۰۹ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۸

هالیووددستورشلیک به ایران را گرفت

ایران به عنوان یک قدرت در حال رشد، هدف جدیدی است که هالیوود با فرمان آتش آمریکا و رژیم صهیونیستی، با تمام توان علیه آن به فضا سازی و دروغ‌پردازی‌های سینمایی متوسل شده است.
کد خبر : ۱۱۳۹۱۹
صراط: ، پس از پایان جنگ جهانی دوم، سیا و پنتاگون در آزمایشگاه های فرهنگ شناسی، روانشناسی و جامعه شناسی ویژه ، سلاحی موثرتر از هر آنچه در کارخانه های اسلحه سازی خود داشتند، کشف کردند و آن اسلحه جدید "فیلم های تحریف گر" بود.

اقبال عمومی از رسانه قدرتمند سینما و تاثیر گذاری فوق العاده آن بر اذهان مردم جهان، سازمان جاسوسی سیا و وزارت دفاع آمریکا را بر آن داشت تا از آغاز جنگ سرد به صورت غیر علنی و از سال 1996 با تاسیس دفتر نمایندگی تحت عنوان "دفتر رابط رسانه‌ای" در هالیوود به صورت علنی در روند فیلم سازی در این کشور به ایفای نقش بپردازند. روش کار آن ها به این ترتیب بود که در ازای برآورده شدن نقطه نظرات سیاسی و امنیتی شان در فیلم ها ، امکانات گسترده نظامی همچون ناوهای جنگی ، هواپیماهای پیشرفته ، ادوات و خودروهای نظامی و حتی پول و امکانات عمومی در اختیار تهیه کنندگان هالیوودی قرار می دادند.

سازمان سیا از 10 سال پیش به این طرف، پنهان کاری را کنار گذاشته و جلسات عمومی وعلنی با حضور مدیران ارشد خود و معروف ترین تهیه کنندگان فیلم های هالیوودی برگزار و در این جلسات مطالبات خود را درباره رویکرد فیلم‌های هالیوودی بی پرده مطرح می کند.

پنتاگون نیز در بخش روابط عمومی ویژه سینمایی خود بطور مستمر از سوی تهیه کنندگان هالیوودی، فیلمنامه دریافت می کند تا از بین آثار نوشتاری، مطلوب خود را گزینش کرده و از تهیه کننده مربوطه حمایت کنند. بسیاری از تولید کنندگان هالیوودی برای کسب امتیازات و امکانات، در برآورده کردن خواست های پنتاگون و سیا، از همدیگر سبقت می گیرند.

مامورین تربیت شده سیا و پنتاگون در بخش سینمایی این مراکز نظامی و جاسوسی، علاوه بر سفارش فیلم های هالیوودی، عهده‌دار خواندن فیلمنامه و دستور جرح و تعدیل در داستان نیز هستند و حتی در فیلم های ساخته شده با اعمال نظر، موجب حذف و اضافه در آثار هالیوودی می شوند.

سازمان های امنیتی رژیم صهیونیستی نیز با توسل به سرمایه داران و سیاستمداران تحت امر خود در آمریکا، بخش قابل توجهی از تهیه‌کنندگان هالیوودی را به خدمت خود درآورده‌اند و در راستای مظلوم نمایی و مشروعیت بخشیدن به اقدامات جنایتکارانه خود، در فیلم‌های هالیوودی چهره ای دوست داشتنی از خود و چهره‌ای تنفر انگیز از دشمنان خود، به افکار عمومی جهان عرضه می کنند.

منابع زیادی به قلم مورخین، سیاستمداران، منتقدان و هنرمندان آمریکایی موجود است که حکمرانی پنتاگون، سیا و موساد را بر هالیوود روشن می کند.

**تمهید ناکارآمدسازی

اما مطلب مهمی که کمتر به آن پرداخته شده‌، برنامه ریزی تمام عیار این سازمان های نظامی و جاسوسی در "ناکارآمد سازی" سینمای کشوری است که هدف حمله هالیوود قرار گرفته است.

شوروی سابق در پاسخ به فیلم های هالیوودی ضد شوروی در دوران جنگ سرد، تلاش‌هایی را آغاز کرد تا در فیلم های تلافی‌جویانه خود ابعاد نژاد پرستی و تاریخ پر از جنایت آمریکا را به تصویر بکشد، ولی ایالات متحده با جذب نخبگان سینمایی شوروی و اخلال در سیستم تولید و پخش این فیلم ها ، حمله متقابل شوروی سابق را ناکام گذاشت.شاید صحنه کلیشه‌ای فیلم های هالیوودی، به روشن تر شدن موضوع کمک کند. در بسیاری از فیلم های هالیوودی مربی خبیث، در نوشیدنی مشت زن مقابل، داروی گیج کننده ای می ریزد تا شکست رقیب را در رینگ آسان تر سازد.این همان روشی است که اینک دربرابر رسانه های ضد غربی به کار برده می شود.

**ایران در سیبل هالیوود

در این مقطع تاریخی، ایران به عنوان یک قدرت در حال رشد، هدف جدیدی است که هالیوود با فرمان آتش آمریکا و رژیم صهیونیستی، با تمام توان علیه آن به فضا سازی و دروغ‌پردازی‌های سینمایی متوسل شده است. اواخر سال 91 شاهد عرضه فیلم ضد ایرانی «آرگو» بودیم که با حمایت کامل پنتاگون و سیا به جهان ارائه و برنده اسکار شد و در آغاز سال 92 با عرضه «سیصد 2» و فیلم ضد ایرانی جدیدی به نام «رکن پنجم» مواجهیم و فیلم ها و سریال های ضد ایرانی دیگری نیز در دستور کار استودیوهای هالیوود قرار گرفته است.

اگر به روند جذب و مهاجرت دادن برخی سینماگران ایرانی در سه دهه گذشته توجه کنیم و به ناکار آمدی تولید و بازاریابی ناموفق فیلم های ایرانی نگاهی بیندازیم به روشنی در خواهیم یافت که سینمای ایران کاملا دستخوش همان سناریویی شده که سینمای شوروی سابق در دوران جنگ سرد به آن گرفتار آمده بود و این سناریوی سیاسی و امنیتی، یک اتفاق نیست، بلکه یک برنامه ریزی کاملا ماهرانه و پیشتر آزموده سازمان های نظامی و امنیتی امریکا و رژیم اشغالگر قدس است.برای پی بردن به اینکه آیا سیستم سینمایی ما مسموم شده یا نه فقط کافی است تولیدات مراکز بزرگ سینمایی ایران را از لحاظ ضرورت مضمونی در زمانی که کشور درگیر فشارهای بی سابقه و حملات سنگین دشمن است ، بررسی کنیم.

آمریکا «آرگو» می سازد و ما با هزینه‌های میلیاردی بیت المال، فیلم های سینمایی غیرضروری و بی ارتباط ، زمینگیر و بی کیفیت را در سیاهچاله های بیهودگی می ریزیم.

**جای خالی آرگوی ایرانی

تاریخ آمریکا خانه ای شیشه ای است که هر فیلمنامه نویس آزاد اندیشی می تواند تکان دهنده‌ترین فیلمنامه ها را از این تاریخ شوم و شرم آور به تهیه کننده عرضه کند ولی به کدام تهیه کننده؟

چرا مراکز بیت المال خوار فیلمسازی کشور‌، هیچ فیلم جهان پسندی درباره موفقیت های درخشان علمی و صنعتی کشور نمی سازند؟ چرا ضرورت ها و موقعیت های خطیر در هزینه‌کردهای میلیاردی لحاظ نمی شوند؟

"کیهان" در ادامه می‌آورد؛ آیا نمی شود در جواب فیلم تخیلی و تحریف آمیز سیصد ، فیلمی اکشن با اسم "تاریخ حذف شده" از تاریخ واقعی آمریکا ساخت؟ فرض کنید سازمان سیا با استفاده از فن آوری خاصی که بر مغز و اعصاب اثر می کند موفق شده است جنایات تاریخی کشور آمریکا را از ذهن تمام مردم جهان پاک کند، اما عده ای هستند که این فن آوری ماهواره ای، بر ذهن آنان بی اثر است و سازمان سیا در تمام جهان، به دنبال ترور این عده از افراد استثنایی است و قهرمان این داستان یکی از آن افراد ویژه است که "تاریخ حذف شده آمریکا" را دوباره به خاطرات تمام مردم جهان بازمی گرداند.کشتار سرخپوست ها را، به بردگی کشاندن و مثله کردن سیاهپوستان را، آزمایش بمب اتمی روی زرد پوستان را ، جنایات دهشتناک در ویتنام و اسناد تاریخی اعمال ضدبشری این کشور را مجددا به حافظه همه مردم جهان بازمی گرداند.

آیا نمی شود در جواب فیلم ضدایرانی «آرگو»، فیلم جنایات سیاه آمریکایی ها در حمله وحشیانه به هواپیمای مسافربری ایران را به تصویر کشید؟ جنایتی که در پی آن، اقدامی "نکبت بارتر" انجام گرفت؛آنها به خاطر قتل عام زنان و کودکان و مسافرین بیگناه ، به فرمانده شیطان صفت این ناو جنگی مدال شجاعت! اعطا کردند.

شخصیت اول داستان می تواند همسر آمریکایی یکی از قربانیان هواپیمای مسافربری باشد که همه جا به دنبال فرمانده بازنشسته ناو جنگی است.او هر جا که این پیرمرد جنایتکار را پیدا می کند با اطلاع رسانی به همسایگان وی، باعث نفرت عمومی از فرمانده می شود و راهی بجز تغییر مکان دائم برای فرمانده باقی نمی‌گذارد.فرمانده ای که بخاطر قتل زنان و کودکان و مسافران بیگناه ، مدال ننگین شیاطین را به سینه زده است. اگر قواعد فیلمسازی در تولید این فیلم افشاگرانه رعایت شود، می تواند جوابی دندان‌شکن به «آرگو» و ضربه جانانه ای به وجهه کاذب جهانی آمریکا باشد.اما کجاست سیستم سینمایی سالمی که اولویت ها و ضرورت ها را بر باندگرایی و خویش نوازی ترجیح دهد؟

یک انقلاب واقعی در نظام آموزش های سینمایی ، انتصاب نخبگان واقعی در کسوت مدیران سینمایی ، تکریم نخبگان وادی فیلمسازی و حمایت‌های همه جانبه از متخصصان این عرصه‌، استفاده های کاربردی از تجربیات بیش از یک قرنی سینما در آثار تولیدی و اموری از این دست، می‌تواند در کوتاه مدت و بلند مدت پاسخگوی آتش های بیجواب توپخانه هالیوود شود.

به یاد داشته باشیم، افکار عمومی مردم جهان، درباره ایران بی اهمیت نیست و هالیوود با آثار تحریف گرانه جهانی خود، در حال منفور جلوه دادن چهره کشور حقیقت جوی ایران در اذهان مردم جهان است.

بررسی عملکرد موفق هالیوود در دوران جنگ سرد علیه شوروی سابق، بهترین آینه عبرت برای سیاستگذاران کلان کشور ماست تا با حذف فوری جریان های مافیایی داخلی، شایسته سالاری غیر شعاری و واقعی را محقق کرده و با تلفیق امکانات سخت افزاری موجود و منابع انسانی به کار گرفته نشده سینمایی ، برنامه ریزی جدیدی را در جهت مقابله نه چندان دشوار با هالیوود، ارتش سرسپرده سینمایی سیا و موساد آغاز کنند.

منبع: تسنیم