یک روزنامه اصلاح طلب امروز در گفتگو با "معصومه ابتکار"، عضو شورای شهر تهران، در بررسی ضرورت بازگشت به ایده گفتگوی تمدن ها چنین می نویسد: «بسیاری معتقدند طرح گفتگوی تمدن ها در سال 2001 از سوی رئیس جمهور وقت که سال افزایش فشار بین المللی بر ایران برای شکل گیری جنگ دیگری در خاورمیانه بود، چتری حفاظتی برای تمامیت ارضی ایران شد.»
معصومه ابتکار در توجیه کارآمدی این نظریه می گوید: «در شرایطی که از سوی کشورهای غربی و به خصوص آمریکا تحت فشار ناجوانمردانه ای هستیم، گفتگوی تمدن ها ظرفیت بزرگی بود که ایران با آن در عرصه های بین المللی شناخته شد، ولی از دستور کار کنار گذاشته شد درحالیکه می توانست مورد استفاده قرار بگیرد.»
وی درباره اهانت های اخیر به اسلام و مسلمانان نیز ادامه می دهد: «در شرایط کنونی که عده ای رفتار زشت توهین به مقدسات مذهبی را در دستور کار قرار داده اند و عده ای هم تحت لوای آزادی بیان از آن حمایت می کنند، باز هم گفتگوی تمدن ها لحن مناسبی برای سرزنش این نوع افراط گری ها و هنجارشکنی هاست.»
اولین سوالی که پس از خواندن این گفتگو در ذهن شکل می گیرد اینست که آیا بواقع "گفتگوی تمدن ها" دوای درد برون رفت از شرایط کنونی ست؟!
با بررسی کوتاهی می توان دریافت که این ایده حتی در زمان طرح آن توسط ایده پردازش نیز کارساز نبوده چراکه اجرای آن هیچ دستآورد قابل اعتنایی را به دنبال نداشته است.
شاید دوستان هنگامی که جرج بوش، ایران را محور شرارت خواند را از یاد برده اند؛ یا اینکه احتمالاً تحریم های گسترده آمریکا و متحدین غربی اش که در زمان دولت هشتم علیه کشورمان اتخاذ شده بود را فراموش کرده اند!
آیا این سیاست گفتگوی تمدن ها نبود که موجب پذیرش تعلیق فعالیت های هسته ای شد؟!
حقیقتاً اینگونه ایده ها و نظریات چه منفعت دندان گیری را عاید کشور کرده که ایشان اینگونه از ضرورت بازگشت به گفتگوی تمدن ها سخن می گویند؟!
نتایج اینگونه وادادگی ها، به وضوح در کارنامه سیاست خارجی دولت های هفتم و هشتم قابل ملاحظه است.
اعمال چنین سیاست هایی در برابر کشورهای مستکبر، نه فقط در کشور ما بلکه در سایر کشورها نیز موفقیتی در پی نداشته است.
بعنوان مثال جنبش فلسطینی "فتح" به رغم انجام گفتگوها و مذاکرات متعدد با سران رژیم صهیونیستی تاکنون به هیچ یک از اهداف مورد نظرش دست نیافته و متاسفانه امتیازات بیشماری را تقدیم رژیم اشغالگر کرده است.
اما از طرف دیگر جنبش مقاومت اسلامی، "حماس"، با رویکرد مقاومت در برابر دشمن صهیونی، با حفظ کیان و اقتدار خود، ضربات مهلکی بر این رژیم وارد آورده است.
در جای دیگری از این گفتگو به موج اسلام ستیزی و ایران هراسی که اخیراً در قالب فیلمهای هالیوودی خودنمایی می کنند اشاره شده است و چاره مقابله با آن، بازگشت به ایده گفتگوی تمدن ها معرفی می گردد.
جهت یادآوری می بایست گفت که در زمان روی کار بودن دولت متبوع ایشان فیلمهای و سریال های ضد ایرانی و ضد اسلامی متعددی ساخته شدند که می توان به مواردی هم چون فیلم خانه ای از شن و مه؛ مستند ترس مقدس؛ مستند نسل جدید تهران و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد.
با این اوصاف سیاست وادادگی، دیپلماسی تساهل و تسامح و نیز ایده گفتگوی تمدن ها امتحان خود را پس داده اند، فلذا آزموده را دوباره آزمودن، گناهی نابخشودنی و غیر قابل جبران خواهد بود.
هرکاری خاتمی کرده با هماهنگی مقامات رده بالا بوده . در مدت تعلیق ایران به توسعه مراکز هسته ای ادامه داد و هدف از این سیاست آن بود تا دروغگویی غرب نسبت به ادعای تعلیق برای همه دنیا ثابت بشه که شد و به همون خاطره که ما دیگه زیر بار تعلیق نمیریم چون یکبار امتحانش کردمی .
تعلیق هم در همان دوره خاتمی برداشته شد و تاسیسات هسته ای ساخته شده در دوران اصلاحات در اوایل دولت نهم افتتاح شد .
دست از جناح بازی بردارید . خودتون خوب میدونید مسئله هسته ای مسئله ایست که حکومت به هر رئیس جمهور اجازه دخالت بدون هماهنگی بده .
قضیه از این قراره که درصد غنی سازی بیاد پایین و اصلا بحثی از توفق غنی سازی نیست
اگر خاطرت باشه ایران دوسال پیش هم پیشنهاد خرید 20 درصد رو داد و وقتی دید اونها نمی دن خودش شروع کرد به غنی سازی بیست درصد
ناشناس از آلمان قبول تعلیق غنی سازی 20 درصدی یعنی عقب نشینی ! یعنی ما با وجودیکه میگیم تحریمها روی ایران اثر نداشته تاثیر داشته خوبم داشته و به قدری به ما فشار آورده که حاضر شدیم غنی سازی 20 درصدی لغو کنیم و غنی سازی با درجه بالاتر که برای سوخت زیر دریایی میخواستیم فراموش کنیم .
اصلا! شما بگو برای چی باید درجه غنی سازی بیاد پایین ؟!
اصلاً چرا ما عضو ان پی تی و آژانس هستیم ولی نفعی از اون نمیبریم اما با این وجود ازش خارج نمیشیم !؟
دوست عزیز میدونی خاتمی نامه مخفیانه داده به سفیر سویس در ایران اون داده به رییس جمهور سویس داده به معاون بوش با امضای ریاست جمهوری ایران.... لطف پنهان خداوند بود مگر نه همون سند توی سازمان ملل علیه ما علم می کردن
محمد ممل نوشت تمام اسناد هسته ای مارو لو دادن شهرام امیری تکنسین مارو کنار خونه خدا دزدیدن بردن چی می گید برای خودتان
می دونم تایید نمی شه دیگه به ایمیلهای که نوشته نظر شما منتشر نشد عادت کردم
سید محمد خاتمی، همبستگی، 16/8/79 ص2، مصاحبه با شبكه ان اچ كی : اگر این حجاب و پوشش مانع حضور زن و بروز شخصیت زن شود، قطعاً مضر است ... مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند، مشکل اینست که زنان بتوانند در عرصه¬های مختلف حضور داشته باشند.
عطاءالله مهاجرانی، آریا، 16/1/79: نظریه غیرت دینی ویران کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است.
مهاجرانی، نشاط، 1/6/78: رقص را نباید همواره ناپسند دانست.
محمد رضا خاتمی، جمهوری اسلامی، 8/6/79: مبنای مشروعیت هر کاری رأی مردم است و قرائتی از اسلام در جمهوری اسلامی پذیرفته شده که همه چیز را بر اساس رأی مردم می¬داند.
ابراهیم اصغر زاده، آفتاب امروز، 2/6/78: اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود اشکال ندارد، حتی علیه خدا...
ابراهیم اصغر زاده، کیهان، 6/2/77 : حتی علیه خدا هم می¬توان تظاهرات کرد.
بهزاد نبوی، جمهوری اسلامی، 13/2/79: خواستم سخنانم را مثل سوره توبه بدون بسم¬الله شروع کرده باشم.
سالار بهزادی، روزنامه صبح امروز 23/8/78 : سیره حضرت علی(ع) و سایر فرق مذهبی صدر اسلام، دموکراسی در انتخاب رهبری و عدم تعیین رهبر برای مردم بوده است.
علیرضا علوی تبار، یالثارات، 4/3/79: جامعه ایران فاز سنتی خود را پشت سر گذاشته و می¬خواهد مدرن و صنعتی شود. اما در این جامعه هنوز خدا نمرده است. بنابراین ما چگونه می¬توانیم به این وضعیت چیره شویم.
رجبعلی مزروعی، حریم، 23/11/78: حضرت علی مشروعیت خود را از مردم گرفته همانطور که معاویه مشروعیت خود را از مردم گرفته است.
مزروعی، رسالت، 16/7/79: در نظام ما هیچ کس مقدس نیست.
هاشم آغاجری ، بنبار گزارشگر روزنامه واشنگتن پست 14/5/79): وقت آن رسیده نهاد مذهبی از نهاد حکومتی جدا شود.
گزارشگر آمریکایی سخنان ایشان را به عنوان صریحترین لحن در ابراز اینگونه عقاید بر درخواست رفرم میداند.
اکبر گنجی در مصاحبه روزنامه تاگس اشپیگل آلمان (کیهان 24/1/79): دین یک قسمت از فرهنگ است، حرکت اصلاح طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید. در یک جامعه مدرن جدایی دین از سیاست یک امر بدیهی است. وقتی شما جامعه را مدرنیزه کنید این جدایی بالاخره پیش خواهد آمد. ایران در حال حاضر از فاز قبل از مدرن به فاز مدرن پیش میرود.
سخنرانی آغاجری، مجتمع فرهنگسرانی کوثر 10/2/81: «... نوینسدگان (نامه به امام حسین (ع)) میگویند: این حکومت (حکومت یزید) بدون رضایت مردم است و لذا نامشروع است. اگر حسین (ع) هم در راس باشد ولی رضایت مردم در آن نباشد نامشروع است .
آغاجری در همین سخنرانی امام حسین (ع) را با سیاوش در تاریخ ایرانیان مقایسه میکند: «... سیاوش در تاریخ ملی ما ایرانیان مظهر معصومیت و پاکی است و بعد از آمدن اسلام، حسین (ع) جای سیاوش مینشیند و آیا ما اثری در مورد حسین (ع) مانند منظومهای که فردوسی در باب سیاوش سروده است داریم؟»
سخنرانی آغاجری، ساختمان مرکزی دفتر تحکیم، 25/1/81 : «امام علی (ع) با رفراندوم طبیعی قدرت را به دست گرفت. با این همه از نظر شیعیان امام معصوم بود... منطقی که میگوید رضایت خدا خارج از رضایت مردم است، مبنای استبداد است. و فلسفه سیاسی اموی – یزیدی بر همین استوار است.» «... اینکه مارکس میگوید دین افیون تودههاست، تنها بخشی از حقیقت است. من میگویم در حکومتهای دینی، نه تنها دین افیون تودههاست که افیون حکومتها نیز هست.»
«رابطه انسان و دین و یا به عبارت بهتر انسان و خدا یکی از رابطههای تعارض آمیزی بوده است که در تاریخ بشر خود را به شکلهای مختلف نشان داده است. در اکثر دورههای تاریخ بشر آنگاه که خدا اثبات میشده است. انسان نفی میگردیده است... تکیه بر آزادی اندیشه، اصالت دادن به این امر است که ارزش هر انسانی نه به تقلید، نه به طاعت و نه به تن دادن به یک آمریت فکری و دینی محض است بلکه بهطور اساسی و ریشهای ارزش هر انسانی به تفکر ذاتی و مستقل است. متاسفانه در بسیاری از جوامع اسلامی، حربههای گوناگون حتی دینداران را نیز به دلیل تفاوت قرائت دینی به محکمه میبرند و محکوم میکنند.»
آقای کدیور در دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 79 طی سلسله مباحثی تحت عنوان «پژوهشهای قرآنی» ایراد کرد: «... یک زمانی مردم میگفتند چون عیسی (ع) این سخن را گفته پس درست است اما امروز عیسی که سهل است خود خدا هم اگر حرفی بزند و آن حرف با عقل مردم منطبق نباشد نخواهد پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است. همه کاره مردمند.»
عبدالکریم سروش، ماهنامه کیان، بهمن 77: ولایت، منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او ولایت نیز خاتمه می¬یابد؛ او خاتم نبوت و خاتم ولایت بود، ولایت پیامبر تعد از او به کسی منتقل نشده است.
عبدالکریم سروش، هفته نامه مبین، 3/7/78 : حق اطاعت شدن، زاییده و مشروط به پذیرش مطیع است و الا برای کسی حق طاعتی نیست .
عبدالکریم سروش، هفته نامه آبان، 29/3/78،ش80، ص63: تفکر دینی با استخدام طبیعت منافات دارد یا حداقل خنثی است .
عبدالکریم سروش، روزنامه صبح امروز، 9/3/78 : حقیقت دین همان تجربه فردی دینی است که در مورد پیامبران «تلقی وحی» نام گرفته و دین هیچ ارتباطی به امور اجتماعی و سیاسی و حکومتی ندارد، هر کسی همان قدر دیندار است که به این تجربه فردی رسیده باشد.
عبدالکریم سروش، ماهنامه کیان، مهر و آذر 78 : کار اساسی پیامبر آن بود که اعراب را دچار بحران هویت نمود و آنها را هویت نو بخشید، امروز نیز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار بحران هویت نموده و دین توان رویارویی با تمدن غربی را ندارد. تنها منجی، عقلانیت مستقل است.
عبدالکریم سروش، ماهنامه کیان، فروردین 78: ارتداد حق طبیعی هر انسانی است و ادیان همگی برحق¬اند.
عبدالکریم سروش، روزنامه صبح امروز، 16/6/78 : هیچ دینی عقلا نمی¬تواند مردم را از انتخاب دین دیگر منع کند، چون خود آن دین زاییده انتخاب بوده همچنانکه هیچ نماینده¬ای نمی¬تواند به مردم بگوید: بعد از انتخاب من حق انتخاب کس دیگر را ندارید.
عبدالکریم سروش، روزنامه صبح امروز، 16/6/78 : در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است؛ متأسفانه فقهای ما اطلاعات برون دینی ندارند و متوجه این نکات نیستند.
عبدالکریم سروش، ماهنامه زنان، دی ماه 78، ش59 : ارزش¬های دینی دائما در تغییرند، اگر روزی فاطمه (س) می¬گفت، بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمی¬تواند این را بپذیرد. اگر آن روز سعادت دختر این بود که در خانه پدر حیض نبیند، ولی امروز این امر خلاف سعادت است و شوهر دادن دختر نه ساله خلاف ارزش است، اینها همه داد می¬زند که این کلمات مقطعی و مخصوص جامعه¬ای خاص بوده است.
عبدالکریم سروش، روزنامه نشاط، 12/3/78 : فرهنگ شهادت خشونت آفرین است، اگر کشته شدن آسان شد، کشتن هم آسان می¬شود .
عبدالکریم سروش، زنان، ش59، دی ماه 78: به نظر من گفتار فاطمه که بهترین زنان کسانی¬اند که «لایرین احداً و لایراهنّ» (و) رفتار او (فاطمه) در پنهان شدن از مقابل فرد نابینا نمی¬تواند الگوی رفتاری زنان ما باشد.
عبدالکریم سروش، کیان، ش52: در تاریخ جدید خدائی که مؤمنان کشف می¬کنند ممکن است با خدائی که گذشتگان کشف و تجربه می¬کردند متفاوت باشد.
روزنامه صبح امروز،18/2/78 : تأکید بر جنبه عطفی عاشورا کافی است و انقلاب حسین دیگر در معرض فراموشی نیست، از این پس باید جنبه عقلائی آن پرداخت.
اکبر گنجی، صبح امروز، 23/2/78: پیامبر در بدر و حنین و ... شمشیر زد ... اما آیا جنگهای جبهه حق علیه باطل پیامدهای ناخواسته یا آثار وضعیه به دنبال ندارد؟... خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت میوه¬هایی جز خشونت به بار نمی¬آورد. هیچ کس حق ندارد به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل می¬داند، دست به خشونت بزند و در صدد نابودی مخالفان خود از طریق حذف فیزیکی برآید.
اکبر گنجی، روزنامه صبح امروز، 26/2/78، ص2: آدم زمینی نباید در پای ایدئولوژی¬های ناکجا آبادی قربانی شود؛ ارزش او از ایدئولوژی بالاتر است. ما انسان کامل در بین غیر معصومان نداریم و لذاست که قدرت مطلق، فساد مطلق را به بار می¬آورد و جهنمی را روشن می¬کند که همگی در آن خواهند سوخت. پس بهترین راه نجات توزیع قدرت است.
سعید حجاریان، روزنامه ایران، 31/1/78،ص10: تفکر فقهی نمی¬تواند فرهنگ عاشورا را بازسازی کند، فوقش فقه می¬تواند امر به معروف و نهی از منکر را واجب کند، ولی این مسأله گنجایش مبارزه مسلحانه را ندارد؛ عرفان است که فرهنگ عاشورایی می¬سازد.
حمیدرضا جلائی پور، کیهان، 26/3/79: شهادت طلبی را مرحوم شریعتی به جامعه یاد داد و این تفکر از پای منابر شکل نگرفته است.
سعید حجاریان، روزنامه ایران، 31/1/78،ص10: تفکر فقهی نمی¬تواند فرهنگ عاشورا را بازسازی کند، فوقش فقه می¬تواند امر به معروف و نهی از منکر را واجب کند، ولی این مسأله گنجایش مبارزه مسلحانه را ندارد؛ عرفان است که فرهنگ عاشورایی می¬سازد.
رامین جهانبگلو كتاب نیمه پنهان جلد30 : « دموكراسی یعنی ابطال پذیری دائم هر چیز. اگر دموكراسی با حقیقت همراه شود، خود را نقض می كند. » «مذهب و دین می تواند مدرن شود، همچنان كه كاتولیك ها مدرن شدند.آنها، پاپ را آكواریوم از این طرف می برند و این یعنی مدرن شدن كاتولیك ها.»
رامین جهانبگلو ، روزنامه عصر آزادگان 3/8/78 : « روحانی هم می تواند روشنفكر باشد، اما بایستی دید كه بینش خداشناختی و اندیشه روشنفكری او تا چه حد مانع یكدیگر می شوند و با هم اصطكاك پیدا می كنند. مشكل اصلی آن است كه یك روشنفكر مدام در پی جستجوی حقیقت است. این در حالی است كه روشنفكر، حقیقت مطلقی را برای همیشه نمی پذیرد. بلكه درست در مقابل آن بینش قرار می گیرد. از این جهت بهتر است یك روحانی روشنفكر بخشی از اعتقادهای خود را برای برجسته كردن بخش ها دیگر كنا ربگذارد.»
محمد بسته نگار، هفته نامه پیام هاجر، 23/1/79 : با اینکه پیامبر مقام عصمت دارد، مع ذلک در قرآن اطاعت از پیامبر در معروف و نیک واجب است نه اطاعت مطلق (ولایعصینک فی معروف ...). مسائل اجتماعی باید با شور و مشورت و بدون استبداد رأی انجام گیرد. از گفتار امام علی هم برمی¬آید که نظر مردم و قبول آنها در صحت ولایت مؤثر است.
ابراهیم یزدی، هفته نامه پیام هاجر، فروردین 77 : جامعه ولایی انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای توده¬ها قائل نیست
محمد مجتهد شبستری، هفته نامه آبان، 28/1/79 : از آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول ...» هیچ حق حاکمیتی برای پیامبر و غیره فهمیده نمی-شود، بلکه این آیات می¬خواهد بگوید، حالا که ایمان آورده¬اید و پیامبر را حاکم خود قرار داده¬اید، در این چارچوب از حاکم خود پیروی کنید، چنانچه عقلا هر قومی باید از حاکم خود پیروی کنند و الا امر حکومت دچار اخلال می¬شود.
محمد مجتهد شبستری، هفته نامه آبان، 28/1/79 : نظریه حکومت اختصاصی تفویض شده از طرف خداوند به انبیاء دلیل قابل دفاع ندارد، نمی¬شود خدا انسان را آزاد آفریده و حاکم بر سرنوشت خود کرده باشد و از سوی دیگر به عده¬ای حق حاکمیت بر این انسانها را بدهد، این دو مسأله با هم ناهماهنگ¬اند، انسان مختار است.
روزنامه خرداد، 8/10/77 : قرآن، تعیین حاکم و تأسیس حکومت را به مردم سپرده است و هر جا سخن از قدرت سیاسی به میان آورده آن را به جمع و جامعه اسناد می¬دهد و حتی اجرای قدرت و اعمال آن را نیز وظیفه مردم می¬داند.
محمد کاظم محمدی اصفهانی، روزنامه ایران، 24/4/79: مردم حق دارند همه مسؤولین را به سؤال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسؤول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم می¬توان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید.
تقی رحمانی، روزنامه فتح، 17/1/79 : چرا باید جریان سقیفه را تبدیل به یک کینه تاریخی کنیم؟ سؤال اینست که اگر طراحان سقیفه گناهکارند، پس تمام فرق اسلامی به جز شیعیان گناهکار و فریب خورده¬اند و اگر این طور است، چرا آیه¬الله بروجردی پذیرفتند که شیعه نیز در کنار چهار مذهب دیگر اهل تسنن قرار گیرد. این تعصب غیر معقول است که طراحان سقیفه را الی الابد گناهکار بدانیم.
دو هفته نامه ایران فردا، 8/10/78 : علی(ع) حکومت و ولایت را یک امر مردمی و امانتی از سوی مردم حکومت شونده تلقی می¬کند، نه از طرف خدا؛ در ختم جنگ صفین و آتش بس هم، تسلیم رأی عمومی شد.
روزنامه خرداد، 8/10/77 : قرآن، تعیین حاکم و تأسیس حکومت را به مردم سپرده است و هر جا سخن از قدرت سیاسی به میان آورده آن را به جمع و جامعه اسناد می¬دهد و حتی اجرای قدرت و اعمال آن را نیز وظیفه مردم می¬داند.
هفته نامه آبان، 19/10/77 : حضرت علی(ع) مشروعیت خود را به رأی و انتخاب مردم می¬داند و در قبال معاویه به مشروعیت مدنی خود استناد و مباهات می¬نمود.
عزت الله سحابی، روزنامه عصر آزادگان، 16/10/78 : آدم¬ها و حتی معصومین(ع) خود به خود بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند.
عزت الله سحابی،روزنامه فتح، 5/10/78 : طیف ملی- مذهبی برای افراد مقام مقدس قائل نیست، تنها خداوند مقدس است، حتی پیامبر(ص) و امام علی(ع) هم خود را از انتقاد و نقد مصون نمی¬دانستند.
روزنامه خرداد، 22/8/78، ص6: قرآن بالصراحه یهود را به تورات ارجاع می¬دهد و از مراجعه آنها به پیامبر انتقاد می¬کند و تورات را هدایت و نور معرفی می¬نماید، عیسی و انجیل را تأیید می¬کند و انتظار پیامبر هم از یهود و مسیح عمل به تورات و انجیل بوده است نه قرآن.
روزنامه خرداد، 30/8/78، ص6: قرآن عقیده انحصاری بودن یک آئین خاص را مورد نقد قرار می¬دهد و بر امکان رستگاری پیروان ادیان مختلف تأکید می-کند. معیار رستگاری از نظر قرآن عام و برون آیینی است و آن ملاک¬های معنوی و اخلاقی¬اند که می¬تواند به صورت جهانی و در همه ادیان یافت شود.
روزنامه خرداد، 20/ 8/78، ص6: پیامبر(ص) از اهل کتاب توقع نداشت و نمی¬خواست که اسلام بیاورند؛ «قل یا اهل الکتاب لستم علی شیءٍ حتی تقیموا التوراه و الانجیل» (مائده/68) از آنها اقامه کتاب آسمانی خودشان را می¬طلبید.
عمادالدین باقی، روزنامه خرداد، 19/8/78،ص6: آیات قرآن صریحاً اصل «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» را تأیید می¬کند و هرگز اهل کتاب یا حتی کافران و مشرکان را طرد نمی¬کند.
ح.م. تبریز، روزنامه صبح امروز، خرداد 78: صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.
محمد تقی فاضل میبدی، روزنامه نشاط، اردیبهشت 78: جهاد در جایی معنا دارد که مجاهد مطمئن باشد، پیروز می¬شود وگرنه چنین جهادی بی-معناست، بر این مبنا حسین (ع) برای پیروزی و تشکیل حکومت دست به جهاد زد.
محمد سعید حنایی کاشانی، ماهنامه کیان، فروردین 78: تراژدی حسین بن علی(ع) مشابه تراژدی¬های آنتیگونه، تامس مور و جان پروکتور است.
غلامرضا سالار بهزادی، روزنامه صبح امروز، 23/8/78 : تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است. ای کاش سوابق حاکمیت های مردمی صدر اسلام، مورد توجه قرار می¬گرفت.
عزت الله سحابی، روزنامه خرداد، 6/8/78 : به گفته امام علی(ع) هر شیوه حکومتی که مردم بر آن تفاهم کنند، همان مورد رضای خداوند است و تفاهم دینی و غیر دینی معنا ندارد.
باقر پرهام، هفته نامه راه نو، 3/5/ 77 : دوران مدرن دوران حکومت و رهبری عقل است و دین باید به عرصه زندگی خصوصی باز گردد. رهبری ائمه و پیامبر هم به خاطر آن بود که هنوز مردم آن زمان عقل را مرجع استناد خود قرار نداده بودند.
جعفر آبادی، هفته نامه آبان، 24/11/77 : ولایت آسمانی دلیل شرعی ندارد و در صورت وجود دلیل هم امکان وقوعی ندارد، چون تشخیص مصداق آن ممکن نیست علم غیب هم نداریم، در نتیجه چاره¬ای جز مراجعه به آرای عمومی نیست.
محسن کدیور، ماهنامه کیان، بهمن 77 : ائمه (ع) از دو ویژگی علم غیب و عصمت، برخوردار بودند، اما فقیه هیچ کدام از این دو را ندارد، لذا وجوب تبعیت ندارد و جامعه هم راهی جز رجوع به عقل جمعی ندارد. هیچ الگویی در زمان غیبت برای اداره جامعه در دست نداریم.
محسن کدیور، روزنامه خرداد، 18/9/77 : دین حکومت ندارد هیچ روشی را برای نحوه حکومت پیشنهاد نداده است؛ نحوه حکومت را مردم تعیین می¬کنند، چون اصل حکومت یک امر عقلانی است، نه دینی.
محمد مهدی فولادوند، روزنامه صبح امروز، 19/10/78 : عمر نوح پیامبر 60 الی70 سال بوده و 950 سال، عمر خاندان نوح بوده است، نه شخص نوح، واقعاً بعید است یک شخص نهصد و پنجاه سال عمر کند.
محمد مجتهد شبستری ماهنامه زنان، آبان 78 : آنچه پیامبر از طریق کتاب و سنت پیاده نمود و احکامی که بیان کرد، اقدامات ممکنه و مقدور آن زمان بود، ما هم مطابق زمان خود، باید اقدام کنیم.
هفته نامه پیام هاجر، 16/1/79،ش310،ص6: یکی از معضلات ما شیعیان، نداشتن منابع موثق روایی است، لذا هر کسی در هر موقعیتی با ذکر روایات و احادیثی که به معصومین نسبت داده می¬شود، جوانان پاکدل و شیفته مذهب را فریب داده و مرکز اقتدار مافیایی خود را حفظ می¬کند.
روزنامه خرداد، 2/9/78،ص6: اصل آزادی در انتخابات دین یا بی دینی از اصول مسلم حقوق انسانی است و قرآن نیز این اصل را به عنوان یک حق انسانی به رسمیت شناخته و می¬فرماید:«لا اکراه فی الدین».
محمد مجتهد شبستری، ماهنامه کیان، بهمن 77: در مسائل حکومت و سیاست فعل و قول معصوم حجت نیست. زیرا این قبیل احکام تاریخی و زمانی¬اند. آنچه در صدر اسلام بوده باید با قوانین امروز حقوق بشر سنجیده شود. ممکن نیست پایه¬های اصلی زندگی سیاسی و اجتماعی انسان بر استنباط از متون دینی مبتنی شود.
محسن کدیور، ماهنامه کیان، بهمن 77: معصومین(ع) فقط در کلیات و اصول اسوه¬اند، نه در فروع و جزئیات.
داریوش شایگان، ماهنامه کیان، بهمن 77: ایدئولوژی کردن دین مساوی انتحار معنوی دین است، حوزه دین از سایر حوزه¬ها جداست و نباید همتای دیگر قالبهای زندگی بشری قرار گیرد.
احمد قابل، روزنامه صبح امروز، 24/7/78،ص6: پذیرش دین حق است نه تکلیف؛ در نتیجه هر کس حق تبدیل دین خود را هم خواهد داشت.
حبیب الله پیمان، هفته نامه پیام هاجر، 23/9/78، ص6: فرآن قابل نقد عقلی و تجربی است و خود قرآن نیز در آیات بسیاری دعوت به آن نموده است.
فاطمه گوارایی هفته نامه پیام هاجر، 23/1/79 ش311، ص2: داستان تکاپوی آدم که جرأت کرد میوه ممنوعه را برگیرد و زیستن زبونانه را نفی کند، دوباره و دوباره (با آمدن عاشورا) به تصویر کشیده شده است.
عباسی سلیمانی، روزنامه خرداد، 7/7/78، ص6: هر گونه خشونت (قانونی و غیر قانونی) از ساحت مقدس پیامبر به دور است.
احمد نراقی، هفته نامه راه نو، 17/5/77،ش16، ص12: در قلمرو ایمان نیز تسامح هست؛ به این معنا که ایمان ابراهیمی، ایمان دین گرای شکاک و ایمان ملحد دین گرا، هر سه با تفاوت مراتب بهره¬ای از قدسیت دارند و هر سه دسته مؤمن¬اند.
مهرزاد بروجردی، ترجمه علی صدیق زاده، ماهنامه کیان، مهر و آذر 78، ش49، ص40 به بعد: اسلام نیز چون مسیحیت در نهاد خود قابلیت عرفی شدن و سکولاریزه شدن را دارد و چنین امری در حال وقوع است.
محمد مجتهد شبستری، ماهنامه چشم انداز ایران، فروردین و اردیبهشت 79، ش4، ص68: وحی امری تجربی است، نه امری گزاره¬ای. وحی یافتنی است، پیامبر هم وحی را تجربه کرد و یافت، قرآن هم می¬گوید تو وحی را تلقی کردی و از مخاطبان خود نیز خواسته که وحی را تلقی کنند. اگر دیگران وحی را صرف گزاره¬های قرآنی بدانند، وحی بودن قرآن بر آنها معلوم نشده است.
احمد الستی، روزنامه ایران، 19/9/77، ص12: موسی به دین خود عیسی به دین خود؛ فرهنگ یک ملت نظیر یک لحاف چهل تکه است که از نقوش متفاوت تشکیل شده و به جای تعارض با هم کنار آمده و به تفاهم رسیده¬اند.
مرضیه آذرافزا، هفته نامه پیام هاجر، 13/7/78، ش286، ص8: اینکه پیامبر را ابوالقاسم لقب داده¬اند نه ابو فاطمه حاکی از غلبه فرهنگ جاهلی مردسالاری است.
مقصود فراستخواه، هفته نامه توانا، 22/6/77،ش28، ص8: حقیقت ثابت نداریم؛ حتی در دست انبیاء و معصومین هم حقیقت ثابتی نبوده که بتوانند آنرا برای همه ازمنه و امکنه دیکته کنند.
احمد نراقی، هفته نامه آبان، 11/10/77، ش59، ص4: وحی برای نسلهای بعد از زمان خود، قابل فهم نیست، چون کدهای مشترک زبانی به مرور زمان از بین می¬رود به علاوه ذات وحی زبانی، ناقص است، چونت بالاجبار یک امر آسمانی باید در قالب الفاظ زمینی قرار گیرد و این خود محدودیت آفرین است.
جواد مقامی، آفتاب امروز، 24/1/79: سالهای فراوان و بلکه قرنها این بزرگداشت (قیام عاشورا) حاصلی جز تأثر، حزن و اشک آوری نداشته.
همشهری، 17/12/78: نوحه خوانی¬هایی که متأسفانه الان در جامعه ما به شدت رواج دارد... این باید تعدیل بشود و به جای خودش بنشیند. تشویقهایی که در این زمینه می¬شود، تشویقهایی که از ناحیه برخی روحانیون می¬شود، باید به جای خودش بنشیند.
مدیر آموزش و پرورش استان مازندران، کیهان اخبار ویژه، 10/3/79: ثواب کف و سوت زدن برای تقویت یکی از نخبگان جامعه کمتر از سینه زنی و عزاداری برای امام حسین(ع) نیست.
نشاط، 30/1/79: شیعیان برای استفاده خود به آن (عاشور) تأکیدفراوان ورزیدند و کوشیدند تا نور فروغ این حادثه خاموش نشود... در روزگار حاضر هیچ یک از این عوامل عاطفی دیگر به کار ما نمی¬آید.
تقی رحمانی، روزنامه فتح، 17/1/79،ص3: اگر امامان برای خود مشروعیت حکومت قائل بودند، چرا همواره از مردم برای حکومت کردن خود مشروعیت می¬طلبیدند؛ همچون بیعت امام علی(ع) و صلح امام حسن(ع) و دعوت اهل کوفه از امام حسین(ع) و قبول ولایتعهدی امام رضا(ع) با اصرار مأمون عباسی.
نشاط 28/1/78: پدران و مادران ما، قرنها برای امام حسین گریستند که روزی که کشته شد، هر سنگی در هر نقطه ای از زمین برمی¬داشتند، زیر آن خون تازه می¬جوشید! برای حسینی گریستند که گفته شده از هنگامی که او متولد شده جدّ و مادرش برایش می¬گریستند... برای حسینی گریسته¬اند که ملائکه هم برای او گریستند...
غلامرضا سالار بهزادی، روزنامه صبح امروز، 23/8/78،ص8: تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.
فرهاد بهبهانی، زن، 10و9/9/77: حکم سنگسار زناکار هیچ مستند شرعی ندارد.
دم شما گرم و خسته نباشی گلم.
(صمد آقا عشق میکنه با ریز بینی mojicivi)
در ضمن گفتگوي تمدنها به گل ننشست به گل نشاندنش به خاطر حسادت هاي فردي .
بايد مرد بود و حرف راست را گفت و شنيد
در پس واژه های بزرگ و عوام فریبانه فقط ضعف خودشون رو می پوشونن
واژه هیی مثل تساهل و تسامح / مردم سالاری / چه و چه و چه
جمع کنید این حرفا رو !
راستی مهمتر از همه اینکه اگر کسی بخواد گفتگوی تمدنها به معنی واقعی کلمه رو توی دنیا راه بندازه مطمئن باشین با مخالفت کشورای استکباری مواجه میشه ! میدونین چرا ؟ بخاطر اینکه کشورای استکباری واسه ی سواری گرفتن از ملتهای دیگه اونارو در جهل نگهمیدارن و اخبار و تحلیلهایی که خودشون میخوان رو به خوردشون میدن بخاطر همین گفتگوی واقعی که باعث میشه ملتها بفهمن اطرافشون چی میگذره به ضرر غربی هاس و حتما باهاش مقابله میکنن لذا اگه واقعا بخواد گفتگوی واقعی تمدنها صورت بگیره اصلا باید نظام سلطه از روی زمین محو بشه تا گفتگوی تمدنها اجرایی بشه ، جالب تر از همه اینجاس که کسانی که خواهان گفتگوی تمدنها با اونا هستیم مدتها قبل تر از پیشنهاد آقای خاتمی در حال جنگ با ما بودن اونوقت ما وسط دعوا بریم به طرف مقابل بگیم بیاین گفتگوی تمدنها !!! این اسمش چیه ؟ خیانت یا حماقت...!!! گفتگوی تمدنها در محیطی با شرایط عادلانه و دوستانه و صادقانه انجام میشه ، نه با کشور انگلیس ........ و آمریکای .......
راستی میدونین اصلی ترین نقص گفتگوی تمدنهای خاتمی چی بود ؟ این بود که خاتمی به اصلی ترین مانع گفتگوی تمدنها که همون نظام کثیف استکباری و سلطه جوی آمریکایی اسراییلی انگلیسی اشاره نکرد و فقط دست روی فقر محیط زیست و ناامنی و فساد اخلاقی و امثالهم اشاره کرد بخاطر همین هم بود که کشورای غربی باهاش زیاد مخالفت نکردن چون در واقع نظریه آقای خاتمی مانعی در برابر نظامهای استکباری محسوب نمیشد
گفتگوی تمدن از همه خواست که اسلحه را زمین بگذارند ولی نکته جالب همون سال گفتگوی تمدنی آمریکا اسلح را برداشت عراق افغانستانو فتح کردن و ما اسلح را زمین گذاشتیم بازم روتون می شه از گفته گوی تمدنی دفاع کنید متاسف برای خودمون که هنوز نتونستیم تا الان 153 در اینجا روشن کنیم که مثبت ندن
با یاری خدا دوباره از سر میگیریمش!
یه روز خوب میاد!
منتظر باش تا یه روز خوب واست بیاد ... !
عرض کنم که اصولن گفتگوی تمدن ها به نام آقای خاتمی و توسط سازمان ملل متحد به ثبت جهانی رسیده است و یک سال هم یعنی سال 2001 ( سال آغازین هزاره ی سوم ) به این نام نامگذاری شد و ثبت شد و تمام شد و رفت. هیچ کاری اش هم نمیشه کرد . تنها رییس جمهور ایرانی که سالی به نام او و ایده ی او در جهان ثبت شد رییس جمهور عزیزمان آقای خاتمی است و تمام دنیا به افتخار او و ایده ی او بلند شدند و کف زدند ( کسی سالن رو ترک نکرد صراط جون !!! ) . حالا شماها اگر عرضه دارید و حرفی برای گفتن ( نه از اون حرف ها که فقط جمع خودتون قبول اش داره ها) برید ببینم عرضه ی همچین کاری دارید یا نه ، البته اختلاس 3000 میلیاردی هم که در این دولت ثبت شد کم افتخاری نیست برای شما طرفداران اش !!! امیدوارم با چاپ این مطلب حسن نیت خودتون رو در برقراری یک گفتمان ساده نشون بدین تا بعد یواش یواش با مفهوم گفتگوی تمدن ها آشنا بشوید
یا علی
مشکل شما اینه که دنیا رو فقط در پنج، شش کشور خلاصه می کنید و نظر اینها رو نظر کل دنیا می دونید.
اینکه هر کسی بیاد و از فرمایشات امام(ره) سواستفاده بکنه ، متاسفانه امروزه این موارد بسیار زیاده و یک مثال بارزش هم خود شما هستین ، ولی :
اولن امام (ره) این مطلب رو در مورد همه ی موارد نفرمودند ، مثلن دانش آموزان المپیادی ما که در جشنواره های جهانی مورد تشویق قرار می گیرند، یا اینکه هنرمندان خوب کشورمان در جشنواره های جهانی مورد تایید و تقدیر قرار می گیرند یا اینکه سیاستمدارن و پزشکان و ورزشکاران و ااووووه مثال خیلی زیاده که بگم، باز هم مصداق این حرف امام قرار می گیرند ؟؟؟ نشد دیگه برادر مثلن ارزشی، امام (ره)هیچ وقت نفرمودند که شما برادرهای ارزشی فکر کردن و به کار انداختن عقل تون رو تعطیل کنید !!!
دومن اینکه اون کشورهایی که من بهشون اشاره کردم پنج شش تا نبودند برادر مثلن ارزشی، 193 کشور عضو سازمان ملل متحد متحد بودند ، همشون باهم تایید کردند ، پنج شش کشوری که فرمودید ، کشورهای هستند که فقط موقعی که شماها سخنرانی دارید در جلسه حاضر هستند ، فقط پنج الی شش تا ( همشون هم دست بر قضا کشورهای کمونیستی هستند که طبق اصول دین اسلام حتی معامله کردن با اونها هم دارای اشکال است !!! اسم ببرم ؟؟ بگمممم ؟؟) آره برادر ، موقع سخنرانی آقای خاتمی تمام اعضا به اتفاق سراپا گوش بودند، فقط یک سری گوش توی کشور خودمون اون هم از روی بغض و حسد بسته شده بود نمی دونم چرا ؟؟؟
یا علی
لطفن عصبانی نشوید، متاسفانه شما عادت دارن هر حرف مخالفی که می شنوید سریع جبهه می گیرید و به طرف مقابل تهمت خیانت و مرتد بودن و طرفدار استکبار جهانی بودن می زنید، ولی حقیقت همیشه تلخه چرا ؟؟؟ چون آقای خاتمی نرفتند توی سازمان ملل بگن آبراهام لینکلن شهیده ( هر چند که مطمئن هستم شما معنی واقعی شهادت رو هم نمی دونید، ولی اشکال نداره ) اگه قرار بود از این حرف ها بزنه که می شد مثل شما و رییس جمهور محبوب تون، ایشون صحبت از گفتگوی بین تمدن ها کردند ، تمدن می دونین یعنی چی ؟؟ سازمان ملل می دونید کجاست ؟؟ سازمان ملل جایی که همه ی کشورها و فرهنگ های متفاوت روی کره ی زمین توی اون جمع می شوند و تصمیم گیری می کنند ، اگر شما واقعن از اون جا بدتون می یاد چرا هفت سال پشت هم با صد و شصصصصتتتتت نفر می رید پیک نیک ؟؟ بمونین توی غار تنهایی خودتون و توی تفکرات خودتون پوزه ی استعمار رو به خاک بمالید. با پول های اختلاس شده هم زندگی رو ادامه بدین!!!
یا علی
سخت است فهماندن حقیقت به کسی که برای نفهمیدن آن پول می گیرد
یا علی
""محور شرارت""
من شما رو محترم خطاب کردم، و منظورم از اختلاس شما نبودین، گفتم شماها یعنی اونهایی که شما طرفدارشون هستین
بعدش هم اگر ممکنه یکی از محاسن این دولت رو بنویسین، در زمینه ی تبعیت از رهبری ؟؟؟ مرخصی 10 روزه ؟؟؟ جریان انحرافی ؟؟ مبارزه با بیکاری ؟ مبارزه با فساد ؟ مبارزه با تورم ؟ سیاست خارجی ؟ دریاچه ارومیه ؟؟ 3000 میلیارد ؟؟ دلار 2600 تومنی ؟؟ رابطه با کشورهای قدرتمند مسلمان مثل ترکیه و عربستان ؟؟ یا رابطه با کشورهای کمونیست و منکر وجود خدا مثل چین و کره شمالی و ونزوئلا و نیکاراگوئه ؟؟؟ بگید دیگه !!! چه جوری پوزه ی استکبار رو به خاک مالیده که رفته اونجا میگه ما باید با آمریکا رابطه داشته باشیم هااااا ؟؟؟ روتون میشه این جا بیایید و این حرف ها رو بزنید ؟؟ ممکنه چشم نداشته باشید ولی عقل که دارید !!!
یا علی
اینکه همه تمدنها و اقوام اختلافاتشون بر اساس گفتگو حل کنند ایراد داره ؟
خب مرد باشید و مثل یه مسلمان واقعی بگید ما با خاتمی مشکل داریم و چون این نظریه هم اون داده باهاش مخالفیم . اعتراف کنید مغرضید .
گوینده حرف حق مهم نیست کیه . حرف حق حقه حالا هرکسی میخواهد بگوید بگوید .
اونهایی که مخالف نظریه گفتگوی تمدنها هستند از ظرفدارن نظریه برخورد تمدنها هستند .
اگه بوش نباشی منطقت مثل اونه
بوش هم می گفت: "یا با باشید یا با تروریست ها" ... از نظر شماها راه سومی وجود نداره!
بی منطق حرف می زنی ها !!!
این ظاهر قضیه هست که گفتگوی جهانی و صلح بین الملل و ...
اینها واسه بازی و سرگرمی هستش که من و تو رو سرگرم کنن
والا مگه میشه ما با امثال اسرائیل گفتگوی تمدن ها داشته باشیم!!!
من با گفتگوی تمدن ها موافقم اما نه با ورژن خاتمی اش!
بازم بگم ...!
مثنوی صد من کاغذ است این هشت سالی که گذشت.
ایرانی ممه ای بود که آنرا لولو برد.
تفكر به گفتگوي تمدنها سواد ميخواهد كه افراد مخالف ندارند .
گفتگوی تمدن ها = گفتار نیک + رفتار نیک + کردار نیک + اخلاق نیک + همه چی نیک !!!
جمع کنید این مسخره بازی ها رو طرفداران تمدن ها!!!
ما صلح توام با اقتدار و سربلندی رو قبول داریم
اینی که شما بهش میگین صلح، صلح نیست بردگی هست!
ولی اقتدار و صلابت داشته باشیم
متاسفم
ما افتخار می کنیم که پا برهنه ها دور ور مون بوده همون زمان پیامبر پابرهنه ها حمایت کردن زمان حضرت علی هم همین پابرهنه ها از مولا علی دفاع کردن زمان اول انقلابم امام دلش خوش به همین پابرهنه ها بود موقع جنگ فقط این پابرهنه ها اومدن جنگ نه آقا زاده ها
الانم بعد انقلاب تنها دواتی که بعد از 25 سال اومد طرفدار پابرهنه ها این دولت بودت بود
(شما پابرهنه ها به جای حرف عمل کردید نه مثل بقیه شعار دادید )
امام خمینی
(صمد آقا مردم ایران رو دوست داره)
كساني كه اين طرح را طرحي مسخره مي دانيد: محمد خاتمي،رئيس جمهور محبوب وقت،با اين كار به دنيا_چه غرب و چه شرق_فهماند كه ايران كشور متمدّني است و اگر شما تمدن ايران را قبول نداريد به چه دليل به ايراني بودن خود افتخار مي كنيد.
((حالا خوبه اين طرح بهتر از طرح هدفمندي يارانه هاست كه هدفش بدبخت كردن مردمه)).
از شوخي گذشته بعضي ها به دليل حسادتي كه به خاتمي دارند اين طرح را قبول ندارند و آن را مسخره مي دانند.
بنده افتخار مي كنم كه در اين روز به دنيا آمده ام(هرچند ربطي به موضوع نداشت.)
به اميد روزي كه سيد محمد خاتمي برگردد و ايران را به اوج اقتدار برساند.
ياحق
آزاداندیش بگو دستآورد این ایده چه بوده؟
خیلی ها حرف زدن از صلح و صفا و صمیمیت و ... ولی در آخر هیچی!
یا علی
والسلام
بحث سر اینه که قبلا که فلانی رئیس جمهور بوده چه کار کرده و چه نکته مثبتی در کارنامه اش وجود داشته
بحث بر سر نقد گفتمان هاست...
مخصوصا اونجا که گفتی:
«بعضی ها بجای حمایت و پشتیبانی از ولایت رفتند پشت سر ولایت قایم شدند.
همين كه يك دبيرخانه درنهادبين مللي سازمان ملل بنام اين پيشنهادتاسيس وتشكيل شد خودنشان ازاهميت اين موضوع دارد
پس بياييدكمي واقع نگرباشيم
والله که نخوندی
مرگ بر جورج سوروس و دوستانش
""""""""""محورشرارت""""""""""""