محمدحسن روزیطلب
چشم فتنه را در بياوريم
ايشان همچنين فرمودند: «عقل حكم ميكند، در قضيه اهانت به امام، به جاي اينكه منكر اصل قضيه شويد، اهانت را محكوم كنيد و بالاتر از آن، به حقيقت و عمق اين اقدام پي ببريد و متوجه شويد كه دشمن كجا را هدف گرفته و به دنبال چيست.»
ولي امر مسلمين جهان در ادامه برادران سابق را خطاب قرار دادند و گفتند: «چرا هنگامي كه امريكا، فرانسه و انگليس از آنها حمايت ميكنند، متنبه نميشوند؟ وقتي هم آدمهاي فاسد از سلطنتطلبها، تودهايها و حتي رقاصان و مطربان فراري از كشور از بعضي افراد حمايت ميكنند، اينها بايد چشمشان باز شود و بدانند كه لابد كارشان يك ايرادي دارد.»
حضرت آيتالله خامنهاي در نهايت تكليف برخي را اينگونه تعيين كردند: «برخي افراد ظاهراً خودشان اصرار بر فاصله گرفتن از نظام و طرد شدن دارند.»
اين بيانات صريح به اضافه موج محكوميت مردمي و ملي، سران فتنه را در يك چند راهي استراتژيك قرار داده است:
الف) پشيماني و توبه:
در اين گزينه موسوي و كروبي از تمام اشتباهات قبل مانند قانونشكني، اغتشاشگري، تهمت به نظام و حمايت بيگانگان تبري ميجويند و جزء قاعده جذب حداكثري قرار ميگيرند. اين گزينه از فرداي انتخابات از روي ميز موسوي و كروبي حذف شده و به قول موسوي اگر من هم كوتاه بيايم، طرفدارانم قبول نميكنند و يا اينكه بدنه جنبش سبز از رأس حرفشنوي ندارد.
ب) سكوت و بايكوت:
در اين گزينه سران فتنه به مانند سالهاي سازندگي و دوم خرداد بيانات رهبر انقلاب را نميشنوند و بدون موضعگيري همان راه قبلي را ميروند. اين گزينه نيز به دليل سنگيني مواضع رهبري و ايجاد موج ملي امكان ندارد و موسوي، كروبي و خاتمي مجبور به موضعگيري هستند. كما اينكه در چند روز اخير مواضع متناقض از مونتاژ خواندن تصاوير صدا و سيما تا متهم كردن هواداران احمدينژاد به توهين به امام، از سران فتنه شنيده شده است.
ج) تقابل:
در اين سناريو موسوي، كروبي و خاتمي چه به عنوان شخصيت حقيقي و چه با عنوان حزبي، باقيمانده هوادارانشان را به خيابانها ميخوانند تا شعار «ما بيشماريم» را دوباره پس از 6 ماه ثابت كنند.
در اين باره امروز مهدي كروبي گفته كه با موسوي صحبت كردم و قرار بر اين شد كه براي راهپيمايي و محكوم كردن رفتارهاي اين چنيني يك درخواست مجوز [راهپيمايي] بدهيم. اميدواريم اين حسن نيت ما پاسخ درخور و مناسب بگيرد اما در صورت مخالفت ما نميتوانيم عواقب حضور خودجوش مردم را برعهده بگيريم و هرگونه اتفاقي كه براي مردم بيفتد، مسئوليتش متوجه آقايان است.
در اين سناريو سران فتنه، نقشه روز 30 خرداد 88 را دوباره تكرار ميكنند. در روز جمعه 29 خرداد، رهبري تمام اشخاص و گروهها را به وحدت و رعايت قانون دعوت كردند اما فرداي آن روز مجمع روحانيون مبارز براي لوثكردن قانون و بيانات رهبري اعلام راهپيمايي از ميدان انقلاب تا آزادي كرد كه اين راهپيمايي بدون مجوز منجر به زد و خورد گسترده مخالفان و نيروهاي انتظامي شد و براي ساعاتي تهران را در آشوب و اغتشاش فرو برد.
در واقع سران فتنه كه به قول رهبري اصرار بر طرد و دفع از نظام دارند، ميخواهند تمام اركان انقلاب اسلامي مانند ولايت فقيه و قانون را مشمول ناآراميها و تنشها معرفي كنند و خود در سايه اين معركه غبارآلود، مدافع منافع مردم لقب گيرند و اينگونه سفارشات جرج سوروس و بانيان جنگ نرم در امريكا و اسرائيل را اجرايي كنند.
همچنين قريبالوقوع بودن برخورد قضايي با سران فتنه، آنان را به اتخاذ چنين تصميمي كه فقط منجر به التهاب بيشتر ميشود، مصممتر ميكند. اما در مقابل اين جريان، امت حزبالله چه رويكردي بايد داشته باشد؟
الف) حفظ آرامش و اطلاعرساني و روشنگري درباره ابعاد فتنه؛ روشنگريهاي رهبر انقلاب سبب شده تا جمعيت روز 25 خرداد 88 در روز 16 آذر به 2 هزار نفر برسد.
ب) تعيين تكليف افرادي كه مدعي انقلاب و امام هستند اما سكوت يا فعلشان در جهت خواست بیگانگان است؛ مانند سيدحسن خميني و برادران انصاري.
ج) بیانات روحاللهي رهبر انقلاب به مانند سخنان امام خميني(ره) در روز 25 خرداد 60 بود كه بهخاطر راهپيمايي جبهه ملي و نهضت آزادي عليه لايحه قصاص آنان را مرتد اعلام كرد. درواقع روند جدايي جبهه ملي از انقلاب اسلامي تا آنجا پيش رفت كه به الحاد و ارتداد آنان انجاميد. اكنون جريان فتنه نيز همين مسير را ميپيمايد و با اصرار بر آشوب و اهانت ميرود تا براي هميشه از مسير انقلاب دفع و طرد شود.
جريان حزبالله نيز همان گونه كه در عصر روز 25 خرداد با حضور در خيابانهاي تهران با شعار «مليها كوشن تو سوراخ موشن» و «حزب فقط حزبالله رهبر فقط روحالله» حكم تكفير جبهه ملي را اجرايي كنند، اين بار نيز به اذن رهبر انقلاب، طرد و مرگ جريان فتنه را رقم خواهند زد.