۱۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۰

شفق: گفتند نظر احمدی‌نژاد دایی است

مردی که همیشه در جاهای حساس مسئولیت دارد! او در این گفت و گو از سینما ، ورزش ، جنگ و نیروی انتظامی سخن می گوید. خیلی بی پرده درباره همه حاشیه هایی که همیشه دورش وجود دارد.
کد خبر : ۲۰۲۳۰۱
صراط:  ناصر شفق ، نام او پر از ابهام است. مرد خوش خنده کوتاه جثه ای که همیشه جاهای بزرگ هنر و ورزش ایران ایستاده. از روزی که مسئولیت داشته تا در کردستان ، کارهای فرهنگی امیر لطفیان را انجام دهد تا روزی که در میان این همه چهره سرشناس سینمای دفاع مقدس مسئول انجمن سینمای دفاع مقدس می شود و مجوز ساخت فیلم هایی چون لیلی با من است و آژانس شیشه ای را داده تا روزی که همین طور یکباره سر از « منیجر میتینگ » بازی ابومسلم سر در می آورد و مالک این تیم می شود . او تقریبا همه جای سینما و فوتبال بوده. همیشه هم این حضورهای ناگهانی اش ابهام بر انگیز بوده. اینکه چطور همه این فرصت ها سر راهش قرار می گرفتند. او حالا که چند سالی است دور از فوتبال و سینما زندگی می کند ، مجالی پیدا کرده از یک عمر زندگی در سینما و هنر و البته کلی ابهام سخن بگوید.
 
-   می خواهیم خیلی شفاف درباره چالش های فوتبال صحبت کنیم. با شما که همیشه گفته شده به یکسری از نهادهای قدرت وصل هستید.
 
-        واقعیت من خیلی دوست دارم شفاف صحبت کنم. بعضی حرف ها را دوست دارم منتشر شود که خیلی جاها این کار را انجام نمی دهند. شاید متاسفانه مدیریت اجتماعی ما سعی بر حذف دیدگاه ها می کند، به جای آن که با موج بلند فرهنگی با افکار آدم مبارزه کند تنها راهی که آسان و به نظر کم هزینه است ولی بسیار پرهزینه است حذف است چه فیزیکی و چه شخصیتی افراد را از گردونه خارج می کنند.این قضیه نه در ورزش که در فرهنگ و هنر هم همینطور است و گاها افرادی برای کشور در خصوص مسائل فرهنگی و ورزشی تصمیم می گیرند که متاسفانه کمترین اطلاع را دارند کسانی که اطلاعات ناقصی در خصوص عرصه فرهنگی و ورزشی کشور دارند و در این زمینه سیاست گذاری می کنند.
 
-        آیا این نگاه را انتقال دادید به جاهایی که باید انتقال می دادید؟
 
-        من به اندازه سهم خودم چه در عرصه فرهنگ و چه در عرصه ورزش همواره آن چیزی که فکر می کردم درست است را انتقال داده ام. فکر می کنم حلقه گمشده ورزش اینجاست که این که امید نتیجه نگرفته و این تیم امید چرا اینگونه است؟ من فکر می کنم یک فرآیند خیلی طبیعی فوتبال است یعنی غیر از این نمی شود از فوتبال ما انتظار داشت. اگر گاهی درخششی صورت می گیرد و جرقه ای زده می شود جرقه ها ماحصل استعدادهای افرادی است که در عرصه ورزش حضور دارند و به مدیریت ها ربطی ندارد. تا جایی که من می دانم به شخصه اعتقاد دارم آقای صفایی فراهانی موفق ترین رئیس فدراسیون کشور بعد از انقلاب بوده است و اگر در قیاس با قبل از انقلاب هم حساب کنیم جزء سه نفر اول بوده است که برای فوتبال زحمت کشدند با آن که خودشان ورزشی نبودند و بیشتر کارنامه شان سیاسی بود یا آقای دادکان زحمات بسیاری برای فوتبال ما کشیدند یا اقای کفاشیان هم برای فوتبال بسیار زحمت می کشند ولی آن چیزی که اتفاق می افتد مثل یک مسابقه دو 100متر گذاشتیم که شرط حضور در آن بعد از شرکت در مسابقه دو ماراتن است یعنی کسی که دوی ماراتن را شرکت کند اجازه دارد بعد از آن در این مسابقه شرکت کند. خب مشخص است نتیجه چه خواهد شد. اگر بخواهم خیلی شفاف بگویم علاقه دولتی ها به ورزش نه از باب گسترش ورزش بلکه از باب پتانسیل وجودی ورزرش است که فکر می کنند با شهرت و محبوبیت در این زمینه می توانند آرای سیاسی به دست بیاورند علاقه آنها از جنس چنین علاقه ای است ابزاری به آن نگاه می کنند مثلا حضور بعضی ورزشکاران در شوراها و مجلس نشانگر این است که در کشور ما این پتانسیل چه درست و چه غلط توزیع شده است.این توزیع از باب این نیست که حتما چنین چیزی درست است بلکه از این باب است که پازل چینی های ورزشی و فرهنگی در کشور ما طوری اتفاق افتاده است که میدان برای متخصصین محدود شده و آنها نمی توانند در جایگاه خودشان قرار بگیرند و به همین دلیل میدان برای این است که هر کس تبلیغات بهتر یا حضور مستمرتر در صدا و سیما یا رسانه ها داشته باشد یک نوع محبوبیت کاذب برایش به وجود می آید و به صورت مقطعی وارد عرصه های سیاسی می شود و عملا چون در آن عرصه هم تاثیرگذار نیست و سیاست گذاری را از باب تخصصی نیاموخته اند آنجا هم به افراد ابزاری برای دیدگاههای مختلف تبدیل می شوند یعنی به ندرت افرادی که از این رانت بالا می آیند خودشان تبدیل به ابزار می شوند برای دیدگاههای دیگر در جاهای دیگر.
 
-  خودتان را هم می توانید نقد کنید چون گفتید در سینما موفق بودم چون تخصص آن را داشتم اما در مورد ورزش مثالی نزدید؟
 
-        من قبل از انقلاب همواره در میادین ورزشی حضور داشتم و علاقمند بودم طوری که شاید اطلاعات عمومی من نسبت به ورزش بسیار بود تمام مکتوبات رسانه ای ورزش قبل از انقلاب را همواره مطالعه می کردم یعنی روزنامه های دنیای ورزش و کیهان ورزشی که این ها چون شهرستان بودیم به جای شنبه یکشنبه به دست ما می رسید و من همیشه روزهای یکشنبه اولین کارم خرید اینها بود.و همچنین هم در کشتی و هم در شطرنج مقام داشتم و در فوتبال هضو تیم منتخب آذربایجان غربی بودم جدای علاقه وافری که به ورزش داشتم حتی ایام شیرین دفاع مقدس هم از آن غافل نبودم همانطور که در فیلم تونل اول جنگ را به تصویر کشیدیم و نشان می دهیم که رزمنده ها فوتبال بازی می کنند و به عنوان یکی از سرگرمی های جدی آن ایام هم به ورزش نگاه جدی داشتیم. اگر دفاع مقدسی حادث نمی شد من قطعا در کشتی مدال قهرمانی جهان داشتم و در شطرنج که آن دوران دوره فیشر و کارپف بود و این را هم بگویم که خاستگاه شظرنج ایران است منتها آن طور که باید .و شاید به دلیل فتواهای حرام بودن شطرنج پیشرفتی نداشته.
 
-  شما منچستر را مطالعه کردید آمدید در پاس پیاده کنید دستمزد هفتگی بازیکنان را به خاطر می آورید؟
 
- هامبورگ آلمان
 
- پول ها را می دادید بازیکن ها پول می گرفتند بازی نمی کردند
 
-اتفاقا برعکس!
 
-  شما هفت هفته یک امتیاز گرفتید؟
 
-  نه اصلا چنین چیزی نیست
 
- حسین فرکی مگر مربی شما نبود؟
 
- ما تمام زیرساخت های باشگاه پاس را درست کردیم یعنی تیم جوانان و پایه پاس را چنان ایجاد کردیم که یک زمانی حدود 9بازیکن تیم ملی از آن تیم جوانان و پایه پاس به وجود آمد جواد نکونام، رسول خطیبی، میثم منیعی, وحید طالب لو، محمد نصرتی و خیلی های دیگر. من فکر می کنم همان زمان هم آقای فرکی یکی از مربی های خوب کشور بود منتها در کشور کار خوب انجام دادن بسیار کار سختی است به این دلیل که اولین چیزی که اتفاق م یافتد این است که افرادی منافعشان به خطر می افتد و با هجمه بسیار وارد می شوند و سعی می کنند کار قوی و جوانه آن را قبل از رشد از بین ببرند. یکی از کارهایی که آن سال در پاس انجام دادیم این بود که آمدن آقای حسن حبیبی به باشگاه پاس قدغن بود ما وی را برگرداندیم و به عنوان مدیر فنی مرحوم رنجبر را آوردیم و زیرساختی برای پاس تعریف کردیم که اولش این بود که باشگاه باید زمین اختصاصی داشته باشد و ورزشگاه پلیس را ساختیم و دستجردی را ساختیم و تمام مشکلاتی که آن زمان برای من به وجود امد از بابت ورزشگاه دستجردی بود چون در اختیار یک نهاد دیگر بود و متاسفانه با یکی از بزرگان عرصه ورزش برخورد بسیار بدی کرده بودند. امیر مالی وزنه بردار برجسته ایران که آزاده بود. من یک تنه ایستادم و گفتم اینجا متعلق به باشگاه پاس است و باید به این تیم برگردانده شود. امیرلطفیان فرمانده ناجا بود حمایت بسیاری کرد و ما این ورزشگاه را پس گرفتیم. (فیروزکریمی با تردید می گفت نمی توانید این ورزشگاه را پس بگیرید آنها آن برخورد را با امیر والی داشتند شما هنوز اصرار دارید آن را پس بگیرید؟ و خب اصرار ما نتیجه داد و ورزشگاه را پس گرفتیم) آن زمان برنامه خود من برای ورزشگاه دستجردی حضور خانواده ها در این ورزشگاه بود یعنی چون یک ورزشگاه جمع و جور محلی می توانست باشد احساس من این بود که می تواند سرآغازی برای حضور بانوان در ورزشگاه باشد اگر چه من اعتقاد دارم مشکل جدی فرهنگی کشور همین نادیده گرفتن بانوان است می گویند از دامن زن مرد به معراج می رود مگر می شود در جامعه زن را نادیده بگیریم و بگویکک که می خواهیم مسایل فرهنگی را حل کنیم؟ تا زمانی که نگاه تک بعدی به زن وجود داشته باشد یا به عنوان ابزار به وی نگاه شود همین است حضور زن در جوامع ورزشی موجب افزایش فضای فرهنگی جامعه می شود و این بحث بسیار مبسوطی است که شاید در این مقال نگنجد.
 
-به هر حال شما خودتان از نزدیکان به مدیران ارشد نیروی انتظامی بودید. دوستانی که الان هم مسئولیت دارند می خواستند بانوان به ورزشگاه بیایند؟
 
- بله من در دوره مدیریتی امیر لطفیان ، مسولیت کوچکی در ناجا داشتم. به شما می گویم این دوستان مشکلی برای مان ایجاد نمی کردند.
 
- الان آقای احمدی مقدم  مخالف حضور بانوان در ورزشگاه ها هستند. ایشان آن زمان نفر دوم ناجا بودند
 
-  ما قطعا در هنگام ساخت ورزشگاه دستجردی دنبال همین بودیم.
 
-  یعنی آن زمان سردار احمدی مقدم و دیگران حضور بانوان را می پذیرفتند؟
 
-  قطعا؛ من سردار احمدی مقدم را به عنوان فردی می شناسم که در این خصوص بسیار صاحبنظر و بسیار فرهنگی است. ما نباید در واقع تصمیم گیریهای جاهای دیگر را.... بالاخره الان ایشان به جاهای دیگر ربط دارند نیروی انتظامی موظف است  در این قضیه والا در دوره آقای لطفیان هم همین مساله من یادمه ابلاغ شده بود ولی ایشان به دلیل این که یک نیروی فرهنگی و هنری بسیار سطح بالا هستند من فکر می کنم در سال 78 جریانات سیاسی ایشان را قربانی کردند به دلیل همان بحث ابزاری. ایشان یکی از هوشمندترین استراتژیست ترین و یکی از باسوادترین افراد فرهنگی این اجتماع هستند جا داشت وزیر فرهنگ و ارشاد باشند نه فرمانده نیروی انتظامی چون عملکرد ایشان در کردستان به عنوان جانشین شهید بروجردی به عنوان مسیح کردستان بودند و آقای لطفیان چیزی نزدیک به 14سال فرمانده کردستان بودند و ما می دیدیم که بلواهایی که در کردستان بود بدون حاشیه ها با کمترین تلفات انسانی و نگاه نظامی به کردستان حل شد و به همین دلیل ایشان جزء محبوب ترین افراد کردها هستند.
 
- ولی مثلا حضور شما در تراکتورسازی یا ابومسلم و شکل واگذاری این تیم ها ، ابهام های زیادی داشته.
 
- به نظرم بهترین دوره ای که داشتم مشهد بود چون زمانی بود که ابومسلم را به عنوان بهترین تیم شهرستانی مطرح کردم فضایی که دوستان رای گیر آمدند و خواستند هیئت مدیره باشند و بنده نپذیرفتمفضایی به وجود آمد که باشگاه را بدهیم به کسانی که مسئولین مشهد می خواستند طبیعی بود. من با تجربه ابومسلم نگذاشتم تراکتورسازی را به هم بریزند و الا به نظر من تراکتورسازی را هم می خواستند بهم بریزند درست مثل ابو مسلم. ابومسلم را بهم ریختند به این دلیل که به دنبال رای سیاسی و هیئت مدیره و نمایندگی مجلس بودند. وقتی من تن ندادم ، باید حذفم می کردند. ورزش امر سیاسی نیست در عین حال بی نظری خود نظری است! من نمی گویم کسی نظر سیاسی ندارد هر کسی می تواند نظر داشته باشد ولی باید تمایز قایل شد بین سیاسی بازی و نظر داشتن چون. دیشب تعبیر بسیار جالبی را سردار رحیم صفوی شنیدم که  خیلی خوشم آمد. گفتند من به عنوان سیاست جنگ می توانم نظر داشته باشم ولی هیچگاه نظر خودم را اعمال نمی کنم چون عضو سپاه هستم و نیروهای نظامی از دخالت در امر سیاست منع شدند . جالب اینجاست که حتی وقتی که ایشان گفتند راجع به جهت ها و تصمیمات جنگ شما اظهار نظر نمی کنید ایشان به صراحت گفتند من به نظرم این سوالات را باید از آیت الله هاشمی رفسنجانی و آقای محسن رضایی بپرسید چون آنها تصمیم گیرنده های سیاسی مطلب بودند و این از مردانگی ایشان است
 
سال 62 در عملیات خیبر شیمیایی شدم البته قبل از آن در عملیات بیت المقدس گلوله خورده بودم که البته خیلی هم شیرین بود. اصلا آنطور که من فکر می کردم ترس دارد الان که دوبار گلوله خوردم میگویم نه اتفاقا گلوله اصلا ترس ندارد چون دردی ندارد اصلا واقعا نمی فهمی چون سرعت آن خیلی زیاد است 5دقیق بعد براثر خونریزی یا سوزش تازه میفهمی گلوله خورده ای و به همین دلیل فیلمهایی که من ساخته ام خیلی واقع گراست یعنی آن طور نیست که طرف گلوله بخورد و معلق بزند چون اصلا چنین نیست. وقتی بمباران شیمیایی شد در عملیات خیبر که اولین بار بود دشمن از گلوله های شیمیایی استفاده می کرد ما که آموزش ندیده بودیم همانطور که در سوسنگرد وقتی دشمن خمسه خمسه می زد ما به جای آن که بخوابیم می پریدیم هوا می گفتیم این ترکش ها از زیر پای ما رد شوند برای شیمیایی هم بعضی از نیروها آموزش دیده بودند ولی ما آموزش ندیده بودیم و وقتی گلوله های رنگی پخش می کردند ما فکر می کردیم اینها برای این است که روان ما را تحت تاثیر قرار بدهند و خوشمان هم می آمد که چه زیبا هستند این گلوله های رنگی.
 
 
 
- شما آنقدر مورد وثوق بودید که دو باشگاه مردمی را بی یک ریال به شما واگذار کردند؟
 
-  اتفاقا این هم اشتباهی است که رسانه ها به وجود آوردند.
 
- بالاخره همیشه یک اعتمادی از بدنه حاکمیت به شما وجود داشته.
 
- من اتفاقا می خوام بگویم حاکمیت هیچگاه با مردم تقابل ندارد بخشی از حاکمیت این تفاوت نگاهها در آن وجود دارد؛ دولت هیچگاه پستی در اختیار من نگذاشته است هر چیزی را خودم به وجود آوردم. اگر انجمن سینمایی انقلاب و دفاع مقدس را به وجود آوردم در دفتر شخصی خودم و دو سال مدیرعامل انجمن بودم به قدری کیفیت کارمان بالا بود خودمان را دیکته کردیم به طوری که وقتی در سال 74 به حضور مقام معظم رهبری رسیدیم ایشان فرمودند نگویید انجمن سینمایی دفاع مقدس بگویید انجمن سینمایی انقلاب و دفاع مقدس و من امیدوار هستم که کارهای انقلاب هم به این انجمن واگذار شود. منتها من تا سال 77 مدیرعامل این انجمن بودم ولی زمانی که احساس کردم این مجموعه یواش یواش به واحد تبلیغات داخلی یک ارگان تبدیل می شود همان موقع گفتم نمیام
 
-  ولی قطعا شما مشروعیت این که مجوز ساخت فیلم بدهید را داشتید؟
 
- ببینید من این مجوز را چطور به دست آوردم.
 
  تراکتورسازی؛ می گویند این باشگاه هم به صورت هبه ای به شما واگذار شده بود درست است؟
 
- دو تا تیم تراکتورسازی و ماشین سازی را منحل اعلام کردند زمانی که من هیئت رئیسه بودم. به مسئولین آن زنگ زدیم و گفتیم شما کارخانه را منحل اعلام کنید بهتر از آن است که باشگاه را منحل کنید چون باشگاه قدرت اجتماعی فراتر از کارخانه تراکتورسازی دارد گفتند مسئولین دیگر حاضر به هزینه کردن برای تیم داری نیستند ما گفتیم باشگاه را بنده آماده هستم بگیرم من مسئولین کارخانه را متقاعد کردم که باشگاه را به من بفروشند گفتند تیم را همینطور به شما می دهیم گفتم نه اگر همینطور رایگان بدهید یک زمانی هم همینطور پس می گیرید قیمت گذاری کنید و به من بدهید. آن موقع قیمت تیمهای لیگ یک حداکثر 500میلیون تومان بود گفتم من حاضرم باشگاه را بخرم منتها حاضرم طی قراردادی این کار را انجام دهم که هم نام تراکتورسازی از بین نرود چون این باشگاه بدون نام تراکتورسازی ارزشی ندارد هویت تیم است که ارزش دارد و در نهایت من 700میلیون تومان این باشگاه را خریدم یعنی 200میلیون تومان هم بالاتر از حداکثر قیمت آن. و با یک قرارداد 5ساله به خاطر این که کارخانه هم لطمه نخورد گفتیم ما طی یک دوره 5ساله باشگاه را از کارخانه منقطع می کنیم یعنی بعد آن کارخانه یک ریال هم به باشگاه ندهد و این در مجمع عمومی تصویب شد.
 
- یعنی شما یک تیم را خریدید اما همچنان کارخانه برای آن هزینه می کرده . این قرارداد فقط برای شما اتفاق می افتاده!
 
- من وقتی تیم را خریدم آن را که از کارخانه منفک نکردم و در حقیقت تبلیغ آنها را می کردم
 
- مجمع آن کارخانه رای داده بود که تیم را نمی خواهند؟
 
-به این دلیل بود که هشت سال نزدیک به سی میلیاردتومان هزینه کرده بودند و تیم بالا نیامده بود و برایشان مهم هم بود و من همان سال اول تیم را بالا آوردم و جالب اینجاست که طی قرارداد سال دوم قرار بود سه میلیاردتومان بدهند که فقط یک و نیم میلیارد آن بابت تبلیغات سینه پیراهن پرداخت شد درحالی که تراکتورسازی سینه پیراهنش خیلی بیش از اینها می ارزد و 5میلیارد تومان هم از من چک گرفته بودند که وسط کار تیم را رها نکنم و بگویم دیگر نمی توانم تیم را اداره کنم چون فکر می کردند هزینه های تیم زیاد می شود و آن را رها می کنم و ما یک تراکتوری ساختیم که عجب تراختوری شد از 10004444 که سامانه پیامکی به وجود آوردم 705هزارنفر هوادار ثبت نام کردم که چیزی در حدود 31میلیاردتومان درآمد حاصل می شد که بعد دیدند عجب فضایی شد ورزشگاهی که 72هزارنفر ظرفیت دارد و 100هزارنفر می آیند و عده ای هم بیرون ورزشگاه می مانند میخواهم این را بگویم که زمانی که من در ابومسلم و پاس هم بودم هم همین بود برای پاسی که خیلی هوادار نداشت 25هزار نفر به ورزشگاه می آمدند.
 
-  25هزارنفر کجا می آمدند؟
 
-  ورزشگاه آزادی
 
-برای پاس که نمی آمدند؟
 
- چرا برای پاس می آمدند
 
-  آقای شفق شما در پاس اصلا از لحاظ نتیجه موفق نبودید؟
 
- من می خواهم این را مردم قضاوت کنند
 
- نه از لحاظ نتیجه شما با آقای فرکی چند امتیاز گرفتید؟/
 
- ببینید نگاه نتیجه گرا همین می شود
 
- مردم برای نتیجه به ورزشگاه می آیند؟
 
- اصلا اینطور نیست وقتی باشگاهها دولتی باشند مردم به دنبال نتیجه هستند. باشگاههایی که دولتی نباشند ما همان سال در هیئت مدیره تصویب کردیم که ما باشگاهی می خواهیم که مکتب پاس را ادامه دهد یعنی مکتب اخلاق و مکتبی که بزرگترین و بهترین مربی های تاریخ فوتبال ایران را به وجود آورد
 
-ورزشگاه دستگردی چند هزارنفره است؟
 
-  این ورزشگاه در دوره ما به اتمام نرسیده بود
 
-نه. چندهزارنفره است؟
 
-  وقتی برای بازی ما با سایپا 25هزارنفر میامد آیا آن زمان سایپا تیم پرهواداری بود؟
 
- پاس مگر کلا در ایران چند تماشاگر دارد؟
 
- پاس تماشاگر خودش را داشت چون جزء تیم های ریشه دار و قدیمی و قطب سوم فوتبال تهران به لحاظ تماشاگر و قطب اول تیمهای ایران به لحاظ نتیجه بود به این دلیل که بیشترین بازیکن تیم ملی را همواره به وجود می آورد و به پرسپولیس و استقلال می داد مثلا سال 50-51 تیم ملی را نگاه کنید مصطفی عرب حسن حبیبی پرویز میرزا حسن مجید .... هوشنگی آقای رنجبر عکسها گواه صادقی از قدمت این تیم هستند در رابطه با پاس هم من کار فرهنگی انجام دادم
 
-همه این ها درست تیم پاس همه این هویت را داشته اما تماشاگر نداشته؟
 
-  به اندازه خودش داشته
 
- 25هزارنفر خیلی زیاده؟
 
- ما بالاترین میزان را می گوییم یک بازی ما 25هزارنفر تماشاگر داشت.
 
- باید دید در جدول برای پرسپولیس و استقلال آن بازی چه هویتی پیدا کرده؟
 
-  خب من واقعیتش می خواهم بگویم پاس اگر خوب شکل می گرفت به عنوان یک تیم نظامی .... چیزی که می خواهم بگویم و متاسفانه با هر جایی که مصاحبه داشتم هیچ کس آن را منتشر نکرده است آفت فوتبال ما تیم های نظامی است تیم های نظامی موجب می شوند بازیکن ها تعصب به باشگاه را از دست بدهند چون در زمان سربازی مجبورند به این تیم ها بروند و بازی در ان را از سر اجبار می دانند اتفاقی که در فوتبال می افتد این است من نمی گویم تیم های نظامی تیم داری نکنند برای خودشان لیگ جداگانه ای داشته باشند و بازیکن های لیگ را برای خدمت نبرند چون قرارداد بازیکن ها قطع می شود و بازیکنی که از سربازی برمی گردد دیگر حاضر نیست به تیم سابق خودش برگردد و با یک رقم بسیار بالایی برمی گردد در حالی که وقتی باشگاه بازیکنی را می سازد می تواند با او قرارداد هفته ساله ده ساله ببندد که دوران باردهیش را در اختیار آن باشگاه باشد باشگاهها اگر خصوصی شوند و دولت ورزشگاهها را به رایگان به تیم های استان واگذار کند هیچ اتفاقی نمی افتد تنگ نظر و تنگ چشم نباشیم چه اشکالی دارد پرسپولیس به آقای پرورین واگذار شود؟ هیچ اتفاقی رخ نمی دهد علی پروین هم می تواند باشگاه را همینطوری که الان اداره می شود اداره کند یعنی هیچ اتفاق تازه ای نمی افتد.
 
-باشگاه را که به آقای پروین دادند و نتیجه عکس داد؟
 
-چون مدیریت را می دهند مدیریت به درد نمی خورد
 
- همشهری شما آقای فائقی تیم را با پول به آقای پروین داد؟
 
-   باشگاه باید مالکیت داشته باشد باشگاهی که مالکیت نداشته باشد هیچگاه نمی تواند ثبات داشته باشد من این را فرضی می گویم هیچ اتفاقی رخ نمی دهد الان ورزشگاه به باشگاهها واگذار شود چه اتفاقی می افتد؟ هزینه نگهداری ورزشگاه چقدر است؟ فقط اگر بتوانند از پس هزینه نگهداری آن بربیایند هنر کرده اند. چرا ما می ترسیم از این که باشگاههایمان را به مردم بدهیم؟ من در ابومسلم هم مدلی که پیاده می کردم این بود که سهام کل باشگاه به مردم مشهد فروخته شود سهامداران باشگاه مردم باشند. وقتی شخصی به صورت جزئی مثلا 50هزارتومان در یک باشگاه سهام داشته باشد این رقم نه کسی را فقیر می کند و نه ثروتمند ولی اگر تعداد این افراد زیاد شود مثل تراکتورسازی که 705هزار هوادار ثبت شده داشت اگر اینجور شود باشگاه از همه چیز برایشان مهم تر می شود کاری که من در تراکتورسازی انجام دادم راه اندازی سامانه پیامکی و یک باشگاه هواداری 705هزارنفری بود که هر لحظه در اختیار بودند و با هم تبادل اطلاعات می کردیم یعنی پیامک می دادیم خبر می گرفتیم سالیانه برایشان لباس، پرچم باشگاه  و ... تهیه می کردیم. 21میلیاردتومان آن زمان 700هزار نفر مگر ان موقع هزینه های باشگاه چقدر بود ؟ 5و نیم میلیارد تومان یعنی ما حتی پول داشتیم که برای کارهای دیگر سرمایه گذاری کنیم به همین دلیل حتی به دنبال این بود که کمیته اقتصادی ما یک ورزشگاه دیگر بسازد که خصوصی متعلق به خودمان باشدکه بتوانیم هم سرویس مناسب بدهیم و همه امکانات مثل صندلی، دستشویی، تجاری را داشته باشد برند، موزه و فروشگاه باشگاه را به وجود بیاوریم و وقتی این فضا به وجود بیاید باشگاهها یک شبه به وجود نمی آیند و یک شبه از بین نمی روند باشگاههای مردمی شکل می گیرند مثل شاهین اهواز، نساجی مازندران، نفت آبادان ملوان ابومسلم ماشین سازی تبریز باشگاههای قدمت دار شکل می گیرند و برای این کار دولت چند اقدام باید انجام دهد: 1. واقعا شرش را از باشگاهها بردارد و به زیرساختهای باشگاهها برسد یعنی در واقع عمومیت ورزش را دنبال کند ورزشگاه بسازد بچه های مردم جا برای ورزش کردن ندارند باشگاه خصوصی وظیفه ورزش قهرمانی را به عهده دارد وظیفه توسعه ورزش را به عهده ندارد درواقع فقط نخبه گرایی می کند دولت و شهرداری وظیفه دارد برای بچه من و شما زمین فوتبال تهیه کند شهرداری موظف است برای فرزند من سالن بسکتبال و والیبال داشته باشد این نیست که باشگاهها این کار را انجام دهد شهرداری از من مالیات می گیرد که این خدمات را به من ارائه دهد دولت از من مالیات می گیرد که برای من آموزش رایگان به وجود بیاورد ورزش رایگان و بیمارستان رایگان برای من به وجود بیاورد. ما چه تعداد افراد داریم که پول بیمارستان ندارند و می میرند دولت نمی تواند از اینها فرار کند شاید در حال حاضر به وسیله تبلیغات و به وسیله صدا و سیمایی که انحصاری در اختیار دارد بتواند جوابگو نباشد ولی آن دنیا می خواهند چه کنند؟ قانون اساسی را چرا اجرا نمی کنند چرا وقتی می گویی تلویزیون خصوصی می گویند قانون اساسی اما وقتی حرف از رایگان بودن آموزش و پرورش می شود نمی گویند قانون اساسی؟ چرا دانشگاه بیمارستان پول می گیرند نمی گویید قانون اساسی؟ بروید ببینید در قانون اساسی چه چیزهایی رایگان است. این باعث می شود تضاد و دوگانگی به وجود بیاید آیا حل کردن معضل مسکن کار سختی است به والله اگر مسئولین متخصص در این مقوله بر سر کار باشند هیچگاه مسکن کار سختی نیست. مسکن در حال حاضر تجارت است چرا؟ من یک موردی مطرح می کنم که خواهش می کنم آن را مطرح کنید؛ ربا؛ چرا حرام است؟ آیا به این دلیل که در قرآن آمده حرام است؟ بله یک دلیل آن همین است ولی ربا موجب چه چیزی می شود که حرام است. احتمالا اگر من از مادرم که بی سواد است این سئوال را بپرسم می گوید چون هم در قرآن آمده و هم در منبر می گویند حرام است کل اقتصاد کشور براساس ربا اداره می شود چرا چنین اتفاقی رخ می دهد؟ به این دلیل که بانکها بر اساس ربا شکل گرفته اند و اگر ربا را از آن بردارند در مجموع به دلیل بی کفایتی دولت چون نتوانسته است بازار اقتصاد را به صورت واقعی تنظیم کند انباشت پول به یکباره به سمت مسکن یا ارز می رود چرا به سمت ارز می رود؟ چون همه می خواهند از ایران بروند ولی می گویند ما نمی خواهیم اینها را بگویید ما در تبلیغاتمان این را می خواهیم داشته باشیم که هیچ کس نمی خواهد از ایران برود خب این یک دروغ آشکار است ببینید آقازاده ها کجا تحصیل و زندگی می کنند؟ وقتی پول به دست بیاید و سرمایه نتواند داخل کشور حفظ شود و از ایران فرار کند.... ربا موجب از بین رفتن تولید و خلاقیت انسانی شغل جوانها و خودکفایی اقتصادی می شود چرا؟ چون پول پول می آورد یعنی شما لازم نیست  انسان بزرگی باشید یعنی دانش و خلاقیتی داشته باشید یا خبرنگار یا مدیر خوبی باشید یا فکر تازه ای داشته باشید شما سواد هم نداشته باشید می توانید با بارفروشی در میدان تره بار و با پول قیمت سیب هزار تومانی را به هشت هزارتومان برسانی و این ربا است بانکها الان براساس اسلام کار می کنند؟ ژاپن اسلامی ترین کشور دنیا در خصوص ربا است   آمریکا اسلامی ترین کشور دنیا بر اساس ربا است سوئیس اروپای غربی و جالب اینجاست که حتی کشورهای عربی هم به اندازه ایران رباخوار نیستند چون آنجا سود پول 4یا 5درصد و نهایتا بعد از بازار ایران 7یا 8درصد باشد چون می دانند که سرمایه های ایران فرار می کنند بعد از زیمبابوه ایران دومین کشور دنیا در رباخواری است ربا برکت را برده جامعه را از بین برده مسکن و ارز را خراب کرده رباست که جریان باشگاهها از بین می روند رباست که سینمای کشور تعطیل می شود رباست که تورم را به وجود می آورد و اینهاست که نمی توان مثلا گفت یک مدیری که در باشگاه است می تواند حلشان کند مدیر باشگاه هم تابع بخشی از جریانات جامعه است یک مدیر هم نمی تواند ساز جدا داشته باشد اگر باشگاهها فقط همین امروز دولت بگوید من با باشگاهها کاری ندارم تیم های نظامی هم منحل شوند و یا بروند برای خودشان بازی کنند آن موقع طمع نمی کنند بازیکنان تمی های دیگر را برای خودشان بیاورند و رقابتی جمع کنند. بخش خصوصی است می خواهند 5میلیاردتومان به بازیکنش بدهد خب ایرادی ندارد ولی نمی دهد قوانین اگر قوانین درستی باشد بازیکن ها اینجور کاذب رشد نمی کنند کجای دنیا قراردادهای بازیکن ها یک ساله است؟ نمی گویم قرارداد یک ساله بد است اما در تمام دنیا قراردادها بیش از سه سال است ایران تنها کشوری است که قرارداد یکساله می بندد زیرا بازیکن می داند که باید بر اساس تورم رقم قرارداد را بالا ببرد اینها کارها و زیرساختهایی است که فدراسیون فوتبال می تواند انجام دهد احساس مسئولیت من در خصوص فدراسیون فوتبال این کارها بود ولی وقتی که می بینم نه تنها فدراسیون فوتبال از مراجع بالاتر می گویند به این چیزها کار نداشته باشید من چه می توانم انجام دهم؟ وقتی می گوییم برای تیم های پایه برنامه داریم چون این تیم ها آینده فوتبال ما هستند می گویند این فضولی ها به شما نیامده چه می شود کرد؟
 
-از کجا گفتند؟
 
- بالاخره از نهادهای بالاتر
 
-  ولی من فکر می کنم یک حلقه ارتباطی با نهادهای بالاتر خود شما هستید؟
 
- من هیچگاه چنین ارتباطی نداشتم اگر به باشگاه پاس رفتم فقط به دلیل دوستی بود که با آقای لطفیان داشتم
 
-ولی من فکر می کنم کل روابط شما فقط به آقای لطفیان ختم نمی شود؟
 
-        خب من بسیاری از بزرگان را می شناسم ولی این ارتباط یک ارتباط کاری سیتماتیک نیست. من مثلا فیلم ساختم با مسعود کیمیایی برزگر عسگرپور یا جمال شورجه هم فیلم ساختم فرقی نمی کند من نمی توانم بگویم اگر ارتباط شما سیستماتیک بوده چرا فریاد یا اعتراض مسعود کیمیایی را ساخته اید؟ چقدر باید تلاش می کردیم تا پروانه ساخت اعترض را بگیریم
 
- همان فیلمها هم متهم هستند. کیمیایی متهم است که برای وزارت اطلاعات و سعید امامی فیلم ساخته است.  
 
-  من سال 77 و 78 با آقای کیمیایی کار کردم. زمانی که فریاد و اعتراض را ساخت. اعتراض بر اساس یک فیلم مستند با موضوع 18 تیر ساخته شد
 
- شما یعنی هیچ وقت هیچ ارتباطی با هیچکدام از نهادهای امنیتی نداشتید؟
 
- خیر اصلا اگر بود که حمایتم می کردند نه این که تراکتورسازی اینطور بشود
 
-  آنجا را نهادهای امنیتی از شما گرفتند و برای همان هم به شما گفتند از فوتبال بروید؟
 
- بالاخره اینها مساله است و من نمی خواهم بازشان کنم
 
- شما خودتان بالاخره جزئی از سپاه بودید، جبهه بودید خیلی خارج از آن بدنه نبودید؟
 
-اولا من افتخار می کنم که در دفاع مقدس به عنوان یک بسیجی حضور داشتم و اعتقاد دارم که بسیجی یعنی باکری، همت. شهید باکری مهندس مکانیک بود و امد فرمانده لشکر عاشورا شد شهید همت معلم بود آمد فرمانده لشکر حضرت رسول شد من آن زمان دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بودم و به جنگ رفتم من فکر نمی کنم کار اشتباهی کرده باشم که رفتم جنگیدم یا از ایران دفاع کردم منتها متاسفانه در حال حاضر فضا طوری شده که به قول شهید حمید باکری: یه روزگاری میاد که به کسانی که در جنگ بودند انگ زده می شود که شما چرا جنگیدید؟ یا از ایران دفاع کردید؟
 
- برسیم به ابهام پول به جا مانده از قرارداد کلمنته. رقمی نزدیک به 100 میلیون تومان؟
 
-  چنین چیزی نیست اولا کاش قرارداد کلمنته را می آوردم اولا قرارداد کلمنته پروازی نبود قطعی بود و ایشان سه سال باید با دو دستیارش در ایران می ماند و 660هزار دلار هم برای هر سال باید می گرفت یک ماه هم این پروسه طول کشید تا ما با مربیان مختلفی مثل کریستف کرامب دیدیه دشام کلمنته بوخلات و ....مذاکرات انجام دادیم و سرپرستی تیم مذاکره کننده هم با من بود جالب این است که من از جیب خودم این پول را دادم
 
-  آقای نبوی...؟
 
- آقای نبوی مترجم قضیه بودند که در آلمان بودند ازکل هزینه ای که برای این پروژه صورت گرفت آن زمان یورو حدود 1200تومان بود به صورت اکیپی که با کلمنته می آمدند این اکیپ را ما نمی توانستیم با اکونومی بیاوریم چون پرواز مستقیم ا زاسپانیا به ایران نبود ما باید یک بار با فرست کلاس از اسپانیا به آلمان و یک بار با فرست کلاس از آلمان به ایران می آمد هزینه بلیط چیزی در حدود 3000 یورو بود 6نفر هم بودند کل هزینه ای که برای این قضیه انجام شد 44هزار یورو بود برای یک ماه مذاکره و هتل و رفت و آمد به 5کشور و جالب اینجاست که هتلی کهخودم اقامت می کردم سعی می کردم 60-70یورو بیشتر نشود ولی قرار که با اینها می گذاشتیم در هتل دیگری بود چون من نماینده هیئت ایرانی بودم و نمی شد در مسافرخانه با اینها ملاقات کرد کل هزینه 44هزاریورو بود که 24هزار یوروی آن را من از جیبم پرداخت کردم که هنوز هم طلب دارم یعنی این مذاکرات 20هزاریورو فقط برای فدراسیون هزینه داشت که می شود چیزی در حدود 24میلیون تومان.
 
- قرار بود این پول را برگردانید؟
 
-نه. آیا 24میلیون تومان برای اکیپی که یک ماه در اروپا باشد پول هتل و بلیط هواپیما بدهد زیاد است. در حقیقت فقط فدراسیون پول بلیط اینها را داده بقیه پولها از جیب من رفته منتها من احساس می کنم بعضی ها برای آن که افراد سالم را از بین ببرند گاه گداری شایعه سازی می کنند مثلا همین 200هزار دلار که مطرح می کنند به این دلیل که دیگرانی که می روند و می آیند و هزینه های هنگفتی دارند باید تحت پوشش آدمهای سالم قرار بگیرند مثلا بگویند فلانی هم رفته بود همینقدر هزینه داشت مثل قضیه داعش شما می دانید اخبار حرکت ناشایست مدیر تدارکات تیم امید را اخبار جهانی کجا پخش می کند؟ وسط اخبار داعش. چون ما که تبلیغاتی هستیم می فهمیم چه باری دارد این اخبار. من روزی که با آقای کلمنته 660هزار دلار قرارداد بسته شد بعضی از دوستان بسیار دلسوز گفتند آقای شفق گور خودت را کندی گفتم چرا؟ گفتند 660هزار یورو با دو دستیار؟ شما ببینید قرارداد مربی قبلی حدود یک میلیون و حدود 200 یا 400 هزار دلار بود. و خب کلمنته که دوبار با اسپانیا جام جهانی رفته و جالب این که وقتی من با کلمنته مصاحبه می کردم گفت سه میلیون یورو. و نگاه از بالا به پایین داشت و من خواستم راجع به این قضیه صحبت بشود گفت نه من آدم حرفه ای هستم راجع به سیاست بحثی ندارم من فقط مدت، زمان و مبلغ قرارداد را صحبت می کنم گفتم خب راجع به آدم بودن که می توانیم صحبت کنیم؟ گفت بله از قضا من در سینما مقاله ای درباره سینما داشتم و اطلاعاتم در این زمینه خیلی کامل بود و آمدم نزدیک به 4ساعت با ایشان مکالمه داشتم و بعد از 4ساعت دیگر ایشان نگاه بالا به پایین را نداشتند گفتم شما الان مربی ایران شوید چقدر قرارداد اسپانسر خود را بالا می برید تو را الان برزیل می خواهد آرژانتین هلند انگلیس فرانسه آلمان می خواهند گفت نه! گفتم فکر کردی ما کرواسی هستیم ما ایران هستیم فرهنگ و تمدن داریم ادب را به اروپا نشان دادیم اروپا در تاریخش جز قتل و غارت و خونریزی چیز دیگری ندارد بازی شما در اسپانیا گاوبازی است اولین رمان های شما مربوط به فرانسوی ها و سال 1200میلادی است ما اولین رمان هایمان مربوط به قبل از میلاد است ادبیات دراماتیک ما مربوط به حداقل 500سال قبل از اسپانیا است و این طبیعی است که سازمان ملل بنی آدم اعضای یکدیگرند مال ماست و خط را ما اختراع کردیم بعد اینها بود که از سه میلیون یورو رسید به 660هزار یورو که من حاضرم قراردادش را هم بدهم اختصاصی منتشر کنید منتها زمانی که ما به ایران آمدیم من در فرودگاه مطلع شدم که ایشان نباید مربی ایران شود و جالب اینجاست که من که می دانستم ایشان بنا نیست مربی شود به همین دلیل خودم را کنار کشیدم و اگر خاطرتان باشد خبرنگارها هجوم آوردند به راه پله ... تازه جالب اینجاست همانها اعتراض می کردند که شما چرا اینجا هستید؟ 200 نفر ریخته بودند روی یک ریل ..... متاسفانه یکی از مقامات وزارت ورزش با من تماس گرفتند که آقای کلمنته را یک جوری برگردان که من اسم نمی برم . پرسیدم چرا؟ گفتند نظر آقای رئیس جمهور دایی است گفتم رئیس جمهور پدرش فوتبالیست است یا مادرش؟ به ایشان چه ربطی دارد؟ گفتند ما مقام دولتی هستیم و تلفن ما کنترل می شود شما اینجوری نگویید گفتم من اینطور می گویم و حاضر هم نیستم اقدامی در این مورد انجام بدهم. من می گفتم علی دایی می تواند رئیس فدراسیون یا حتی رئیس AFCباشد من حتی این جمله را که گفتم ...
 
- بعد آن رفتند سراغ آقای قطبی یعنی آن هم نمایش بود؟
 
- قطبی را فکر می کنم فدراسیون می خواست باشد
 
- یعنی آقای تاج؟
 
- من اسم نمی برم.
 
- چرا؟ شفاف با مردم صحبت کنید
 
-من وقتی در پست هیئت رئیسه هستم وظیفه خودم می دانم ازتصمیمات هیئت رئیسه دفاع کنم و این که من الان در هیئت رئیسه نیستم دلیل نمی شود که مسایل آن را باز کنم ولی آن مسایل شخصی خودم را می توانم بیان کنم که من به نظرم دایی یکی از سرمایه های گرانقدر فوتبال ایران است و می تواند یک الگو یک سرمشق بزرگ برای فوتبال ایران در عرصه جهانی باشد و احساس من این بود که در آن مقطع از ایشان باید استفاده خیلی بهتری از ایشان می شد یا باید به یک تیم بسیار قوی ایشان سرمربی تیم ملی می شد که بتوانیم از کاریزمای ایشان استفاده بهینه کنیم منتها آقای دایی آن زمان به نوعی مظلوم واقع شد یعنی ....
 
_ می خواستند از پتانسیل تبلیغاتی او استفاده کنند و دایی را برای ستادشان می خواستند؟  
 
-من بعید می دانم برای ستاد این کار را انجام دهند چون ما آنقدر نباید ساده اندیش باشیم که در مورد کسی توقع داشته باشیم از آقای دایی که یک فرد آزاده مستقل و باسواد فوتبال ما است استفاده ستادی می توانند کنند همانطور که از من نمی توانند استفاده ستادی داشته باشند از ایشان هم نمی توانند. به این دلیل که عناصری که برای استفاده کردن می آیند استفاده ستادی نیست گاهی مثل میز بیلیارد می ماند توپی را به دیواره می زنند این توپ در برگشت توپ دیگری را وارد گل می کند و عناصر سیاسی ممکن است بسیار باهوش تر از این حرفها باشند که بخواهند از کسی استفاده ستادی کنند و من مطمئنم آن دوره هم این هوشیاری را داشتند که چنین کاری را نکنند. نمونه اش را دیدید از آقای عزت الله انتظامی می خواستند چنین استفاده ای انجام دهند و با ایشان عکس می گرفتند چون مردم به ایشان اعتماد دارند مردم آذربایجان اردبیل و مردم ایران به علی دایی اعتماد دارند
 
-یعنی همان کار را با عکس انجام دادند؟
 
- کسانی که کار تبلیغاتی می کنند می توانند اینها را.. چرا از امثال ما کمتر از این سوء استفاده ها می کنند ما هم مورد سوءاستفاده قرار می گیریم بالاخره می گویند دست بالای دست بسیار است ولی من فکر می کنم این سوء استفاده قرار گرفتن ها در پازل چینی های بسیار پیچیده ای اتفاق می افتد که ظرفیت فوتبال ایران در آن حد نیست که آنقدر پیچیده اش کنند که بخواهند استفاده کنند وقتی فوتبال ایران را به این روزگار و هلاکت انداخته می شود...
 
- آقای کفاشیان در اصلاحات نهایی می دانست تقلب می کند و قوانین فیفا را زیرپا می گذارد؟
 
- من خودم به شخصه اطلاعی نداشتم من بعد از قضیه کلمنته اصلا نمی خواستم بروم من فقط همان جلسه ها را می رفتم چون آن زمان من فهمیدم چه بلایی سر فوتبال ایران می آید و به همین دلیل به تراکتورسازی رفتم که تراکتورسازی را به لیگ برتر بیاورم و وقتی موفق شدم و آقای سعیدلو به عنوان معاونت وقت دیدم نگاهی که به ورزش دارند به قدری نگاه نازل و سخیفی است که امکان ندارد من بتوانم کاری انجام دهم و هیئت مدیره ای را به من تحمیل می کردند که باید فلانی و فلانی و فلانی را بگذارم در هیئت مدیره تراکتورسازی. من گفتم این کار را نمی کنم و آنها تیم را از من گرفتند
 
_این حرفتان قطعا سر و صدا می کند. اینکه احمدی نژاد می خواسته دایی سرمربی تیم ملی شود. ولی فاصله زمانی زیادی بین آمدن کلمنه و انتخاب دایی به عنوان سرمربی بود. در این بین قطبی تا امضای حکم مربیگری تیم ملی پیش رفت.
 
- دو قضیه مطرح بود نظر وزارت روی همین قضیه بود ولی هیئت رئیسه فدراسیون یک دست نبود و گزینه های مختلفی داشت امیرقلعه نوعی افشین قطبی و علی دایی مطرح بودند و تا آنجا که یادم است که بیشترین رای را قلعه نویی آورد و اصلا نظر ما روی نفر دیگر نبود.
 
-چرا نشد؟
 
- بعد بحث قطبی را مطرح کردند من خودم شخصا می دانستم که آقای قطبی گزینه نمایشی هستند بالاخره آدمهایی که کار هنری می کنند شامه شان تیز تر می شود برای کارهای دیگر. من دیگر واقعا دلزده بودم مثل تراکتور من در قضیه تراکتور می توانستم شکایت کنم اما نکردم چون می دانستم همان بلایی سر تراکتور می آید که سر ابومسلم آمد
 
- با این حرف های تان نگران تراکتورسازی می شویم. این که بعد از مدتی دیگر نهادهایی که گفتید هم از تراکتورسازی حمایت نکنند؟
 
-به نظر من تا زمانی که مردم از تراکتورسازی حمایت کنند مجبورند برایش هزینه کنند چون ...
 
- برگردیم به سینما. جایی از دوستی با آقای تقوایی گفتید و شما در جریان ساخت فیلم «چای قند پهلو» بودید؟
 
-  این فیلم مال دوره آقای برزیده باشد.تقوایی فیلمساز بسیار قوی است و من خیلی متاسفم نظام فرهنگی جمهوری اسلامی این توان را ندارد که کسی مثل تقوایی فیلم بسازد تقوایی خیلی سخت فیلم می سازد ادا اطوار زیاد دارد ناز می کند خوابش میاد هی چیزی که بگوییولی من می گویم این گوهر درخشانی است در سینمای ایران که تکرار نمی شود وقتی ایشان کاغذ بی خط یک پلان بیخود ندارد عروسی خوبان محسن مخملباف نصف فیلم خالی است نصف فیلم هم پلان بیخود زیاد دارد ولی استاد و مرشد کامل است تقوایی چون طرفدار تیم پاس بود.
 
بعد از صنعت نفت؟
 
- بله بعد از صنعت نفت آبادان. صدا و سیما هر وقت فوتبال پخش می کرد فکر کنم نصف جمعیت که فوتبال می دیدند لعنت به صدا و سیما و کارگردان و فیلمبردارش می فرستادند چون همیشه توپ جا می ماند شما می دانید دوربین نماز جمعه تهران را آقای مسعود کیمیایی ساخته و هنوز نتوانستند جای آن را عوض کنند چون طلایی ترین نقطه را انتخاب کرده است. فیلمبردار اولین نماز جمعه تهران که مرحوم طالقانی آن را خوند آقای مسعود کیمیایی بود که دوربین را یک جایی کاشته که طلایی ترین و بهترین نقطه است.