت که چگونه ممکن است دختری با آن سن و سال، محیط پُرمخاطره خارج از خانه و افراد غریبه را به والدین و محیط امن خانواده اش، ترجیح دهد؟!

متاسفانه سالیانی است که سبک زندگی نوجوانان و جوانان ایرانی متاثر از لایف استایل غربی که بطور شبانه روزی از رسانه های رسمی و غیررسمی تبلیغ می شود، تغییر کرده است و بسیاری از آداب، سنن و هنجارهای مرسوم ایرانی/اسلامی نه تنها به فراموشی سپرده شده بلکه بعضاً دیده می شود که نسل جدید به مقابله و تعارض با بسیاری از آنها برمی‎خیزند!

شاهد مثال آنکه دختری 13 ساله که باید تمام فکر و ذکرش، اتمام تحصیلات دبیرستان و ساختن آینده اش باشد، بیش از دو سال با پسری همسن و سال پدرش، طرح دوستی می ریزد و بی اعتنا به عواقب این قبیل هنجارشکنی ها در فضای مذهبی و سنتی شهرستان محل زندگی اش، حتی پای به فرار می گذارد!

جالب اینجاست که عده ای به ظاهر جامعه شناس با ژست خیرخواهی و در عذری بدتر از گناه، پایبندی به آداب و رسوم ایرانی و اسلامی را دلیل اصلی این قتل عنوان می کنند در حالی که خود بهتر می دانند سرچشمه اصلی وقوع این فجایع تنها در الگوگیری از سبک زندگی منحط غربی خلاصه می شود. تناقض در میان این عده اما آنجا عیان می شود که اگر

موضوع ازدواج میان این دو دختر و پسر مطرح می شد، آنگاه همین افراد بحث کودک همسری را پیش می کشیدند و از نقض قوانین حقوق بشری گلایه می کردند!

در پایان امید است تا با بازگشت به سبک زندگی شایسته ایرانی/اسلامی و ممانعت از ورود و ترویج فرهنگ بیگانه و خانمان‎سوز غرب در میان قشر جوان، دیگر شاهد وقوع چنین فجایعی نباشیم.