پس از داریوش بایمانی که لقب چاقترین مرد ایران را با وزن ۳۴۰ کیلو یدک میکشید و بعد از عمل جراحی بای پس معده فوت شد، این بار نوبت لیلا شجاعی ساکن روستای کوخان شهر بانه بود که با وزن ۳۵۰ کیلو، نامش به عنوان یکی از چاقترین زنان ایرانی مطرح شود. البته عمر او هم به دنیا باقی نبود و چند روز پیش با وجود تلاشهای عوامل اورژانس جان خود را از دست داد.
لیلا دومین همسر سعید ۶۲ ساله بوداولین همسرش فوت کرد و بعد با لیلا ازدواج کرد. ۹ سال از زندگی زناشوییشان میگذشت که پیرمرد برای بار دوم همسرش را از دست داد. او در گفتگو با جامجم در مورد همسرش لیلا گفت: «یک روز که به به بازار بوکان رفته بودم، او را دیدم که مشغول دستفروشی بود. خودم گدا هستم و از این راه اموراتم را میگذرانم. از او خوشم آمد و پیشنهاد ازدواج دادم.
پدر و مادر لیلا فوت شده بودند، اما با اطلاع خواهر و برادرش با او ازدواج کردم و بعد او را به روستای محل زندگیام در کوخان بانه بردم. لیلا به خاطر چاقی و وزن بالایی که داشت، نه میتوانست غذا درست کند و نه به من و خانه رسیدگی میکرد. برای همین هر هفته دو بار خواهرم به خانهام میآمد و کمبودهای زندگیام را برطرف میکرد. لیلا حتی نمیتوانست به دستشویی برود یا حمام کند. برای همین وقتی در خانه بودم، به او کمک میکردم تا نیازهایش را رفع کند.»
روز حادثه، حال لیلا بد شده بود و احساس سرگیجه میکرد. همسرش که متوجه شرایط او شده بود، با اورژانس تماسگرفت: «آمبولانس که آمد، هیچکس نمیتوانست لیلا را بلند کند و داخل آمبولانس بگذارد، از بس که چاق و بزرگ بود، حتی داخل آمبولانس هم جا نمیشد. خیلی تلاش کردند او را زنده نگه دارند، اما نشد و فوت کرد. بعد از مرگ او، با خواهر و برادر خودم و لیلا تماس گرفتم، اما کسی نیامد. برای همین، شهرداری خودش لیلا را کفن و دفن کرد. من لیلا را خیلی دوست داشتم. با اینکه به خاطر چاقی، در خانه کار نمیکرد، اما از مرام مردانگی به دور بود که او را طلاق دهم و برای همین تا آخرین لحظه کنارش بودم.»
کفن و دفن بیمار با کمک شهرداری بانه
دکتر محمد شاهویسی، مدیر شبکه بهداشت و درمان شهر بانه درباره این خبر گفت: «بیمار، خانمی بود که ۱۰ سال زمینگیر بود و سابقه ناراحتیهای مزمن قلبی، تنفسی و هایپرلیپیدیمی شدید داشت. این اولین باری نبود که برای رسیدگی به بیمار با اورژانس تماس میگرفتند و رسیدگی به وضعیت اوسابقه داشت. این بار نیز به علت تنگینفس و درد سینه تماس گرفته بودندکه البته طبق اعلام و معاینات پزشک بیمار علائم کرونایی نداشت. دو روز قبل ساعت ۱۱ و ۴۸ دقیقه با پایگاه ۱۱۵ منطقه کانی سور تماس گرفته شد و ساعت ۱۲ و ۱ دقیقه همکاران به روستای کوخان در بانه اعزام شدند. در محل، همکاران و اطرافیان موفق نشدند بیمار را به دلیل وزن بسیار بالا و ابعادی که داشت، به آمبولانس انتقال دهند.
پس از مدتی، حال بیمار نامساعد شد و همکاران عملیات احیاء را آغاز کردند که ۴۰ دقیقه طول کشید، اما متاسفانه موفقیتآمیز نبود و بیمار ساعت ۱۴ و ۱۵ دقیقه فوت شد. پس از فوت، همکاران، او را با آمبولانس آتشنشانی به سردخانه بیمارستان صلاحالدین ایوبی شهر بانه منتقل کردند، اما بهدلیل ابعاد بیمار، از در سردخانه رد نشد. به همین دلیل، در همان آمبولانس هماهنگیهای لازم با پزشکی قانونی و دادگاه انجام شد تا پزشکی قانونی در همان آمبولانس او را معاینه کنند. پزشکی قانونی نیز پس از معاینه فرد فوت شده و تنظیم صورت جلسههای آگاهی و به دستور دادگاه، گواهی فوت را صادر کرد و توسط شهرداری بانه و با هزینه این سازمان به خاک سپرده شد.»
لیلا دومین همسر سعید ۶۲ ساله بوداولین همسرش فوت کرد و بعد با لیلا ازدواج کرد. ۹ سال از زندگی زناشوییشان میگذشت که پیرمرد برای بار دوم همسرش را از دست داد. او در گفتگو با جامجم در مورد همسرش لیلا گفت: «یک روز که به به بازار بوکان رفته بودم، او را دیدم که مشغول دستفروشی بود. خودم گدا هستم و از این راه اموراتم را میگذرانم. از او خوشم آمد و پیشنهاد ازدواج دادم.
پدر و مادر لیلا فوت شده بودند، اما با اطلاع خواهر و برادرش با او ازدواج کردم و بعد او را به روستای محل زندگیام در کوخان بانه بردم. لیلا به خاطر چاقی و وزن بالایی که داشت، نه میتوانست غذا درست کند و نه به من و خانه رسیدگی میکرد. برای همین هر هفته دو بار خواهرم به خانهام میآمد و کمبودهای زندگیام را برطرف میکرد. لیلا حتی نمیتوانست به دستشویی برود یا حمام کند. برای همین وقتی در خانه بودم، به او کمک میکردم تا نیازهایش را رفع کند.»
روز حادثه، حال لیلا بد شده بود و احساس سرگیجه میکرد. همسرش که متوجه شرایط او شده بود، با اورژانس تماسگرفت: «آمبولانس که آمد، هیچکس نمیتوانست لیلا را بلند کند و داخل آمبولانس بگذارد، از بس که چاق و بزرگ بود، حتی داخل آمبولانس هم جا نمیشد. خیلی تلاش کردند او را زنده نگه دارند، اما نشد و فوت کرد. بعد از مرگ او، با خواهر و برادر خودم و لیلا تماس گرفتم، اما کسی نیامد. برای همین، شهرداری خودش لیلا را کفن و دفن کرد. من لیلا را خیلی دوست داشتم. با اینکه به خاطر چاقی، در خانه کار نمیکرد، اما از مرام مردانگی به دور بود که او را طلاق دهم و برای همین تا آخرین لحظه کنارش بودم.»
کفن و دفن بیمار با کمک شهرداری بانه
دکتر محمد شاهویسی، مدیر شبکه بهداشت و درمان شهر بانه درباره این خبر گفت: «بیمار، خانمی بود که ۱۰ سال زمینگیر بود و سابقه ناراحتیهای مزمن قلبی، تنفسی و هایپرلیپیدیمی شدید داشت. این اولین باری نبود که برای رسیدگی به بیمار با اورژانس تماس میگرفتند و رسیدگی به وضعیت اوسابقه داشت. این بار نیز به علت تنگینفس و درد سینه تماس گرفته بودندکه البته طبق اعلام و معاینات پزشک بیمار علائم کرونایی نداشت. دو روز قبل ساعت ۱۱ و ۴۸ دقیقه با پایگاه ۱۱۵ منطقه کانی سور تماس گرفته شد و ساعت ۱۲ و ۱ دقیقه همکاران به روستای کوخان در بانه اعزام شدند. در محل، همکاران و اطرافیان موفق نشدند بیمار را به دلیل وزن بسیار بالا و ابعادی که داشت، به آمبولانس انتقال دهند.
پس از مدتی، حال بیمار نامساعد شد و همکاران عملیات احیاء را آغاز کردند که ۴۰ دقیقه طول کشید، اما متاسفانه موفقیتآمیز نبود و بیمار ساعت ۱۴ و ۱۵ دقیقه فوت شد. پس از فوت، همکاران، او را با آمبولانس آتشنشانی به سردخانه بیمارستان صلاحالدین ایوبی شهر بانه منتقل کردند، اما بهدلیل ابعاد بیمار، از در سردخانه رد نشد. به همین دلیل، در همان آمبولانس هماهنگیهای لازم با پزشکی قانونی و دادگاه انجام شد تا پزشکی قانونی در همان آمبولانس او را معاینه کنند. پزشکی قانونی نیز پس از معاینه فرد فوت شده و تنظیم صورت جلسههای آگاهی و به دستور دادگاه، گواهی فوت را صادر کرد و توسط شهرداری بانه و با هزینه این سازمان به خاک سپرده شد.»