۰۵ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۵

طنز/ رمزگشایی از «یه توپ دارم قل قلیه»

عده ای دیگر اعتقاد دارند که این کار سفارشی است از تیم ملی فوتبال فرانسه که پرچم سرخ و سفید و آبی دارد و برای جام جهانی سروده شده باشد و او هم که مانند ما مشکل مالی داشته، مجبور شده این کار تینیج! را بسراید.
کد خبر : ۸۰۸۹۸

نقدی بر شعر «یه توپ دارم قل قلیه» - صابر قدیمی


قبل از هر چیز می خواهم بگویم این شعر یکی از عمیق ترین اشعاری است که تا به حال با آن مواجه شده ام و شاعر آن فیلسوف و اندیشمندی بسیار بزرگ است و حیف نمی دانم کیست! احتمال می دهم این اثر برای قرن یکم یا نهایتا دوم باشد که اشراف مولف بر هرمونوتیک، دیالکتیک، مضامین اروتیک و حتی سیاتیک! جای بسی شگفتی است. من مصرع به مصرع جلو می روم و شما را با عمق این ابیات آشنا می کنم.

یه توپ دارم قل قلیه:
در همان ابتدای کار شاعر مرزها را می شکند و نشان می دهد که با شاعری آوانگارد با دغدغه های جهانی مواجهیم. "توپ" در اینجا استعاره از زمین است و قل قلی بودن توپ تلمیح دارد به داستان نوستالژیک "کدو قل قله زن" و یا تواردی است بر: "نه فلفلی ،نه قلقلی، نه مرغ زرد کاکلی!..." که از حافظه بالای شاعر نشأت می گیرد.

سرخ و سفید و آبیه:
این مصرع بسیار بحث بر انگیز است. عده ای از منتقدین اعتقاد دارند که اصل این مصرع "سرخ و سپید و سبزه"!(پرچم ایران) بوده و او می خواسته حس ناسیونالیستی خود را القا کند که بنا به مسائل سیاسی روز شاعر برای کسب مجوز، آن را از سبز به آبی تغییر داده است. البته در هر دو حالت قافیه را به باقالی فروش سر کوچه واگذار کرده، زیرا "آبیه "و یا "سبزه "با "قل قلیه " قافیه نیست. مثلا "قل قلیه" با "باقالیه" ،یا "چه عالیه"، یا "چه حال و احوالیه" قافیه است. بگذریم، عده ای دیگر اعتقاد دارند که این کار سفارشی است از تیم ملی فوتبال فرانسه که پرچم سرخ و سفید و آبی دارد و برای جام جهانی سروده شده باشد و او هم که مانند ما مشکل مالی داشته، مجبور شده این کار تینیج! را بسراید.
البته من با نظر دوم کاملا مخالفم. دلیلش هم شعری است که الان برای شما مطرح می کنم که هزار سال پیش فردوسی بزرگ با استفاده از این ترانه آن شعر را سروده که منتشر نشده و دست به دست به من رسیده و حالا برایتان می خوانم تا ببینید که این کار قدمتی بیش از هزار سال دارد:
(یکی توپ دارم که آن قل قل است/میان زمین و هوایش ول است/ و رنگش که سرخ آبی و هم سپید، چنین نعمتی در دو عا لم که دید؟!) که مشخص است این کار خواسته و یا ناخواسته تقلیدیست از شعر "یه تو پ دارم..."

می زنم زمین هوا می ره:
به به! شما بعد از شنیدن این بیت بلافاصله یاد شعر "ما ز بالاییم و بالا می روییم/ما ز دریاییم و دریا می رویم" می افتید و اشاره دارد به اینکه انسان روزی از هوا به زمین آمد و بعد از مدتی به هوا یا همان آسمان باز می گردد و قطره های وجودی ما در نهایت به دریایی که احتمالا سرخ و سفید و آبی است، می پیوندد و در اصل توپ استعاره ای است از انسان معلق در زمین و هوا. عجالتا مطلبی به ذهنم رسید. شاید بعد از سروده شدن این شعر به صورت اصلی یعنی "سرخ و سفید و سبزه"، طرفداران استقلال به شاعر اعتراض کرده باشند که یا رنگ آبی را در شعر می آوری یا تحریمت می کنیم و شاعر مفلوک مجبور به تعویض رنگ شده باشد!...

من این توپ و نداشتم:
روایتگر این بیت خاک است. اشاره دارد به اینکه این توپ که همان گوهر انسان است در ابتدا درون خاک یا همان جسم قرار نداشته و بعدا این توپ را به دست آورده است. همانطور که حافظ می فرماید: "آسمان جور امانت نتوانست کشید، قرعه فال به نام من دیوانه زدند"، کلمه من در هر دو بیت، مجازی است از خاک، آن هم با علاقه ظرف از مظروف (مراجعه شود به کتب علم بیان)

مشقامو خوب نوشتم:
اشاره دارد به عمل و کردار خوب. انسان اگر در کلاس دنیا شاگرد خوبی باشد و مشق هایش که همان مشقات هستند را به درستی حل کند و یا بنویسد، مسلماً شایسته تقدیر و جایزه خواهد شد و معلمش به او می گوید:"تو خود نمره بیستی، تو مثه هیچ کسی نیستی" و وای بر دانش آموزی که عمل درستی نداشته باشد. در انتهای سال وقتی کارنامه اش را به دست چپش می دهند، ناگزیر با اندوه می خواند: "آخر شدم رفوزه، والا دلم می سوزه!"...
 

بابام به من عیدی داد:
البته شاید این شعر در روز 29 اسفند نوشته شده باشد که در این صورت "مشقامو خوب نوشتم"حشو است، چون به رسمی کهن، پدر ها در عید باید عیدی بدهند، حالا چه مشقاشمو خوب نوشته باشم یا ننوشته باشم! و در کل بیت بالا اشاره دارد که جواب خوبی، خوبی است و به قول شاعر: "از مکافات عمل غافل نشو، گندم از گندم بروید جو زجو"

یه توپ قل قلی داد:
در اینجا یک تکنیک جالب و رایج در قرن معاصر را می بینیم که به آن ردالمطلع می گویند که در صنایع علم بدیع مطرح می گردد...  
باید اضافه کنم تمامی این سطور پیرامون لایه اول این اثر ماندگار است. بعضی از منتقدین تا 9 لایه برای این شعر در نظر گرفته اند که زبان قاصر بنده کوتاه است در مواجه شدن با این شاهکار زبان پارسی...

نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۲ - ۰۵ مهر ۱۳۹۱
۳
۳
با با دیگه از بی مطلبی به هجویات رسیده اید. این چرندیات چیه آورده اید؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۹ - ۰۵ مهر ۱۳۹۱
۵
۰
جالبه ، اشاره است به نقد توهم و توهم نقد که در ایران باب شده . احسنت دستتان درد نکند
احمدی فر
|
Netherlands
|
۱۲:۰۴ - ۰۸ مهر ۱۳۹۱
۲
۰
بسیار زیبا بود.بسیلذت بردیم