۰۲ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۱

این خود ما نبودیم؟

فصل دوم سریال «لیسانسه ها» همان بود که از سروش صحت انتظار می رفت؛ حتی از نظر پختگی، چند گام نسبت به فصل اول جلو آمد.
کد خبر : ۳۹۹۶۵۳

صراط: «لیسانسه ها» واجد چند مشخصه است که باعث می شود به دل بنشیند. مهم ترین ویژگی، انطباق داستان و کاراکترها با اتفاقات و شخصیت های واقعی جامعه است. نه؛ منظور این نیست که ما توی زندگی واقعی تا این حد «فانتزی» رفتار می کنیم ، بلکه نویسنده و کارگردان به کنش و واکنش آدم های جامعه رنگی از فانتزی داده اند.

به گزارش تبیان، شخصیت های سریال «لیسانسه ها» خیلی دور و خیلی نزدیک هستند. دورند چون کارهایی می کنند که به مخیله ما هم نمی رسد؛ مثل پریدن توی حوض، خواستگاری های نافرجام متعدد، الاغ سواری لباس مبدل و ... نزدیک اند چون دغدغه شان از جنس خودمان است. قهر و آشتی، بی پولی، بیماری، بلند پروازی و حتی خباثت درونی شخصیت ها برای مان ملموس است.

ایمان صفایی و سروش صحت، خیلی خوب به رفتار آدم ها دقیق شده اند و گویی ابتدا خودشان قهرمان سریال بوده اند. به همین خاطر در هر شخصیت ویژگی نهفته است که می توانیم با آن همذات پنداری کنیم و احیانا بپرسیم این خود ما نبودیم؟

کاری که صحت در دو سری «لیسانسه ها» و پیش از آن «شمعدونی» کرده، حرکت روی لبه تیغ است. کافی است کمی میزان فانتزی بودن شخصیت ها و البته قصه سریال ها ، بالا و پایین شود. نتیجه همانی می شود که در سریال های مثلا طنز دیده ایم ولی صحت اندازه نگه می دارد و روی آن پافشاری می کند. نتیجه این سخت گیری، شکل گیری جهانی متفاوت است که آن را فقط می توان در داستان ها و سریال های سروش صحت دید.

در این جهان، آدم ها نه آن قدر جدی اند و نه آن قدر بی خیال. کنش و واکنش های مشخصی دارند اما به یک باره غیر قابل پیش بینی می شوند. درست مثل روند روایت داستان که هر بار شاهد اتفاقی غیرمنتظره در آن هستیم. خوب دقت کنید؛ آدم های «لیسانسه ها» و وقایع پیش بینی نشده و ظاهرا خیالی، شبیه آن روزمرگی های ما نیست؟

پس چه می شود که سریال از رئالیسم مطلق فاصله می گیرد؟ صحت شخصیت ها را طوری طراحی کرده که بپذیریم، آدم های یک جهان دیگر به نام «داستان» هستند. در سری دوم، با ایجاد فاصله گذاری، مثل صحبت با دوربین، بین واقعیت و خیال مرزی می کشد. و مهم تر این که منطق «لیسانسه ها» بر اتفاقات کمدی بنا نهاده شده است. صحت با این تمهید، مهم ترین حرف ها را می زند بدون آن که بیننده احساس کند دارد نصیحت می شود. در دل همین دنیای فانتزی است که کارگردان می تواند با همه از جمله خود تلویزیون شوخی کند و «به کسی برنخورد.»

طنزی که در «لیسانسه ها» جاری است، برگرفته از الگویی است که سروش صحت در نوشته هایش به آن رسیده بود. در نوشته های صحت، همیشه چند شخصیت ثابت حضور دارند و همه اتفاقات با محوریت آن ها رخ می دهد. خب، موقع نوشتن دست نویسنده باز است و می تواند خیال خود را تا هر کجا می خواهد رها کند، اما تصویری کردن آن حتما الزامات دست و پا گیرتری دارد. صحت ابتدا در «شمعدونی» و حالا «لیسانسه ها» این مدل را اجرایی کرد و نتیجه هم گرفت.

دیگر عامل موفقیت «لیسانسه ها» طنز جاری میان شخصیت ها است؛ فعل و انفعلاتی که بین حبیب ،مازیار، مسعود، مهاجر، آقای امیری و دیگران رخ می دهد، لبخند به لب بیننده می آورد و البته خیلی وقت ها قهقه می انجامد. راستی چرا شوخی های سریال با وجود آشنا بودن و سادگی به دل می نشیند؟ مگر به غیر از کلید واژه «سپاس» چیز دیگری هم تکرار می شود؟ دلیل را باید در تبحر نویسنده و کارگردان جست که شوخی ها را از رفتار معمولی آدم های جامعه عاریت گرفته و دراماتیزه کرده اند.کافی است یک بار با دقت بیشتر، به خودمان نگاه کنیم تا متوجه شویم چقدر رفتارمان، موقعیت طنز ایجاد می کند.

اتفاقا «لیسانسه ها» شخصیت اغراق شده ندارد (سروان نعیمی و کفاشیان را استثنا کنیم) صحت از همین شخصیت های به ظاهر معمولی داستان را پیش می برد و خنده ایجاد می کند. حیف است به این نکته اشاره نکنیم که می توان بدون توهین با همه شوخی کرد و از بیننده خنده گرفت؛ مثل کاری که «لیسانسه ها» با احسان علیخانی، بهرام شفیع، سرهنگ علیفر، علی کفاشیان، مهدی تاج و دیگران می کند.

«لیسانسه ها» در نظرسنجی اخیر مردمی، رتبه اول را بدست آورد که این نشان از محبوبیت سریال دارد و تاکیدی است که اگر جنس خوب به دست مخاطب برسد، شبکه داخلی را با هیچ رقیبی طاق نمی زند. همین حالا نوع خاص ادای واژه«سپاس» ورد زبان خیلی ها شده و بعد از مدت ها یک سریال ایرانی توانست تکیه کلامی را جا بیندازد.