۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۶
دلدار

زلزله اصلی در آذربایجان اسلام!

روزها گذشت همچون روزهای سخت قبل تر از آن: روزهای سخت قیام و مبارزه،روزهای فراق یار، روزهای تلخ و شیرین جهاد مقدس، روزهای تاریک نوشیدن جامی پر زهر، روزهای به شماره افتادن نفسهای یار...
کد خبر : ۷۵۶۰۴

به گزارش سرویس وبلاگ صراط؛نویسنده وب سایت  دلدار در آخرین به روزرسانی وب سایت شخصی خود نوشته است:


زلزله که شد همه ی افراد قبیله نظرات و افکارشان منعطف شد به آن، به آن زلزله. آمار می گفت عده ی زیادی زیر آوار کشته شده بودند و عده بسیار زیادی هم آواره یعنی بی سرپناه گشته بودند. همه ی افراد قبیله به کمک برخاستند و یا برخواستند که کاری کنند و بار اضافه ای را که بر دوش بازماندگان بود کم کنند.

از قبیله های دیگر که هم کیش هم بودند عده ای برای کمک آمدند اما افراد قبیله آنها را به میان خود راه ندادند تشکرکردند و برشان گرداندند؛ می گفتند خودمان امکانات و توانایی لازم را داریم و نیازی به کمک شما نیست الحمدلله. از طرف دیگر باشناختی که از آنها داشتند چهره سالوس و ریاکارشان دست قبیله آمده بود. و باز از طرفی دیگر در چند وقت اخیر کارنامه خوبی از این چند قبیله ریاکار بدستشان نرسیده بود؛ کارنامه ی بدِ برخوردِ بدشان با قبیله ی مقاومت و نحوه ی همپیاله شدن ایشان با قبیله ی دشمن و آن هم برای نابودی قبیله ی مقاومت.

روزها گذشت همچون روزهای سخت قبل تر از آن: روزهای سخت قیام و مبارزه،روزهای فراق یار، روزهای تلخ  و شیرین جهاد مقدس، روزهای تاریک نوشیدن جامی پر زهر، روزهای به شماره افتادن نفسهای یار،روزهای فقدان پیر مهربان نهضت، روزهای طاقت فرسای بازسازی خرابات، روزهای ناامید کننده تعلیق و گذار سیاسی، روزهای تحریم و تهدید و تحدید.

روزها گذشت و حوادث آمدند و رفتند، ولی قبیله همچنان مصمم بود برای رسیدن به هدفی پاک و قدیمی ولی بکر و زیبا: آزاد سازی سرزمین مقدسی که پاره ی تنِ کیش و آئین قبیله بود، سرزمینی که در چنگال غده ای سرطانی اسیر شده بود. سرزمینی که  مردم بسیار زیادتری  نسبت به زلزله ی اخیر برای آزادیش جان باخته و یا آواره گشته بودند.

آری فلسطین پاره تن آئین کهن قبیله بود و هست!