۰۲ تير ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۴

انکار قتل در جریان نزاع خانوادگی

پرونده مردی که برای پایان‌دادن به دعوای زن‌وشوهری وارد درگیری و مرتکب قتل شده ‌بود روز گذشته در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد.
کد خبر : ۱۱۸۴۸۰
صراط:نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت: یک سال قبل خبر درگیری منجر به قتل از سوی اهالی رودهن به ماموران داده‌ شد. وقتی ماموران پلیس در محل حضور یافتند، فهمیدند درگیری شدیدی میان دو خانواده اتفاق افتاده و در این میان یک نفر به قتل رسیده ‌است. ماموران در تحقیقات متوجه شدند فردی که مرتکب قتل شده از شهرستان به تهران آمده‌ بود. ماموران در ابتدا مرد میانسالی به نام اسد را بازداشت کردند، او قبول کرد در درگیری بوده اما نپذیرفت مرتکب قتل شده‌ است.

 او گفت: «پویان (مقتول) داشت من را کتک می‌زد و زیر مشت و لگدش بودم اما اصلا متوجه نشدم چه کسی ضربه را به او زد و از قتل خبر ندارم.» ساعاتی بعد پسر اسد به نام نادر خودش را به ماموران معرفی کرد و گفت او ضارب است این جوان توضیح داد چطور وارد درگیری شده و برای نجات پدرش دست به قتل زده است. او گفت اسد و پویان در حال دعوا بودند و این درگیری می‌توانست با دخالت پلیس تمام شود.

نماینده دادستان افزود: با توجه به مدارک موجود در پرونده از جمله گفته‌های 11 متهم دیگر که در دادگاه حضور دارند، بازسازی صحنه قتل و سایر مدارک موجود در پرونده، درخواست صدور حکم قانونی را دارم.

در ادامه، اولیای‌دم مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. آنها حاضر نشدند پیشنهاد رییس دادگاه را برای مصالحه قبول کنند.

سپس نادر متهم ردیف اول پرونده در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: با اینکه این اتهام را در دادسرا قبول کردم اما به‌خاطر نجات پدرم از وضعیتی که داشت این کار را کردم و حاضر نیستم دوباره به دروغ به قتل اعتراف کنم. متهم درباره اینکه چرا در درگیری حضور داشت گفت: مینا و رسول زوجی که در این پرونده خودشان هم متهم‌اند از اقوام ما هستند. مینا فامیل ما بود و بعد از اینکه با رسول ازدواج کرد ارتباط ما با این خانواده بیشتر شد. آنها در رودهن زندگی می‌کردند درحالی‌که خانواده مینا در شهرستان بودند. مدتی قبل متوجه شدیم مینا و شوهرش درگیر شده‌اند.

مینا می‌گفت نمی‌خواهد در رودهن بماند و می‌خواهد پیش خانواده‌اش برگردد و نمی‌تواند این شرایط را تحمل کند. رسول قبول نمی‌کرد و می‌گفت نمی‌تواند زندگی‌اش در رودهن را رها کند و به شهرستان برگردد. البته ما متوجه شده‌ بودیم که خانواده رسول بر ماندن او پافشاری می‌کنند. پدرم تصمیم گرفت برای پایان‌دادن به درگیری این دو نفر به رودهن برود و مداخله کند. من پدرم را در این سفر همراهی کردم ما به خانه رسول رفتیم و بعد از اینکه پدرم با او صحبت کرد، رسول قبول کرد به شهرستان برگردد.

قصد پدرم این بود که زندگی آنها به هم نخورد. تا اینکه برادر رسول از موضوع مطلع شد و برای دعوا به خانه رسول آمد تا او را پشیمان کند. وقتی دید نمی‌تواند رسول را پشیمان کند با پدر من دعوا کرد، پدرم هم گفت بهتر است در زندگی این دو نفر دخالت نکنی و بگذاری آنها خودشان تصمیم بگیرند. این درگیری به خانواده‌ها کشیده‌ شد و تعداد زیادی آدم از هر دو طرف آمدند. لحظه حادثه یکدفعه متوجه شدم پدرم زیر دست و پای پویان است. سعی کردم او را بیرون بیاورم نمی‌دانم چه کسی به پویان ضربه زد اما من این کار را نکردم.

در این هنگام قاضی از متهم خواست تا در مورد گفته‌هایش در دادسرا توضیح دهد. او خطاب به متهم گفت: تو در دادسرا گفته ‌بودی چون چپ‌دست هستی با دست چپ ضربه چاقو را به بدن مقتول وارد کردی. همچنین صحنه قتل را بازسازی کرده‌ای و متهمان دیگر هم گفته‌اند تو را حین زدن ضربه دیده‌اند. متهم در پاسخ گفت: من این حرف‌ها را قبول ندارم وقتی شنیدم پدرم بازداشت شده و به او اتهام قتل را تفهیم کرده‌اند، تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم و بگویم قاتل هستم در حالی‌که این قتل کار من نبود. برای نجات پدرم چاره‌ای جز دروغگویی نداشتم.

در ادامه 11 متهم دیگر که در نزاع خانوادگی حضور داشتند در جایگاه حاضر شدند و دفاعیات خود را مطرح کردند. با پایان‌یافتن جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
منبع: شرق