عبدالله گنجی
اگر موسوی دستگیر میشد
الگویی که نظام اسلامی در مواجهه با موسوی و همپیمانانش برگزید، دقیقاً منطبق بر سیره حضرت امام است، حضرت امام جهت برخورد با خاطیانی که ضرر استراتژیک هم برای نظام داشتند به افکار عمومی توجه میکرد. نه اینکه خطای افراد را عرفی میدید، بلکه بیداری عمومی و روشن شدن حقایق را مقدم بر برخورد میدانست، به همین خاطر بود که از سال 1364 تا اوایل 1368 با منتظری مدارا کرد، به همین دلیل بود که بیش از 15 ماه بنیصدر را تحمل کرد.
تحمل بنیصدر آنقدر برای یاران امام گران تمام میشد که مقام معظم رهبری و آقایان هاشمی،بهشتی و موسوی اردبیلی نامههای گلایهآمیز به امام مینوشتند. اما امام صبر مینمود. تا آنجا صبر کرد که از 11 میلیون رأیدهنده،یک نفر برای دفاع از بنیصدر در تیرماه 1360 به میدان نیامد و همه رأیدهندگان به وی،بر صراط امام ماندند.
درخصوص آقای موسوی وضع به همین صورت است. اگر در روز 23 خرداد که موسوی اولین بیانیه خود را صادر کرد و انتخابات را خمیهشببازی دولت و صدا و سیما خواند و مردم را به خیابان فراخواند، دستگیر و زندانی میشد، ریزش فعلی اتفاق افتاده بود، قطعاً عدهای بر این باور میماندند که او حرف حقی داشت اما سریعاً خفهاش کردند و... اما گذر زمان بسیاری از مسائل را روشن کرد و موسوی با دست خویش خود را به دادگاه فرستاد. هر روز برگی از پرونده وی در مقابل چشم ده ها میلیون قاضی به نمایش درمیآید. اگر موسوی دستگیر میشد، نمیتوانست در مراسم هفت سعیده پورآقایی شرکت نماید، اگر دستگیر میشد نمیتوانستیم «جمهوری ایرانی»را به وی نسبت دهیم، اگر موسوی دستگیر میشد انحراف در روز قدس به حساب وی نوشته نمیشد، اگر موسوی دستگیر میشد بیانیه شماره 16 وی برای تحریک دانشجویان در روزهای 16، 17و 18 آذر صادر نمیشد و اگر وی در زندان بود پاره شدن عکس امام به پای یاران وی نوشته نمیشد، زیرا افکار عمومی میپذیرفت که وی در زندان است. بنابراین چگونه میتوانسته غائله روز قدس و 16 آذر را هدایت و تأیید کند. بنابراین آنچه تاکنون اتفاق افتاده است لطف خداست و حیثیتزدایی از کسانی است که مدعیات آنان فروریخت و پس پرده نمایان شد. اگر به صبر خود ادامه دهیم برگهای دیگری از این پرونده رؤیت خواهد شد.