چند صباحي است كه در ميان برادران دلسوز و حزب اللهي، شُبهه اي پديدار گشته كه بعضا موجبات انتقاد طرفين اين شبهه به يكديگر را فراهم آورده است. و آن اينكه؛ مگر مقام معظم رهبري در ماجراي انتقاد آن دانشجو به برخي اطرافيان رياست محترم جمهوری، نفرمودند كه اين يك مساله فرعي است؟ با اين وصف چرا برخي رسانه هاي اصولگرا با علم به اينكه معظم له، ماجراهاي آقاي مشايي را «مساله فرعي» خواندند، باز هم به نقد و بررسي مواضع و عملكرد نامبرده اقدام ميكنند؟
اين شبهه اي است كه اكنون رسانه هاي اصولگرا را به دو دسته تقسيم كرده است. دسته اول با توسل به اين شبهه، تمامي اخبار مربوط به خطاهاي آقاي مشايي و برخي اطرافيان رئيس جمهور محترم را سانسور مي كنند. اما دسته دوم با درك روح عبارات حضرت آقا در اين ماجرا، جلوي سانسور اخبار مربوطه و نقدهاي مطروحه را مي گيرند. البته گروه سومي هم هستند كه به توجيه و حمايت قاطع از اقدامات ناشايست اين حلقه حاشيه ساز روي آورده و منتقدان اين حلقه را به باد ناسزا مي گيرند، كه اين جماعت به دليل عدول از اوليات اصولگرايي اساسا از دايره بحث ما خارجند. با عنایت به چنین شرایطی ضرورت دارد كه يكبار براي هميشه ماجراي «مساله فرعي» بازخواني و تبيين شود تا كُنه اين شبهه و تبعات ناشي از آن روشن گردد.
1- حضرت آقا ماجراهاي مربوط به برخی اطرافيان رئيس جمهور محترم را مساله فرعي كشور خواندند. با اين وصف موضوعي كه فرعي است، شايستگي نشستن در جايگاه موضوعات اصلي را ندارد. تا اينجا جاي هيچ شبهه و ترديدي در كار نيست. اما مساله از جايي شروع مي شود كه عده اي سعي مي كنند نه تنها جلوي اصلي شدن مساله فرعي را بگيرند، بلكه اساسا فرعي بودن مساله را نيز انكار نمایند! نكته كليدي حل اين شبهه آن است كه؛ رهبري معظم انقلاب، ماجراهاي اين حلقه حاشيه ساز را هرچند «مساله فرعي» خواندند اما «مساله» بودن تحرکات اين حلقه را انكار نفرمودند. يعني نفرمودند اين حلقه و اقدامات ناشايست آن، مساله اي نيست و اساسا نبايد به آنها پرداخت. بلكه معظم له خواستند جلوي تبديل شدن مسايل اين حلقه به مسائل اصلي نظام را بگيرند. برای فهم ماجرا کافیست فقط رجوعی دوباره به متن بیانات معظم له در آن جلسه شود. ایشان میفرمایند:
«يكى از دوستان گفتند ما از دست چپ و راست رئيس جمهور دلمان خون است. خوب، حالا دل شما خون - كه خدا نكند خون باشد - اما به شما عرض بكنم؛ اينها جزو مسائل تعيين كننده و اصلى نيست. ممكن است ايراد و اشكال وارد باشد - من در اين مورد هيچ قضاوتى نميخواهم بكنم. ممكن است كسى به يك شخصى يا به يك كارى ايراد داشته باشد؛ منتها بايد توجه داشت كه مسائل را «اصلى – فرعى» كنيم. مسائل درجهى دوم، جاى مسائل اصلى را در انگيزههاى ما، در همت ما، در صرف انرژىاى كه ميشود، نگيرد. من عرضم فقط اين است؛ والّا من نه اعتراض مي كنم به اينكه شما چرا از زيد يا عمرو خوشتان مىآيد يا بدتان مىآيد؛ نه، ممكن است خوشتان بيايد، ممكن است بدتان بيايد - ايرادى ندارد - و نه اعتراض ميكنم كه چرا آن ايراد را يك وقت به شكلى كه يك مفسدهاى نداشته باشد، بر زبان آورديد؛ آن هم به نظرم اشكالى ندارد. فقط توجه كنيد كه اين جاى مسائل اصلى را نگيرد. مسائل اصلى ما چيزهاى ديگرى است.»
2- براي روشنتر شدن ماجرا اشاره به دو مثال مي تواند راهگشا باشد. مثال نخست آنکه؛ گسترش اعتياد به ماده مخدر و مهلك «كراك» چقدر مهم است؟ هيچكس ترديدي ندارد كه يكي از مسايل مهم اجتماعي ايران مساله اعتياد و خصوصا رواج مخدرهاي شيميايي جديد است. حالا اگر مساله اعتياد به كراك طوري در رسانه ها مطرح شود كه گويا مهمترين مساله كشور است، آيا چنين كاري صحيح است؟ مثلا رسانه اي پيدا شود و مساله اعتياد به كراك را مهمتر از خطر رژيم صهيونيستي براي جهان اسلام - و به تبع آن براي ايران - جلوه دهد. آيا چنين كاري عاقلانه است؟ قطعا هر عقل سليمي چنان كاري را غيرعقلايي خوانده و حتي به فاعل چنين اقدامي مشكوك مي شود كه شايد در صدد كمرنگ كردن خطر و مساله اصلي است. پس عقل حكم مي كند كه مساله اعتياد به كراك مبدل به مساله اصلي كشور نشود. ولي یادمان نرود که اين فقط يك سوي مساله است. آيا مي شود با توسل به اين اصل عقلي، منكر خطرات كراك شد؟ آيا مي توان با اين فرض منطقي كه اعتياد به كراك مساله فرعي است، آن را از حيث «مساله» بودن هم ساقط كرد؟ هرگز! همان عقل سليمي كه حكم به فرعي بودن اين مساله كرده، اكنون به ما حكم مي كند كه با تمام توان اقدام به روشنگري و مبارزه با اين بلاي خانمان سوز كنيم.
مثال بعدي به متن شبهه مورد نظر بسيار نزديكتر است. سال گذشته كشور با فتنه اي عميق و پيچيده مواجه شد. فتنه اي كه به جهت ارتباط مستقيم با آمريكا، اسرائيل و انگليس، به عنوان دشمنان اصلي اسلام و انقلاب، بدون كمترين ترديدي «مساله اصلي» كشور در نيمي از سال 1388 بود. در ميانه آن فتنه ناكام، اتفاقات ناگواری نيز رخ داد. از جمله ماجراي تلخ بازداشتگاه كهريزك. بازداشتگاهي كه در آن عده اي خودسر، با اغتشاشگران برخوردي خشن و غير اسلامي رواداشتند. ماجراي كهريزك «مساله اي» بود كه بايد در چارچوب قانون و با شديدترين وجه رسيدگي مي شد. اما در همان ايام و متاسفانه تا همين امروز، عده اي سعي داشته و دارند تا با توسل به اين مساله، اصل فتنه خيانتبار سال گذشته را تحت الشعاع قرار دهند. اين جماعت كه شواهد و اسناد غيرقابل انكار فراواني حكايت از همدستي آشكار آنها با فتنه گران دارد، به جاي آنكه به دروغها، تهمتها، اغتشاشات، قانون شكني ها، جاسوسي ها و خيانتهاي سران فتنه و نقشه هاي شوم صهيونيستها براي كودتا در ايران بپردازند، با توسل به ماجراي كهريزك و البته دروغهايي مثل ترانه موسوي و ندا آقاسلطان و تجاوز جنسي و... توپخانه رسانه اي خود را با تمام قوا عليه نظام اسلامي كوك كردند؛ تا «مساله فرعي مبدل به مساله اصلي شود». نگارنده درصدد آن نبوده و نيست كه با رسيدگي به جرائم عناصر خودسر كهريزك مخالفت كند. بلكه حقيقت آن است كه هرچند جرائم اين عده كم شمار موجب لكهدار شدن آبروي انقلاب شد و از همین رو مي بايد به شديدترين وجه مجازات شوند، اما تبديل كردن اين حادثه به «مسالهاصلي» كشور اقدام حساب شدهاي است كه دقيقا با نسخه عملياتي كودتاهاي مخملي برابري مي كند. و البته نبايد فراموش كرد كه اتفاق ناگواري همچون كهريزك، خودش مولود فتنه اي است كه ايادي غرب و صهيونيستها به پا كردند. و در واقع متهمان اصلي ماجراي كهريزك نيز سران فتنه هستند.
3- اما نکته بسیار مهمی که طرح آن در این مجال ضرورت دارد آنکه؛ با نگاهی به مواضع رهبر فرزانه انقلاب در قبال کسی که در راس این حلقه حاشیه ساز قرار دارد، مشخص می شود که حتی خود حضرت آقا نیز در جایگاه منتقد جدی این جریان نشسته اند. فی المثل در شهریور 1387 پس از آنکه مشایی طی اظهارات گستاخانه ای ادعا کرد «ما دوست ملت اسرائیل هستیم» مقام معظم رهبری فرمودند:
«یک نفر پیدا میشود درباره مردمى که در اسرائیل زندگى میکنند، اظهار نظرى میکند. البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اینى که گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل دیگر مردم دنیا دوستیم! این حرف درستى نیست؛ حرف غیرمنطقىاى است. مگر مردم اسرائیل کىاند؟ همان کسانى هستند که غصب خانه، غصب سرزمین، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسیلهى همینها دارد انجام می گیرد. سیاهىِ لشگرِ عناصر صهیونیسم، همینهایند. موضع دولت جمهورى اسلامى هم این نیست. خوب، این حرف خطائى بود، حرف درستى نبود...»
یا در موردی دیگر، مقام معظم رهبری صراحتا خطاب به رئیس جمهور محترم می نویسند: «انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور برخلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی در میام علاقمندان به شماست...»
همچنین معظم له در سفر پربرکت اخیرشان به قم، در جمع اعضای جامعه مدرسین میفرمایند: «من با طرح مکتب ایرانی مخالفم و درباره این موضوع به آقایان تذکر هم دادم ولی برداشتم این نیست که منظور آنها مقابل قرار دادن ایرانیت در برابر اسلامیت باشد. من شناختی از این فرد [مشایی] ندارم اما با حرفهای او مخالفم»
نگارنده بعید میداند کسی با مطالعه جملات فوق به این نتیجه برسد که «حضرت آقا منتقد فرد مذکور نمی باشند»! ماجرا خیلی واضح است. انتقاد از یک سیاستمدار خاطی نه تنها جایز، بلکه واجب است. لکن اگر یک فرد حاشیه ساز، بناداشت هرروز یک بازی جدیدی درست کند و خودش را به عنوان مساله اصلی کشور مطرح سازد، عقل سلیم حکم میکند که انتقاد به او نیز به نحوی مطرح شود که در حدّ همان مسایل فرعی باقی بماند و جانشین مسائل اصلی نشود. هرچند این به معنی فراموش کردن خطر چنین سیاستمداران خاطی ای نبوده و مجوزی برای انکار «مساله» بودن «مسالهفرعی» نیست.
در ثاني ، اين شيوه خوبي نيست كه از همان اول بحث ، منتقان خودتان را تحقير كنيد ؛ مثلاً بنويسيد : بعضي با«توسل به اين شبهه ...» و بعضي ديگر با «درك روح فرمايشات آقا ...» .
درثالث ، خوب بود جايي كه انتقاد آقا را به موضوع كذايي مردم فلسطين مي آوريد ، متن كامل فرمايشات را بياوريد كه مثلاً آقا اشاره كردند هم اين حرف غلط است و هم توي بوق كردن آن و ادامه دادن به اين بحث
12 خبر درباره فتنه سبز در مقابل 3 خبر درباره مشایی! برید این دروغها را جای دیگری بنویسید. مساله مشایی مساله هست اما اصلی نیست.
تاحالا کجا بودی؟ حالا پاسخ سینه چاکان کراک شنیدنی است
......................................................
صراط: اکثر نظرات این خواننده محترم از ذهنیات ایشان تراوش کرده و هرگز در صراط منتشر نشده است
حضرت آقا در قم در دیدار با جامعتین در رابطه با مکتب ایرانی چه فرمودند ؟ چرا قسمتی از متن را می برید و قسمتی را می آورید ؟!
چرا سایت تحت مدیریت شما این مساله رو بنعکاس نداد ؟ امان از بی تقوایی شما مدعیان که آتش به ریشه دین مردم می زنه !
به نظر شما حضرت آقا در دیدار با دانشجویان فرمودند من در این مورد قضاوت نمی کنم ؟! یا اینکه معظم له چرا فرمودند "من نه اعتراض مي كنم به اينكه شما چرا از زيد يا عمرو خوشتان مىآيد يا بدتان مىآيد؛ نه، ممكن است خوشتان بيايد، ممكن است بدتان بيايد - ايرادى ندارد" .
آتشی دارید درست می کنید که همه ما رو خواهد سوزاند ...
خیلی روشنگرانه بود
من افتخار می کنم که طرفدار مشائی هستم و کامنت هم اگر دلم بخواد می گذارم و خودت با اون ... احمق هستید
با تشکر
.آقای احمدی نژاد به خودت بیا ،شدی عروسک خیمه شب بازی این آقا.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
مرگ بررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر خوارج
مرگ بررررررررررررررررررررررررررررررررررطالبان
مرگ بر طالبان
خسته نباشيد
خواهش ميكنم ماجراي حذف دكتر يامين پور از برنامه ديروز امروز فردا رو پيگيري كنيد
ب اجراي جديد به نظر ميرسد نقد هاي يامين پور از بعضي مثل مشايي در اين كنار زدن موثر است
خدايي اگر فردوسي پور را حذف كنند چقدر طرفدارانش سرو صدا به پا ميكنند
حالا ما چه كرديم براي ايم مجري ولايي كه لابي هاي قدرت و ثروت بي سر و صدا حذفشان كردند