۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۷:۲۳
برشی از «کتاب انقلاب»؛

روایت امام(ره) از زندان محمدرضا پهلوی

وقتی هم که ما را ترکیه بردند خیلی هم بهتر از ایران بود برای شخص من، ما زجری ندیدم و بعد هم رفتیم نجف هم که منزلمان بود حالا هم آمدیم اینجا، اینجا هم بهتر از منزل خودمان است، باغ دارد و همه چیز، ما زجری ندیدیم که در مقابل این زجر (این را برای خودم می‌گویم) مخالفت‌مان با این آدم برای زجر باشد.
کد خبر : ۱۱۰۰۷۹
،صراط: «کتاب انقلاب» به قلم محمدرضا زائری در 420 صفحه نوشته شده و انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را به قیمت 13هزار تومان منتشر و در نمایشگاه کتاب عرضه کرده است.
محمدرضا زائری در «کتاب انقلاب» به صورت کلاسیک و به شیوه حوزویان صحیفه امام خمینی را بازخوانی کرده است. وی از زمانی که در لبنان بود این کار را شروع کرده و هم‌اکنون فصل اول از بازخوانیهایی صحیفه نور را با عنوان فرعی فصل بیداری به دفترنشر فرهنگ اسلامی داده است.

می‌توان این حرکت محمدرضا زائری را در تالیف این کتاب شیوه جدیدی در بازخوانی نظرات رهبر کبیر انقلاب اسلامی دانست که فارغ از جناح بندی‌های سیاسی رایج در حال حاضر نه برای مچ‌گیری که برای اصلاح و بیداری نوشته شده است. «کتاب انقلاب» صراحت دارد و در نقد کژی‌ها صورت گرفته مسامحه ندارد، اشکالاتی را که در طول انقلاب رخ داده را نقد کرده و می‌توان آن را یک جریان تازه در حوزه فرهنگی انقلاب اسلامی دانست.

 

در ذیل بخش‌هایی از این اثر شامل صفحات 272 و 273 را از نظر می‌گذرانید:

«در روزهای آغازین آبان‌ماه 1357 دکتر علی امینی مهره جدیدی که برای حفظ موقعیت سلطنت پهلوی و اغفال مردم وارد صحنه شده بود طی مصاحبه‌ای کوشید تا روند مبارزه همگانی و نهضت عظیم اسلامی مردم را مخدوش جلوه دهد و آن را ناشی از خصومت و نارضایتی شخصی حضرت امام از محمدرضا پهلوی ارزیابی کند.

امام امت در سخنان خود ضمن اشاره به این ادعای واهی بار دیگر از ماهیت واقعی این جهاد عظیم سخن گفته و دلبستگی‌های خود را به ملت و نگرانی‌های خویش را نسبت به گرفتاری‌ها و مشکلات مردم بیان کردند:

«آقا این اعلیحضرت این قدرت‌ها را بر ما مسلط کرده و آن پدرش، آنوقت یک کلمه‌ای ایشان دارد که ایشان زجر کشیده است (من را می‌گوید) خوب ایشان یک زجری کشیده است. عین حرفی است که شاه گفته است که «غرض شخصی با من دارد، او دارد حساب‌ها را (عین عبارت است) پاک می‌کند» یعنی من او را به حبس انداختم، من او را تبعید کردم، حالا دارد حساب پاک می‌کند.

باید حساب کرد، آقا من که یک نخست وزیر نبودم که یک قبه و بارگاه داشته باشم، من آنم که حالا هم که اینجا آمده‌ام منزلم را دیدید که شما نمی‌توانید تویش بنشینید و بیشتر از این هم نمی‌خواهم. اصلا من توی حبس هم وقتی وارد شدم به آن باشگاه افسران دیدم یک جای خیلی خوب است که همه چیز آماده است که منزل‌های ما به خواب ندیده‌اند، به آن مأمورها گفتم خوب، این که ازمنزل ما بهتر است (و بهتر هم بود) بعدها ما را بردند در یک جای دیگر همان مثل منزل خودمان یک خرده بهتر وقتی هم که از حبس ما بیرون آمدیم حبسش هم یک حبسی نبود که به ما یک بدی بگذرد، یک سختی که ما به واسطه آن بدی حالا با شاه مثلا به هم بزنیم! توی حبس آنهایی که همراه ما بودند و مأمورین حبس بودند با ما محبت می‌کردند، به ما ارادت داشتند و وقتی هم که از آنجا آمدیم در یک باغ بزرگ و در یک عمارت عالی که ما به خواب هم شاید ندیده بودیم و ما هم آنجا بودیم.

بعد هم که رفتیم منزل خودمان، ما اینقدر هم عادت نکرده بودیم که بیرون بیاییم و گردش برویم و حالا که توی حیاط خانه هستیم به ما بد بگذرد، وقتی هم که ما را ترکیه بردند ترکیه خیلی هم بهتر از ایران بود برای شخص من، ما زجری ندیدم و بعد هم رفتیم نجف هم که منزلمان بود حالا هم آمدیم اینجا، اینجا هم بهتر از منزل خودمان است، باغ دارد و همه چیز ما زجری ندیدیم که در مقابل این زجر (این را برای خودم می‌گویم) مخالفت‌مان با این آدم برای زجر باشد.

ما زجرمان زجر این ملت است. من وقتی صورت‌ این مردهایی که بچه‌هایشان پسرهایشان را کشتند در ذهنم می‌آید زجر می‌برم، مادری که یقه‌اش را پاره می‌کند در مقابل این چیزها که بیایدی من را بکشید، شما که جوان من را کشتید بیایید مرا هم بکشید، این زجر می‌دهد ما را، نه اینکه به من یک چیزی بد گذشته است و زجر دیده‌ام نه، خیلی هم خوش گذشته است! اینکه ما را زجر می‌دهد این مصیبتی است که بر ملت ما وارد شده است مسلمان اگر برای ملت خودش زجر نبرد مسلمان نیست، زجر ما این است نه اینکه ما را حبس کرده‌اند یا زندان بردند.»

منبع: فارس