از اصغر فرهادی تا رضا عطاران این درگذشت را تسلیت گفتند. سیروس گرجستانی صبح پنجشنبه ۱۲ تیرماه بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت. مراسم تشییع پیکر او امروز در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار میشود.
زورنامه ایران نوشت: اصغر فرهادی: سیروس گرجستانی نازنین و دوستداشتنی، افسوس...
ستاره اسکندری: عمو سیروس جان، از دیروز دارم فکر میکنم چرای توی مرگ «ستاره» شدین! وقتی زندهاین پس بقیه کجان تا فریادتون بزنن و بگن که چه تنومند هستین. دارم فکر میکنم شماها دونه دونه میرین و ما دونه دونه عکسهامون رو با شما میذاریم و بعد زود فراموش میکنیم تا خبر رفتن نفر بعد بیاد، عمو سیروس جان شما که میرین تاریخ رو هم با خودتون میبرین. خاطرههامون میشه همین عبور تند از صفحههای مجازی، ذهنهایی که فقط یاد میگیره تند تند گذر کنه... همه چیز تند تند تنده... حتی فرصت عزاداری نیست اینقدر که مرگ تولید مثل میکنه اینجا... روحتون شاد که اینقدر خوب و با صفا بودین
رضا عطاران: این دنیا ده شایی هم نمیارزه... مرد دوست داشتنی، سیروس گرجستانی عزیز.
شهاب حسینی: خوششانس بودم که در مسیر حرفهای دفعاتی در کنار سیروس گرجستانی حضور داشتم و از مصاحبتش بهرهمند بودم. درخشانترین خاطرهام از او صفا و زلالی کم نظیر جاری در وجودش بود. شبی گپی خاطرهانگیز داشتیم یادش بخیر.
حمیدرضا آذرنگ: افیون را چاره جز تقلیل نیست. باید ذره ذره خودمون رو ترک بدیم از این زندگی. سیروس جان، مدتی بود دلتنگ شنیدن صدات بودم و هی تعلل کردم و تماس نگرفتم گفتم تو این شرایط دلتنگیها و دل غصههامو باهات قسمت نکنم که نکنه دل نازنینت لک برداره رفیق محرم. اما نه... دروغه... توجیهه... باید میزدم. باید میاومدم میدیدمت... آخ دلم داره میسوزه... رفیق
پرویز پرستویی: سیروس جان. برادر عزیز، همکار خوب، همسفر نازنین، آخه چرا؟ قربونتون برم، یاد روزهای خوب در اداره تئاتر، یاد ناهارهای هر روز دو قاشقه تو قهوهخونههای خیابون منوچهری، خیابون جمهوری، یاد پرسهزدنهای تو خیابون و اشک ریختن از شرایط سخت روزگار، یاد سفرهای تئاتر در غربت، یاد پشت صحنههای تئاتر بلبل سرگشته، عشقآباد، سریال امام علی، فیلم آدم برفی... یاد، یادت بخیر، یادش بخیر
سعید آقاخانی: روحت شاد عمو سیروس عزیز
بهاره کیانافشار: خبر تلخ، عین خود زهر. چقدر نازنین بودید و بیریا و زلال؛ چقدر از همکاریهای با شما خاطره خوب دارم، از کلاه پهلوی که هم سرویس در مسیر طولانی کار بودیم و راه با کلام شیرین شما کوتاه میشد تا انرژی همیشه مثبت و روی گشاده و مهربونتون در فیلم سگ بند کار مشترک آخر، شما ویژه بودین و بیتکرار... سفرتون امن در آغوش نور و مهربانی...
بهروز شعیبی: سفر بخیر. همیشه از دیدن بازیهایتان لذت بردم، یاد خاطرات خوب همکاری با شما بخیر.
احمد مهرانفر: سختکوش، مهربان، دلسوز و عاشق بازیگری، سفرت بخیر عمو سیروس، برایمان خاطرهساز بودی. بدرود.
امیرجعفری: سیروس خان گرجستانی رفتنت شوک بزرگی بود. غصههای زیادی با دیدن هنر و نقش آفرینی شما از دلمان بیرون رفت. هنرتان در خاطراتمان جاودان باقی میماند.
مهدی سلطانی: از دست دادن سخته. از دست دادن بعضیها سختتر. بهخاطر خاطرات خوبی که برامون ساختن.
امیر آقایی: شما تکرار نمیشوید، از مرام و از معرفت و مهربانی.
مهران احمدی: او هم گریخت. رسمش این نبود لوطی. مگه قرار نبود سگ بند رو با هم تو سینما ببینیم؟! اما تو قرار رو بهم زدی پهلوون. دلم تنگت شد آقا جان.
جواد عزتی: عمو سیروس مهربان سفر به خیر. دیر یا زود دور هم جمع خواهیم شد.
بهناز جعفری: هرگز هرگز هرگز آن همه صداقت درچشمانی نخواهم یافت. آن همه صداقت در کارتان و مهرتان.
الهام پاوهنژاد: اون همه شور و نشاط و زندگی. باورم نمیشه لوطی نباشه که برامون بخونه. عمو سیروس سفر به سلامت.
زورنامه ایران نوشت: اصغر فرهادی: سیروس گرجستانی نازنین و دوستداشتنی، افسوس...
ستاره اسکندری: عمو سیروس جان، از دیروز دارم فکر میکنم چرای توی مرگ «ستاره» شدین! وقتی زندهاین پس بقیه کجان تا فریادتون بزنن و بگن که چه تنومند هستین. دارم فکر میکنم شماها دونه دونه میرین و ما دونه دونه عکسهامون رو با شما میذاریم و بعد زود فراموش میکنیم تا خبر رفتن نفر بعد بیاد، عمو سیروس جان شما که میرین تاریخ رو هم با خودتون میبرین. خاطرههامون میشه همین عبور تند از صفحههای مجازی، ذهنهایی که فقط یاد میگیره تند تند گذر کنه... همه چیز تند تند تنده... حتی فرصت عزاداری نیست اینقدر که مرگ تولید مثل میکنه اینجا... روحتون شاد که اینقدر خوب و با صفا بودین
رضا عطاران: این دنیا ده شایی هم نمیارزه... مرد دوست داشتنی، سیروس گرجستانی عزیز.
شهاب حسینی: خوششانس بودم که در مسیر حرفهای دفعاتی در کنار سیروس گرجستانی حضور داشتم و از مصاحبتش بهرهمند بودم. درخشانترین خاطرهام از او صفا و زلالی کم نظیر جاری در وجودش بود. شبی گپی خاطرهانگیز داشتیم یادش بخیر.
حمیدرضا آذرنگ: افیون را چاره جز تقلیل نیست. باید ذره ذره خودمون رو ترک بدیم از این زندگی. سیروس جان، مدتی بود دلتنگ شنیدن صدات بودم و هی تعلل کردم و تماس نگرفتم گفتم تو این شرایط دلتنگیها و دل غصههامو باهات قسمت نکنم که نکنه دل نازنینت لک برداره رفیق محرم. اما نه... دروغه... توجیهه... باید میزدم. باید میاومدم میدیدمت... آخ دلم داره میسوزه... رفیق
پرویز پرستویی: سیروس جان. برادر عزیز، همکار خوب، همسفر نازنین، آخه چرا؟ قربونتون برم، یاد روزهای خوب در اداره تئاتر، یاد ناهارهای هر روز دو قاشقه تو قهوهخونههای خیابون منوچهری، خیابون جمهوری، یاد پرسهزدنهای تو خیابون و اشک ریختن از شرایط سخت روزگار، یاد سفرهای تئاتر در غربت، یاد پشت صحنههای تئاتر بلبل سرگشته، عشقآباد، سریال امام علی، فیلم آدم برفی... یاد، یادت بخیر، یادش بخیر
سعید آقاخانی: روحت شاد عمو سیروس عزیز
بهاره کیانافشار: خبر تلخ، عین خود زهر. چقدر نازنین بودید و بیریا و زلال؛ چقدر از همکاریهای با شما خاطره خوب دارم، از کلاه پهلوی که هم سرویس در مسیر طولانی کار بودیم و راه با کلام شیرین شما کوتاه میشد تا انرژی همیشه مثبت و روی گشاده و مهربونتون در فیلم سگ بند کار مشترک آخر، شما ویژه بودین و بیتکرار... سفرتون امن در آغوش نور و مهربانی...
بهروز شعیبی: سفر بخیر. همیشه از دیدن بازیهایتان لذت بردم، یاد خاطرات خوب همکاری با شما بخیر.
احمد مهرانفر: سختکوش، مهربان، دلسوز و عاشق بازیگری، سفرت بخیر عمو سیروس، برایمان خاطرهساز بودی. بدرود.
امیرجعفری: سیروس خان گرجستانی رفتنت شوک بزرگی بود. غصههای زیادی با دیدن هنر و نقش آفرینی شما از دلمان بیرون رفت. هنرتان در خاطراتمان جاودان باقی میماند.
مهدی سلطانی: از دست دادن سخته. از دست دادن بعضیها سختتر. بهخاطر خاطرات خوبی که برامون ساختن.
امیر آقایی: شما تکرار نمیشوید، از مرام و از معرفت و مهربانی.
مهران احمدی: او هم گریخت. رسمش این نبود لوطی. مگه قرار نبود سگ بند رو با هم تو سینما ببینیم؟! اما تو قرار رو بهم زدی پهلوون. دلم تنگت شد آقا جان.
جواد عزتی: عمو سیروس مهربان سفر به خیر. دیر یا زود دور هم جمع خواهیم شد.
بهناز جعفری: هرگز هرگز هرگز آن همه صداقت درچشمانی نخواهم یافت. آن همه صداقت در کارتان و مهرتان.
الهام پاوهنژاد: اون همه شور و نشاط و زندگی. باورم نمیشه لوطی نباشه که برامون بخونه. عمو سیروس سفر به سلامت.