۱۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۷
عباس حاجی‌نجاری

هفت‌خوان انقلاب اسلامی

کد خبر : ۱۶۱۲۲۳
صراط: براي جوانان عزيز ايران اسلامي به ويژه نسل سوم و چهارم كه با گذشت بيش از سه دهه از عمر با بركت انقلاب توفيق نشستن بر سر سفره انقلاب اسلامي را دارند،‌آگاهي از دشواري‌ها و سختي‌هاي دوران شكل‌گيري و پيروزي آن حداقل اين ثمر را دارد كه بتوانند درك كنند كه چرا جوانان نسل اول و دوم با ايثار جان و مال خود و خلق حماسه‌هاي كم‌نظير، بزرگ‌ترين پديده تاريخ معاصر را رقم زدند و منشأ تحولي شدند كه تمامي معادلات جهان معاصر را بر هم ريخت و ايران اسلامي را در طي اين سال‌ها به يكي از مهم‌ترين كانون‌هاي تحولات جهاني تبديل كرد.
 
در دوران پيروزي انقلاب اسلامي،‌ جهان بين حوزه دو ابرقدرت تقسيم شده بود و وجود كشوري خارج از اين دو حوزه معنايي نداشت به ويژه اينكه تصور شود نظامي با ايد‌ئولوژي متفاوت با ايد‌ئولوژي‌هاي حاكم در جهان معاصر (ليبراليسم و ماركسيسم) شكل بگيرد و به شكل يك نظام سياسي مبتني بر ارزش‌هاي اسلامي كه با زيرساخت‌ها و مباني هر دو نظام حاكم در تضاد بود، منجر شود. اين ويژگي‌ منحصر به فرد و ديگر شاخصه‌هايي كه به آن اشاره مي‌شود، سبب شد كه انديشه‌ورزان معاصر نتوانند زمينه‌ها و چرايي اين انقلاب را با ديگر انقلاب‌هاي مهم جهان نظير انقلاب‌هاي فرانسه و شوروي و... مقايسه و تحليل كنند.

1- قوي‌ترين ارتش منطقه و يكي از پيچيده‌ترين سازمان‌هاي اطلاعاتي (ساواك) كه مولود سازمان سيا و موساد بودند، وظيفه حمايت از نظام شاهنشاهي را بر عهده داشتند و بنابر اين سقوط اين رژيم غيرقابل تصور مي‌نمود. به ويژه آنكه تمامي حركت‌هاي مسلحانه و غيرمسلحانه قبل آن نظير اقدامات چريك‌هاي فدايي خلق يا سازمان مجاهدين خلق (منافقين) و حركت‌هاي ملي‌گرايانه و نهضت آزادي نيز مهار شده و به شكست رسيده بود.

2- سلطه امريكايي‌ها بر ايران اسلامي و حضور ده‌‌ها هزار مستشار نظامي و غيرنظامي اين تصور را در اذهان ايجاد كرده بود كه با پيروزي انقلاب اسلامي و خروج آنها از كشور، شيرازه تمام صنايع و زيرساخت‌هاي كشور بر هم خواهد ريخت و انقلابيون ناچار مي‌شوند، در اندك زماني در پي آنها رفته و آنها را با عزت و احترام به ايران برگردانند.

3- توطئه‌هاي مخالفان عليه انقلاب اسلامي از قبل قابل‌پيش‌بيني بود، اما نه اينكه تمام ظرفيت‌هاي استكبار شرق و غرب با گروه‌هاي ليبرال و ماركسيست داخلي پيوند خورده و توطئه‌هاي تجزيه قومي سال‌هاي آغازين انقلاب، كودتاي خلق مسلمان، كودتاي حزب توده و كودتاي نوژه را رقم زده و پس از آن غائله جبهه ملي و بني‌صدر خاطره خوش شكل‌گيري اولين دموكراسي ديني را در اذهان مردم ايران تلخ كرد.

4- نظام اسلامي در زمان شكل‌گيري هيچ الگوي مشابهي در جهان نداشت و به همين دليل فعالان انقلاب،‌ برخلاف تحولات دوران معاصر خود كه نمونه‌هايي از دولت‌هاي ماركسيستي يا ليبراليستي را داشتند هيچ الگويي را براي معرفي نداشتند، تنها نمونه تاريخي قابل استناد و اتكا براي آنان دوران حكومت پنج ساله مولاي متقيان علي (ع) بود.

5- فقدان مديران و مسئولاني كه توان اداره يك نظام را داشته باشند،‌از ابهامات پيش روي نيروهاي انقلاب بود، چرا كه تمامي مديران با تجربه يا از وابستگان نظام شاهنشاهي بودند يا به دليل تفكرات ماركسيستي يا ليبراليستي در صورت پذيرش مسئوليت، مسير انقلاب را منحرف مي‌كردند كه كردند و تجربه دوران دولت موقت بازرگان و عملكرد بني‌صدر مصداق آن بود.

6- دين‌ستيزي‌ها و رشد مفاسد در دوران رژيم ستمشاهي، به انحرافي عظيم به ويژه در نسل جوان آن دوران انجاميده بود و به همين دليل سردمداران نظام سلطه ترديدي نداشتند كه هر حركت انقلابي با ويژگي اسلامي كه مستلزم حضور جوانان مؤمن و متدين در عرصه باشد، در ايران به ثمر نخواهد نشست و به همين دليل بود كه در 17 دي‌ماه سال 56 رژيم با برآورد پايگاه ضعيف مرجعيت در كشور در مقاله ارتجاع سرخ و سياه در روزنامه اطلاعات، تصورش اين بود كه قادر خواهد بود به زعم خود اندك حاميان مرجعيت در كشور را به انفعال كشانده و خيالش را از تهديد مذهبي‌ها آسوده نگه دارد.

7- عدم قرابت دين و دموكراسي در انديشه نخبگان آن دوران كه محصول تلاش‌‌هاي حاكمان و انديشه‌ورزان غربي پس از رنسانس اروپا بود،‌به مانعي بزرگ براي جذب حتي نخبگان مسلمان به سمت حركت انقلاب اسلامي تبديل شده بود. بر اساس آن آموزه‌ها تشكيل نظامي مبتني بر ارزش‌هاي ديني و ساز و كار‌هاي دموكراتيك كه در آن آراي مردم ملحوظ شود، امكان‌پذير نمي‌نمود.

در برابر اين دشواري‌ها اين تنها رهبري الهي امام (ره) و باور و اعتماد مردم به حركت او در بستر ارزش‌هاي اسلامي بود كه توانست نه تنها دشواري‌هاي آغازين انقلاب، بلكه عرصه‌هاي بسيار سختي نظير جنگ تحميلي هشت ساله را به فرصتي براي تثبيت و صدور انقلاب و جهاني شدن آن تبديل كند.