۰۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۲:۴۰

وصیت‌نامه سیاسی احمدی‌نژاد، از ۸۴ تا ۱۴۰۰

وصیت‌نامه سیاسی احمدی‌نژاد، از ۸۴ تا ۱۴۰۰
محمود احمدی‌نژاد، سال ۱۳۸۴ در شرایطی پا به عرصه انتخابات گذاشت که مورد تأیید هیچ‌یک ازجناح‌های اصلی سیاسی کشور قرار نداشت و با استفاده از فضای به شدت دو قطبی شده و شکننده جامعه که در اثر ملالت و روگردانی عامه مردم از جناح محافظه‌کاران سنتی و اصلاح‌طلبان نو ظهور ایجاد شده بود، موفق به کسب اکثریت آرا در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری شد. اما دیری نپایید که این سیاست‌مدار نوپا، با تسلط بر ساختار‌های اجرایی دولت، شروع به تغییرات گسترده در نظام سیاسی کشور کرد و خود را از هرگونه مشورت پذیری عاری دانست.
کد خبر : ۵۵۸۸۴۲

محمود احمدی‌نژاد، سال ۱۳۸۴ در شرایطی پا به عرصه انتخابات گذاشت که مورد تأیید هیچ‌یک ازجناح‌های اصلی سیاسی کشور قرار نداشت و با استفاده از فضای به شدت دو قطبی شده و شکننده جامعه که در اثر ملالت و روگردانی عامه مردم از جناح محافظه‌کاران سنتی و اصلاح‌طلبان نو ظهور ایجاد شده بود، موفق به کسب اکثریت آرا در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری شد. اما دیری نپایید که این سیاست‌مدار نوپا، با تسلط بر ساختار‌های اجرایی دولت، شروع به تغییرات گسترده در نظام سیاسی کشور کرد و خود را از هرگونه مشورت پذیری عاری دانست.

شاید بشود از مهم‌ترین علل و ریشه‌های عدم اعتقاد به بنده کارشناسی در مسائل تخصصی را در حلقه اطرافیانی ارزیابی کرد که همواره و بی مهایا به دفاع از آن‌ها تحت هر شرایط و موقعیتی می‌نمود. شخصی بدون پیشینه سیاسی قدرتمند که خود را به‌طور مداوم نیازمند حمایت برخی اطرافیان و نزدیکان که آن‌ها را از همان ابتدا در مسئولیت‌های کلیدی مشاورت و معاونت رئیس جمهور گمارد و این سرآغاز چالش‌های بزرگ در کشور بود.

این تغییر دیدگاه و رویه در سال ۱۳۹۰ به اوج خود رسید و پس از اتمام دوران ریاست جمهوری، با کاره‌گیری از قدرت، به شدت آن افزوده شد. طی سال‌های متمادی، هر بار احمدی‌نژاد در محفلی دیده شد، به مرور از تعداد اطرافیان او کاسته شد و آرام آرام نزدیکان او با پی بردن از دیدگاه‌های رادیکال در باب حاکمیت و زمام‌داری در دوران ولایت فقیه و نیابت امام عصر (عج)، سعی کردند به هر نحوی و با استفاده از هر موقعیت و تربونی، به نوعی ابراز برائت خود را اعلام دارند.
اندر حکایت تغییر ۱۸۰ درجه‌ای احمدی‌نژاد از ۸۴ تا ۱۴۰۰ تعابیر و تفاسیر بسیار است، لیکن شاید بهترین تفسیر از این چرخش اعجاب‌انگیز که او را از یک مدافع تمام عیار انقلاب، امام و رهبری به رییس جمهوری سابق نظام جمهوری اسلامی به عنصر علاقه‌مند به ارتباط با شبکه‌ها، رسانه‌های بیگانه معاند و خوانندگان و بازگران هالیوودی دارد تبدیل کرد، چشیدن طعم قدرت و قرارگیری در جایگاه ارکان اصلی انقلاب و نظام بودن دانست.

پس از آنکه قاطعیت شورای نگهبان در سال ۱۳۹۶ در رد صلاحیت او و حمید بقایی برایش مسجل شد، با تمسخر پای صدوق انتخابات به همراه بقایی، نام خود را بروی برگه نوشتند در صندوق انداختند. به نظر می‌رسد این همان لحظه‌ای بود که او صف خود را از صف انقلاب جدا کرد و مشی جدیدی را در پیش گرفت که برای خودش هم تازگی داشت.

این را می‌توان از توئیت‌های انگلیسی، گوش دادن به موسیقی رپ و مصاحبه با رسانه‌های گوناگون برای ابراز دیدگاه‌ها و عقایدش دریافت. او صراحتاً و بار‌ها مواضع خود را برای کافی نبودن مدیریت کشور برای خویش را اعلام نموده و مبحث مدیریت جهانی را مطرح می‌کرد. خود را در قامت اپوزوسیونی می‌دید که توان اجماع مردم را دارد و همواره تصورش این بود که با این استراتژی می‌تواند حاکمیت را برای تأیید او تحت فشار قرار دهد و یک پشتوانه اجتماعی برای خود ایجاد نماید.

آخرین تلاش او در حفظ این اجماع، اعلام عدم تأیید انتخابات و شرکت نکردن در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بود که تا امروز، طی چهار پیام ویدئویی و در سخرانی‌ها این موضوع را به صراحت تکرار کرده است. احمدی‌نژاد از سال ۹۲ تا امروز دچار یک دگریسی عقیدتی شده که ناشی از فقدان مشی سیاسی سابق و پرنسیب‌های اخلاق اجتماعی است. او دیگر خود را در چهارچوب‌های تعریف شده نظام برای مسئولین عالی رتبه نمی‌بیند و خود را برای تحولی عظیم آماده کرده، غافل از اینکه احمدی‌نژاد تا زمانی نزد هواداران خود احمدی‌نژاد است که در حدود جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران ادامه حیات سیاسی داشته و در ریل انقلاب حرکت کند.
قرائت بیانیه در حین ثبت نام به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری از منظر تئوریک دو پیام را به شنودگان رساند، نخست اینکه احمدی‌نژاد رسماً از احمدی‌نژاد سال ۱۳۸۴ خود اعلام برائت کرد، پیام دوم خداحافظی تلخ او از صحنه کشور با قرائت رسای یک وصیت‌نامه سیاسی بود.

هانی رستگاران؛ پژوهشگر و تحلیل‌گر مسائل سیاسی و اجتماعی