صادق امامی در یادداشتی نوشت: روز یکشنبه نشریه «میلآن ساندی» ایمیلهای لورفته «سر کیم دراک»، سفیر انگلیس در آمریکا را منتشر کرد. آنگونه که رسانهها نوشتهاند اطلاعات لورفته مربوط به سفیر انگلیس، متعلق به بازه زمانی سال 2017 تا همین چند روز پیش است. در بین این اطلاعات، روایت سر کیم دراک از دونالد ترامپ، رفتار او در مواجهه با ایران و همچنین اختلافات در کاخ سفید بیش از همه در رسانهها بازتاب پیدا کرد. سفیر انگلیس در این مجموعه ایمیل که بهصورت محرمانه برای دفتر نخستوزیر انگلیس ارسال شده دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا را بیمنطق، متزلزل و ناکارآمد توصیف کرده و نوشته است ادعای ترامپ که بهصورت علنی گفته بود ۱۰ دقیقه پیش از حمله به نقاطی در ایران بهخاطر کشته شدن ۱۵۰ نفر عملیات را متوقف کرده، «با واقعیت همخوانی ندارد». او نوشته است ترامپ هرگز بهطور کامل موافق حمله تلافیجویانه علیه ایران بهدلیل سرنگونی پهپاد آمریکایی نبوده است. او ممانعت از پاسخگویی به اقدام ایران را با انتخابات پیش روی سال ۲۰۲۰ مرتبط دانسته است؛ بهخصوص که ترامپ بارها وعده داده است آمریکا را درگیر منازعات و جنگهای بیرونی نکند. در یکی از اسناد منتشرشده، دراک سیاست آمریکا در قبال ایران را «ناهماهنگ و آشفته» خوانده و تاکید کرده است: «نباید انتظار داشت سیاستهای آمریکا درخصوص ایران در آیندهای نزدیک به روندی منطقی بازگردد.» او دلیل غیرمنطقی بودن سیاستهای آمریکا برابر ایران را «چنددستگی دولت کنونی آمریکا» میداند و گزارشها درباره «درگیریها و هرجومرج در کاخ سفید» را تقریبا درست دانسته است. دراک نوشته است رئیسجمهور آمریکا و اطرافیانش، کاخ سفید را «منحصرا ناکارآمد» و محل «چاقوکشان» کردهاند.
بخش عمدهای از آنچه دراک به آن اشاره کرده، تقریبا شبیه اخباری است که گاهوبیگاه درباره ترامپ و عملکردش در رسانههای غربی منتشر شده است؛ اما این ایمیلها یک تفاوت با گزارشهای رسانهای دارد؛ نویسنده این مطالب یک خبرنگار یا یک تحلیلگر نیست، او یک دیپلمات کارکشته است که پیشتر مشاور امنیت ملی انگلیس نیز بوده است. او با این فرض که این ایمیلها محرمانه میماند، هر آنچه را که از وضعیت ترامپ و دولتش دریافته، برای دفتر نخستوزیر ارسال کرده است. پس از افشای این ایمیلها، سخنگوی وزارت امور خارجه انگلیس در واکنش به آن گفت: «مردم از دیپلماتها انتظار دارند بدون پردهپوشی و صادقانه ارزیابیشان را از کشور محل ماموریت گزارش کنند.» او گفته است: «وزیران و کارکنان دولت توصیههای دریافتی از سفیران را بهصورت صحیح استفاده میکنند.» اکنون که به هر شکل ممکن، بخشی از این پیامهای محرمانه افشا شده است، باید این سوال را مطرح کرد که ایران در راهبرد خود برابر آمریکا چه استفادهای از این ایمیلها میتواند داشته باشد؟
1- دولت ترامپ ساختار تیم سیاست خارجی خود را تغییر داد تا یک انسجام در این حوزه داشته باشد. او تیلرسون را که مخالف خروج از برجام بود، کنار گذاشت و مایک پمپئو را به وزارت امور خارجه آورد و جان بولتون را مشاور امنیت ملی رئیسجمهور کرد تا یک تیم متحد برابر ایران داشته باشد. با این حال این تیم سهنفره نتوانستند در پرونده ایران به یک انسجام برسند و دچار چنددستگی شدند. بخشی از این چنددستگی شاید ناشی از عملکرد گروه «مقاومت» باشد؛ گروه مخفیای درون کاخ سفید که سال گذشته مقالهای برای روزنامه «نیویورکتایمز» فرستاد و در آن نوشت تلاش میکند در راستای حفظ منافع کشور مقابل ترامپ ایستادگی کند. این چنددستگی و ناهماهنگی که بین هدایتکنندگان سیاست خارجی آمریکا وجود دارد، رسیدن به جمعبندی درباره ایران را با مشکل مواجه میکند. هرچند ایران بنایی برای مذاکره با دولت آمریکا ندارد ولیکن بر فرض محال اگر چنین قصدی هم وجود داشته باشد، مذاکره و گفتوگو با یک مجموعه نامنسجم، هیچ دستاوردی بههمراه نخواهد داشت. البته مذاکره برای ایران شاید دستاوردی نداشته باشد، ولی برای ترامپ که وارد کارزار انتخابات شده است، اتفاق مبارکی خواهد بود.
2- چنددستگی، ناهماهنگی و آشفتگی دولت ترامپ آنها را در تصمیمگیریها با مشکل مواجه کرده است. این وضعیت، نهتنها در موضوع مذاکره که حتی در جنگ نیز صدق میکند. درگیری بین مقامات آمریکایی در نوع پاسخگویی به انهدام پهپاد گلوبالهاوک، بهخوبی اوضاع در دولت آمریکا را به نمایش گذاشت. بر همین اساس دونالد ترامپ ناچار شد به دروغ بگوید فرمان حمله را 10 دقیقه پیش از عملیات لغو کرده است. «بحران تصمیمگیری» در مواجهه با ایران که اکنون گریبانگیر دولت ترامپ شده، فرصت مناسبی برای تهران است تا آمریکا را در زمینی که میخواهد، به بازی بگیرد. البته در این زمینه ایران موفقیتهایی نیز به دست آورده و بر همین اساس است که آمریکا بارها از تهران خواسته به اقدامات بهاصطلاح دیپلماتیک آنها (تحریمها)، دیپلماتیک پاسخ دهد! ایران بدون توجه به این درخواستها سعی میکند همانند آمریکا از ابزارهای قدرتش برابر دشمن استفاده کند.
3- چرا دولت دونالد ترامپ برابر ایران سردرگم است؟ ایران از چه ابزارهایی برخوردار است که حتی سفیر انگلیس در ایمیلهایش تلویحا به آن اشاره میکند. برای پاسخ به این سوال شاید بهتر است به یکسال پیش بازگردیم. 18 اردیبهشتماه 97 ترامپ رسما آمریکا را از برجام خارج کرد. علاوهبر اعمال تحریمها، ترامپ و تیم سیاست خارجیاش جنگ روانی بیسابقهای را علیه ایران آغاز کردند. دولت روحانی بهجای پاسخ قاطع به فضاسازی طرف غربی، تمرکز خود را بر قرار داد. سکوت ایران، آمریکا را به این جمعبندی رسانده بود که با افزایش سطح تهدیدات، تهران حاضر به عقبنشینی خواهد شد و درنهایت پای میز مذاکره تحمیلی مینشیند. بر همین اساس آنان تلاش کردند از اقدام نسبتا عادی یعنی اعزام ناو آبراهام لینکلن به منطقه نهایت بهرهبرداری را کنند و از آمادگی برای درگیری نظامی با ایران سخن بگویند؛ اما پاسخ فرماندهان نظامی به تهدیدات نظامی آمریکا، در کنار حوادثی که در منطقه رخ داد و همچنین پایان مدارای تهران با اروپا با تعیین ضربالاجل، اوضاع را تغییر داد. ایران برخلاف محاسبات طرف غربی، گام نخست را برای کاهش تهدیداتش برداشت و در میانه گام نخست و دوم، یک پهپاد آمریکایی را در آسمان هدف قرار داد تا اعلام کند پاسخش به تهدیدات، تنها لفظی نیست. مجموع این اقدامات که همگی از میانه اردیبهشتماه آغاز شد، طراحی طرف غربی را که گمان میکرد تحریمها و تهدیدات اثرگذار خواهند بود و نتیجه خواهند داد، با مشکل روبهرو کرد. حالا ایران گام دوم را برداشته است و آمریکا که دیگر هیچ ابزار تحریمی ندارد و قطعا بهدلیل انتخابات سال آینده ریاستجمهوری، شانسی برای درگیری نظامی نیز ندارد، ناچار است بهجای بازیگر فعال در این معادله، یک تماشاچی تندخو باشد و تنها بگوید تهران مراقب باشد.